جشن‌هاي 2500 ساله‌‌ شاهنشاهي ‌(چرا و چگونه)

 

 

 جشن‌هاي 2500 ساله‌‌ شاهنشاهي ‌(چرا و چگونه)

مرکزمدیریت حوزه علمیه خواهران

چکيده: بعد از اتمام‌ مراسم‌ بيشترين‌ سؤال‌ در جامعه‌ راجع‌ به‌ هزينه‌ي‌ جشن‌ها بود. شاه‌مجبور شد در 26 مهر در يک‌ مصاحبه‌ي‌ مطبوعاتي‌ شرکت‌ کند و سؤالات‌ خبرنگاران‌ راپاسخ‌ دهد. اولين‌ پرسش‌ سؤال‌ يوسف‌ مازندي‌ خبرنگار يونايتدپرس‌ بود. او گفت‌:«اعلي‌حضرتا! در مطبوعات‌ خارج‌ بحث‌ خيلي‌ زيادي‌ درباره‌ي‌ جشن‌ شاهنشاهي‌ شده‌است‌. مطبوعات‌ نوشته‌اند که‌ ملتي‌ که‌ سه‌هزار ميليون‌ دلار بدهکار است‌، چرا بايد اين‌خرج‌ را بکند؟» شاه‌ با طفره‌ رفتن‌ هزينه‌ي‌ جشن‌ها را خرج‌ اقدامات‌ زيربنايي‌ ناميد ومدعي‌ شد مخارج‌ جشن‌ها را صاحبان‌ صنايع‌ تقبل‌ کرده‌اند و در پايان‌ اضافه‌ کرد که‌ تنهامخارج‌ جشن‌ها «چند مهماني‌ بوده‌ است‌ که‌ به‌ افتخار ميهمانان‌ ايران‌ داده‌ شده‌ و اگر مامي‌خواستيم‌ ميهمان‌هاي‌ عالي‌قدر را هر کدام‌ علي‌حده‌ به‌ اين‌ مملکت‌ دعوت‌ کنيم‌ به‌تناسب‌ تعداد ميهمانان‌، مخارج‌ تقريباً به‌ همان‌ تناسب‌ اضافه‌ مي‌شد.». در پايان‌ شاه‌ اين‌ پاسخ‌ را «خيرخواهانه‌» دانست‌ واخطار کرد که‌ پاسخ‌ اصلي‌«جواب‌ تند و بي‌اعتنايي‌» است‌. پاسخ‌ شاه‌ قانع‌کننده‌ نبود.خبرنگار سوييسي‌ مجدداً پرسيد: «آيا ممکن‌ است‌ شاهنشاه‌ درباره‌ي‌ هزينه‌ جشن‌هاتوضيح‌ دهند. به‌ ما ارقام‌ مختلفي‌ از 200 ميليون‌ دلار تا دوميليارد دلار گفته‌ شده‌ است‌...

 

پيشينه‌ي‌ جشن‌ها

شاه‌ بعد از تثبيت‌ اقتدار، تصميم‌ گرفت‌ تا پايه‌هاي‌ حکومتش‌ را ازلحاظ‌ نظري‌ هم‌ تثبيت‌ کند. براي‌ اولين‌ بار در 29 آذر 1337 وزارت‌ دربار با صدوربيانيه‌اي‌ اعلام‌ کرد: به‌ فرمان‌ شاهنشاه‌ ايران‌ يادبود دو هزار و پانصدمين‌ سال‌ بنيادشاهنشاهي‌ ايران‌ بدست‌ کوروش‌ بزرگ‌، تجليل‌ خواهد شد. در همان‌ ايام‌ کميته‌اي‌ باسرپرستي‌ علاء، وزير دربار، جهت‌ مطالعه‌ي‌ طرح‌هاي‌ لازم‌ تشکيل‌ شد. اعضاي‌ کميته‌عبارت‌ بودند از: شجاع‌الدين‌ شفا، سعيد نفيسي‌، رضازاده‌ شفق‌، مطيع‌الله‌ حجازي‌،سپهبد امان‌الله‌ جهان‌باني‌، تقي‌زاده‌، دکتر فرهاد رئيس‌ دانشگاه‌ تهران‌، محمود مهران‌وزير فرهنگ‌ و علي‌اصغر حکمت‌ وزير امور خارجه‌. شاه‌ در ششم‌ دي‌ ماه‌ طي‌مصاحبه‌اي‌ خبر تشکيل‌ کميته‌ را اعلام‌ کرد. او توضيح‌ داد که‌ به‌ دليل‌ عظمت‌ چنين‌موضوعي‌ ممکن‌ است‌ اين‌کار «جنبه‌ي‌ بين‌المللي‌ و جهاني‌» داشته‌ باشد.

در 27 بهمن‌ دبيرخانه‌ي‌ مرکزي‌ کميته‌ تشکيل‌ شد و شاه‌ طي‌ حکمي‌، شجاع‌الدين‌شفا باني‌ چنين‌ فکري‌ را به‌ عنوان‌ دبير منصوب‌ نمود. تلاش‌ دبير کميته‌ي‌ مرکزي‌ بعدازآن‌ در پيرامون‌ استخدام‌ نويسندگان‌ خارجي‌ و داخلي‌ براي‌ نوشتن‌ کتاب‌هايي‌ بود که‌2500 سال‌ شاهنشاهي‌ ايران‌ خصوصاً زندگي‌ کوروش‌ را ترسيم‌ کنند. همچنين‌ وي‌چندين‌ کميته‌ در کشورهاي‌ جهان‌ تشکيل‌ داد.

در اين‌ راستا آقاي‌ لمپ‌ H. lamb)) نويسنده‌ي‌ آمريکايي‌ مشغول‌ نوشتن‌ کتاب‌(کوروش‌ کبير) شد. همچنين‌ چندين‌ کميته‌ي‌ کوروش‌ کبير در کشورهاي‌ مختلف‌ تشکيل‌گرديد و دانشگاه‌ تهران‌ موظف‌ به‌ نوشتن‌ دائرة‌المعارف‌ تمدن‌ ايران‌ گرديد. سال‌1339 تصميم‌ گرفته‌ شد جشن‌هاي‌ شاهنشاهي‌ برگزار شود، ولي‌ به‌ دليل‌ نداشتن‌ پول‌کافي‌ به‌ مدت‌ سه‌ سال‌ به‌ تأخير افتاد.

بعد از سرکوب‌ قيام‌ پانزده‌ خرداد و تبعيد امام‌خميني‌ شاه‌ احساس‌ قدرت‌ بيشتري‌کرد. وي‌ 25 آبان‌ 1343 اعلام‌ کرد: ما در چند سال‌ ديگر دو هزار و پانصدمين‌ سال‌شاهنشاهي‌ کوروش‌ بزرگ‌ را جشن‌ خواهيم‌ گرفت‌. در سال‌ 1348 شوراي‌ مرکزي‌جشن‌هاي‌ شاهنشاهي‌ ايران‌ به‌ رياست‌ جواد بوشهري‌ فعال‌ شد و مقدمات‌ کار وبرنامه‌ريزي‌ آغاز شد.

سرانجام‌ دربار تصميم‌ گرفت‌ جشن‌هاي‌ شاهنشاهي‌ را در سال‌ 1350 برقرار نمايد.به‌ همين‌ جهت‌ طي‌ اطلاعيه‌اي‌ اعلام‌ کرد: به‌ فرمان‌ شاهنشاه‌ آريامهر جشن‌هاي‌بيست‌وپنجمين‌ سده‌ي‌ شاهنشاهي‌ ايران‌ به‌ مدت‌ 8 روز از بيستم‌ مهرماه‌ 1350 برگزارخواهد شد.

شاه‌ در نوروز 1350 طي‌ پيام‌ نوروزي‌ خود، آن‌ سال‌ را سال‌ کوروش‌ کبير نام‌گذاري‌کرد و به‌ برگزاري‌ جشن‌ها اشاره‌ کرد. بر همين‌ اساس‌ جشن‌هاي‌ 2500 ساله‌ي‌شاهنشاهي‌ در مهرماه‌ 1350 در تخت‌جمشيد برگزار گرديد.

 

اهداف‌ جشن‌ها

همان‌طور که‌ گفته‌ شد، شاه‌ به‌ دليل‌ فقدان‌ مشروعيت‌ درصددمشروع‌ سازي‌ حکومتش‌ بود. شاه‌ علاوه‌ بر فقدان‌ مشروعيت‌ در مقابل‌ روحانيت‌ ومرجعيت‌ شيعي‌ قرار گرفته‌ بود که‌ خود را وارث‌ پيامبر(ص‌) مي‌دانستند و مشروعيت‌رژيم‌ را پيوسته‌ به‌ چالش‌ مي‌کشيدند.

شاه‌ وقتي‌ مي‌ديد حکومت‌ ديگري‌ به‌ رهبري‌ آيت‌الله‌ بروجردي‌ و بعداً آيت‌الله‌خميني‌ در ايران‌ برقرار است‌ که‌ بر قلوب‌ مردم‌ حکومت‌ مي‌کند و خود را وارث‌ محمد(ص‌) مي‌دانند، سخت‌ برآشفته‌ مي‌شد. به‌ همين‌ جهت‌ همواره‌ درصدد يافتن‌ يک‌ پيامبرايراني‌ بود که‌ او را در مقابل‌ پيامبر اسلام‌ علم‌ کند. او ابتدا سعي‌ در احياي‌ زرتشت‌ نمود،ولي‌ موفقيتي‌ بدست‌ نياورد. از اين‌ رو تئوريسين‌ حکومت‌، شجاع‌الدين‌ شفا، احياي‌کوروش‌ را مطرح‌ کرد. به‌ همين‌ جهت‌ روزنامه‌هاي‌ وابسته‌ به‌ رژيم‌، کوروش‌ را «نه‌ به‌عنوان‌ يک‌ فاتح‌، بلکه‌ به‌ عنوان‌ يک‌ آيين‌گذار» معرفي‌ مي‌کردند و منظور آن‌ها از آيين‌،آيين‌ شاهنشاهي‌ بود که‌ آن‌ را به‌ عنوان‌ يک‌ دين‌ ترسيم‌ مي‌کردند. آنها مي‌نوشتند جشن‌شاهنشاهي‌، احترام‌ به‌ آييني‌ است‌ که‌ پاسدار حاکميت‌ ملي‌ ايران‌ است‌. شاه‌ با تکريم‌ وتعظيم‌ کوروش‌ به‌ عنوان‌ اسوه‌ي‌ ايراني‌ تلاش‌ کرد که‌ خود را وارث‌ آن‌ اسوه‌ قلمداد کند.شاه‌ در نطقي‌ که‌ در 25 آبان‌ 1343 بعد از تبعيد حضرت‌ امام‌ ايراد نمود ضمن‌ خبر دادن‌از برپايي‌ جشن‌هاي‌ شاهنشاهي‌ در چند سال‌ آينده‌ گفت‌: «منظور من‌ آن‌ است‌ که‌ دوهزارو پانصد سال‌ شاهنشاهي‌ ايران‌ دوام‌ کرده‌ تا به‌ من‌ رسيده‌. از اين‌ روست‌ که‌ دلبستگي‌ به‌رژيم‌ شاهنشاهي‌ جزء منش‌ و خوي‌ مردم‌ گرديده‌

شاه‌ قبل‌ از اين‌ در بهمن‌ 1347 طي‌ محاسبه‌اي‌ اعلام‌ کرد: «من‌ به‌ عنوان‌ وارث‌ ونگهبان‌ يک‌ تاج‌ و تخت‌ 2500 ساله‌ مسئوليت‌ سنگيني‌ در مقابل‌ تاريخ‌ ايران‌ دارم‌.» اين‌مطلب‌ را شاه‌ درست‌ زماني‌ بر زبان‌ جاري‌ ساخت‌ که‌ شجاع‌الدين‌ شفا طرح‌ احياي‌کوروش‌ را به‌ شاه‌ ارايه‌ کرد.

شاه‌ در مقابل‌ اين‌ سؤال‌ که‌ «چه‌ سمبولي‌ براي‌ جشن‌ها قائل‌» هستيد؟ گفت‌: «تداوم‌تاريخ‌، به‌ اين‌ معنا که‌ ما وارث‌ شکوه‌ گذشته‌ و حماسه‌ي‌ ايران‌» هستيم‌؛ بنابراين‌ شاه‌تلاش‌ داشت‌ تا کوروش‌ را در حد يک‌ اسوه‌ي‌ ايراني‌ احيا کند و خود را وارث‌ او معرفي‌کند.

هدف‌ ديگر رژيم‌ شاه‌ احياي‌ ايران‌ قبل‌ از اسلام‌ بود. شاه‌ بيهوده‌ تلاش‌ مي‌کرد که‌ايران‌ قبل‌ از اسلام‌ را به‌ عنوان‌ دارنده‌ي‌ بهترين‌ تمدن‌ و فرهنگ‌ها «چه‌ در اصول‌ مذهبي‌و فلسفي‌ ايران‌ کهن‌ و چه‌ در آيين‌ کشورداري‌ شاهنشاهي‌» معرفي‌ کند. هرچند مذهب‌ايراني‌ با هجوم‌ اعراب‌ به‌ ايران‌، در مقابل‌ اسلام‌ به‌ سرعت‌ رنگ‌ باخت‌ و آيين‌ کشورداري‌آن‌ هم‌ هميشه‌ مملو از ظلم‌ و ستم‌ پادشاهان‌ بود و به‌ همين‌ جهت‌ مردم‌ به‌ تنگ‌ آمده‌ ازنظام‌ شاهنشاهي‌ ساساني‌ در مقابل‌ اعراب‌ مسلمان‌ به‌ سرعت‌ تسليم‌ شدند و همکاري‌نمودند؛ با اين‌ حال‌ شاه‌ تلاش‌ مي‌کرد چشمان‌ خود را بر روي‌ مظالم‌ پادشاهان‌ ببندد و آن‌را بهترين‌ شيوه‌ي‌ حکومت‌داري‌ معرفي‌ کند.

شاه‌ تلاش‌ مي‌کرد تا هويت‌ ايراني‌ مسلمان‌ را به‌ ايراني‌ آريايي‌ تبديل‌ کند و ايراني‌ رابه‌ جستجوي‌ ارزش‌هاي‌ آريايي‌ سوق دهد. او مي‌گفت‌: «ملت‌ ما همواره‌ راه‌ و رسم‌پيشرفت‌ خود را به‌سوي‌ کمال‌ در تمدن‌ آريايي‌ خويش‌ جسته‌ است‌.» البته‌ بيشترمنظور او اين‌ بود که‌ شاهنشاهي‌ را يک‌ روش‌ و انديشه‌ي‌ سياسي‌ آريايي‌ و آريايي‌ رامتمدن‌ترين‌ مردمان‌ تاريخ‌ و در نتيجه‌ شاهنشاهي‌ را به‌ عنوان‌ بهترين‌ روش‌هاي‌ حکومت‌معرفي‌ نمايد. «وقتي‌ داريوش‌ بزرگ‌ در سنگ‌ نبشته‌ي‌ ]نوشته‌[ معروف‌ خويش‌ خود راآريايي‌ فرزند آريايي‌، ايراني‌ فرزند ايراني‌ مي‌خواند در واقع‌ به‌ آن‌ ارزش‌هاي‌ بي‌شمارمباهات‌ مي‌کند و صفت‌ آريايي‌ و ايراني‌ براي‌ او نماينده‌ي‌ کامل‌ آن‌هاست‌

شاه‌ با پيوند زدن‌ حکومت‌ شاهنشاهي‌ با نژاد آريايي‌ درصدد يافتن‌ ريشه‌هاي‌ تاريخي‌براي‌ حکومتش‌ بود. او مي‌نويسد: «در زمينه‌ي‌ حکومت‌، ايرانيان‌ شاهنشاهي‌ خود را که‌نخستين‌ حکومت‌ آريايي‌ تاريخ‌ جهان‌ و در عين‌ حال‌ اولين‌ امپراطوري‌ جهاني‌ تاريخ‌ بود»بنياد نهادند.

شاه‌ با برقراري‌ جشن‌هاي‌ 2500 ساله‌ دو چيز را پي‌ مي‌گرفت‌: 1ـ «با پل‌ زدن‌ بين‌ خودو پادشاهان‌ باستاني‌ ايران‌ به‌ سلطنتش‌ جنبه‌ي‌ وراثت‌ مشروع‌ بدهد، همان‌گونه‌ که‌ پدرش‌هم‌ با برگزيدن‌ نام‌ خانوادگي‌ پهلوي‌ در حقيقت‌ اين‌طور وانمود مي‌کرد که‌ سلسله‌اش‌ باتبار پادشاهان‌ دوردست‌ تاريخ‌ اتصال‌ دارد.» فرح‌ نيز در تبيين‌ هدف‌ شاه‌ درمصاحبه‌اي‌ با تلويزيون‌ فرانسه‌ گفت‌: «ما در حقيقت‌ دو هزارو پانصدمين‌ سال‌ دوام‌موجوديت‌ خود را» جشن‌ مي‌گيريم‌. 2ـ احياي‌ ارزش‌هاي‌ آريايي‌ به‌ عنوان‌ بهترين‌دست‌آوردهاي‌ ايراني‌ از جمله‌ روش‌ حکومتي‌ پادشاهي‌.

وزارت‌ فرهنگ‌ و هنر، تشکيلاتي‌ را به‌نام‌ شوراي‌ جشن‌هاي‌ شاهنشاهي‌ ايران‌تشکيل‌ داد. اين‌ شورا با ارايه‌ي‌ برنامه‌هاي‌ خود کاملاً اهداف‌ رژيم‌ را از اين‌ جشن‌هامشخص‌ کرد. برنامه‌هاي‌ شورا عبارت‌ بودند از:

1ـ شناساندن‌ اين‌ اصل‌ که‌ شاهنشاهي‌، زاده‌ و پرورده‌ي‌ انديشه‌ و زندگاني‌ جامعه‌ي‌ايراني‌ است‌؛

2ـ نشان‌ دادن‌ اعتقاد و دلبستگي‌ مردم‌ به‌ شاهنشاه‌ و شاهنشاهي‌؛

3ـ نشان‌ دادن‌ کوشش‌ و فداکاري‌ ملت‌ ايران‌ در راه‌ نگاه‌داري‌ و ادامه‌ي‌ شاهنشاهي‌؛

4ـ شناساندن‌ خدمات‌ شاهنشاهان‌ ايراني‌؛

5ـ معرفي‌ تحولات‌ بزرگ‌ جامعه‌ي‌ ايراني‌ به‌ رهبري‌ شاهنشاه‌ ايران‌؛

6ـ آثار بزرگ‌ شاهنشاهان‌ ايراني‌؛

7ـ نشان‌ دادن‌ کوشش‌ ايرانيان‌ براي‌ اشاعه‌ي‌ آيين‌ پادشاهي‌.همه‌ چيز براي‌ توجيه‌، تعظيم‌ و تکريم‌ نظام‌ شاهنشاهي‌ صورت‌ مي‌گرفت‌. آنان‌سخت‌ مي‌کوشيدند تا نظام‌ شاهنشاهي‌ را يک‌ انديشه‌ي‌ ايراني‌ معرفي‌ کنند. تهيه‌ و انتشارده‌ها کتاب‌ با موضوع‌ عصر پهلوي‌، جشن‌ شاهنشاهي‌، تاريخ‌ شاهنشاهي‌، تمدن‌ ايران‌قبل‌ از اسلام‌ و آثار باستاني‌ همه‌ نشان‌ از اين‌ هدف‌ است‌.

هدف‌ ديگر شاه‌ از برقراري‌ جشن‌ 2500 ساله‌ توجيه‌ نظري‌ حکومت‌ پادشاهي‌ درايران‌ براي‌ مردم‌ و رؤساي‌ کشورهاي‌ خارجي‌ بود. دوران‌ شاه‌ در واقع‌ دوران‌ انقراض‌نسل‌ پادشاهان‌ بود و محمدرضاشاه‌ مي‌خواست‌ بر اين‌ باور غلبه‌ کند که‌ شاهنشاهي‌ درايران‌ ريشه‌دار، تاريخي‌ و داراي‌ مباني‌ نظري‌ است‌. به‌ گفته‌ي‌ فريدون‌ هويدا: شاه‌«احساس‌ مي‌کرد با اجراي‌ اين‌ مراسم‌ خواهد توانست‌ تداوم‌ شاهنشاهي‌ در طول‌ تاريخ‌ايران‌ را به‌ نظر سران‌ دنيا برساند

شاه‌ با دعوت‌ از سران‌ کشورهاي‌ دنيا، با به‌ رخ‌ کشيدن‌ قدرت‌ تاريخي‌ ايران‌ درصددجلب‌ «حمايت‌ خارجيان‌ بود و مي‌خواست‌ به‌ خارجيان‌ نشان‌ دهد که‌ دنباله‌رو کوروش‌است‌ و اين‌ جشن‌هاي‌ 2500 ساله‌ نشانه‌ي‌ دوام‌ و هميشگي‌ بودن‌ استبداد ايراني‌است‌.» بررسي‌ اقدامات‌ بين‌المللي‌ رژيم‌ شاه‌ در جشن‌هاي‌ 2500 ساله‌ بيشتر هدف‌خارجي‌ شاه‌ را تبيين‌ مي‌کند.

 

اقدامات‌ بين‌المللي‌

از همان‌ سال‌هاي‌ نخستين‌ که‌ طرح‌ برگزاري‌ جشن‌هاي‌شاهنشاهي‌ مطرح‌ شد، کميته‌ي‌ مرکزي‌ جشن‌ها هزينه‌ي‌ هنگفتي‌ را براي‌ اقدامات‌ وتبليغات‌ بين‌المللي‌ صرف‌ کرد.

در خرداد سال‌ 1338 يک‌ کميته‌ به‌ نام‌ کوروش‌ کبير در ايتاليا به‌ رياست‌ جوزپه‌ توچي‌(Giuseppetucci) باستانشناس‌ ايتاليايي‌ تشکيل‌ شد. در نيمه‌ي‌ اول‌ همان‌ سال‌«کميته‌ي‌ فرانسوي‌ کوروش‌ کبير» در فرانسه‌ به‌ رياست‌ خانم‌ هلو (Helleu) تشکيل‌ شدکه‌ يک‌ سال‌ بعد رسماً نيز افتتاح‌ شد.

کميته‌ي‌ مرکزي‌ جشن‌ها موفق‌ شد تا قبل‌ از آغاز جشن‌ها در 45 کشور، 50 کميته‌تشکيل‌ دهد. در اين‌ کميته‌ها 29 رئيس‌ کشور، 134 نخست‌وزير و وزير، 128 عضوپارلمان‌، 381 نفر آکادميسين‌ و 362 نفر شخصيت‌ سياسي‌، 124 نفر صاحب‌ کارخانه‌ و12 نفر روزنامه‌نگار عضويت‌ داشتند.

جدول‌ ذيل‌ که‌ از روزنامه‌هاي‌ مختلف‌ استخراج‌ شده‌ است‌، نشان‌ مي‌دهد که‌ رژيم‌موفق‌ شد تا بيشتر رؤساي‌ کميته‌ها را از رؤساي‌ کشورها تعيين‌ کند.

 

کميته‌ي‌ جشن‌هاي‌ شاهنشاهي‌ در کشورها نام‌ رئيس‌، کميته‌، سمت‌

اندونزي‌ ژنرال‌ سوهارتو رئيس‌ جمهور

انگلستان‌ پرنس‌ فيليپ‌ همسر ملکه‌ اليزابت‌

ايتاليا جوزپه‌ ساراکات‌ رئيس‌ جمهور

برزيل‌ رئيس‌ جمهور

بلژيک‌ بودوئن‌ پادشاه‌

بلغارستان‌ رئيس‌ کميته‌ي‌ دولتي‌ و روابط‌فرهنگي‌ بلغارستان‌ با کشورهاي‌خارجي‌

پاکستان‌ ژنرال‌ يحيي‌ خان‌ رئيس‌ جمهور

تايلند پادشاه‌

ترکيه‌ جودت‌ ساناي‌ رئيس‌ جمهور

تونس‌ بورقيبه‌ رئيس‌ جمهور

دانمارک‌ فردريک‌ نهم‌ پادشاه‌

روماني‌ نيکلاي‌ چائوشسکو رئيس‌ جمهور

سوييس‌ رئيس‌ کنفدراسيون‌

ژاپن‌ شاهزاده‌ ميکاسا برادر امپراطور

سوئد پرنس‌ برتيل‌ پسر ملکه‌

سيلان‌ فرماندار کل‌ کشور

سنگال‌ لئوپولدسدارسنگو رئيس‌ جمهور

فرانسه‌ ژرژ پمپيدو رئيس‌ جمهور

يشتنشناين‌ پرنس‌ نيکولانوس‌ وليعهد

مالزي‌ عبدالحليم‌ معظم‌ شاه‌ مالزي‌

مجارستان‌ معاون‌ رئيس‌ جمهور

آمريکا بانو نيکسون‌ همسر رئيس‌ جمهور

مصر انورسادات‌ رئيس‌ جمهور

مغرب‌ ملک‌ حسن‌ دوم‌ پادشاه‌

آرژانتين‌ رئيس‌ جمهور

نپال‌ ماهندرا شاه‌ دوا پادشاه‌

آلمان‌ گوستاو هاينمان‌ رئيس‌ جمهور

نروژ پرنس‌ هرالد وليعهد نروژ

هلند پرنس‌ برنارد همسر ملکه‌

اتحاد جماهير شوروي‌ رئيس‌ انستيتوي‌ خاورشناسي‌فرهنگستان‌ علوم‌ اتحاد جماهيرشوروي‌

هند وي‌وي‌ کي‌ ري‌ رئيس‌ جمهور

اتريش‌ فرانتس‌ يوناس‌ رئيس‌ جمهور

يوگسلاوي‌ مارشال‌ تيتو رئيس‌ جمهور

اتيوپي‌ هايله‌ سلاسي‌ امپراطور

يونان‌ کنستانتين‌ پادشاه‌

اردن‌ ملک‌حسين‌ پادشاه‌

اسپانيا ژنرال‌ فرانکو رئيس‌ جمهور

آفريقاي‌ جنوبي‌ ژاکوب‌ فوشي‌ رئيس‌ جمهور

فنلاند کونن‌ رئيس‌ جمهور

فيليپين‌ بانو ايملدا مارکوس‌ همسر رئيس‌ جمهور

کانادا رئيس‌ مجلس‌ سنا

کره‌ي‌ جنوبي‌ چونگ‌ پيل‌ رئيس‌ جمهور

لهستان‌ رئيس‌ آکادمي‌ علوم‌ کشور

لوکزامبورگ‌ پرنس‌ ژان‌ گراندوک‌ لوکزامبورگ‌

سوتر موشوشوئه‌ پادشاه‌

 

آن‌چه‌ که‌ مسلم‌ است‌ شخصيت‌هاي‌ سياسي‌ جهان‌ خود را خدمت‌گذار شاه‌نمي‌دانستند، آن‌ها تحت‌ تأثير نفت‌، حقوق و هداياي‌ دربار شاهنشاهي‌ قرار گرفته‌ بودند.به‌ گفته‌ي‌ ويليام‌ شوکراس‌ «دولت‌ مردان‌ غربي‌ بيشتر حريص‌ بودند که‌ ثروت‌ ايران‌ را به‌جيب‌ بزنند و اهميتي‌ به‌ اين‌ نمي‌دادند که‌ شاه‌ را به‌ خويشتن‌داري‌ دعوت‌ کنند...هرکس‌در چاپلوسي‌ در تشويق‌ او در به‌ جيب‌ زدن‌ پول‌هاي‌ ايران‌ چشم‌ و هم‌چشمي‌ مي‌کرد.»البته‌ هنوز وجدان‌ بيدار در بين‌ سران‌ غربي‌ هم‌ پيدا مي‌شد. پمپيدو (Pompidou)رئيس‌جمهور فرانسه‌، با اين‌که‌ رياست‌ کميته‌ي‌ فرانسوي‌ را پذيرفته‌ بود به‌ دعوت‌ شاه‌براي‌ شرکت‌ در مراسم‌ جواب‌ منفي‌ داد و از حضور در مراسم‌ خودداري‌ کرد؛ زيرا او«اين‌ جشن‌ها را بي‌معنا و نابجا تلقي‌ مي‌کرد.» رئيس‌جمهور آلمان‌ شرقي‌ هم‌ در مقابل‌سفير ايران‌ با رد دعوت‌ گفت‌: «چگونه‌ مي‌توانم‌ دعوت‌ کشوري‌ را بپذيرم‌ که‌ آزادي‌ افکارو مطبوعات‌ در آن‌ از ميان‌ رفته‌ و مردم‌ را به‌ خاطر عقايد سياسي‌شان‌ به‌ زندان‌ مي‌افکنند.من‌ رئيس‌ کميسيون‌ حقوق بشر هستم‌

ملکه‌ي‌ انگلستان‌ و ملکه‌ي‌ هلند نيز در اين‌ جشن‌ها شرکت‌ نکردند؛ ولي‌ دليل‌ آن‌هااين‌ بود که‌ «ايجاد سر و صداهايي‌ هم‌چون‌ جشن‌هاي‌ تخت‌ جمشيد بغض‌ و کينه‌ي‌قديمي‌ عليه‌ شاهان‌ را دامن‌ مي‌زند

اين‌ جشن‌ها تنها مورد استقبال‌ کساني‌ قرار گرفت‌ که‌ از فراموش‌ شدن‌ و ناديده‌ گرفتن‌اسلام‌ خوشحال‌ بودند، و اينان‌ همان‌ زرتشتيان‌، يهوديان‌ و مسيحيان‌ افراطي‌ بودند.

کنگره‌ي‌ جهاني‌ يهود در 11 اوت‌ 1959 (1338) طي‌ بيانيه‌اي‌ ضمن‌ حمايت‌ از«مراسم‌ يابود دوهزار و پانصدمين‌ سال‌ تأسيس‌ شاهنشاهي‌ ايران‌ به‌ دست‌ کوروش‌ کبير»و ضمن‌ اعلام‌ «صميمانه‌ترين‌ تبريکات‌ به‌ اعلي‌حضرت‌ همايون‌ شاهنشاه‌ ايران‌» شوراي‌اجرايي‌ کنگره‌ را مأمور کرد تا با تجليل‌ بين‌المللي‌، «از تمام‌ سازمان‌ها و جوامع‌ يهودي‌ درسرتاسر جهان‌» بخواهد که‌ «باشکوه‌ترين‌ مراسم‌ حق‌شناسي‌ خود را نسبت‌ به‌ خاطره‌ي‌اين‌ قهرمان‌ بزرگ‌ تاريخ‌ که‌ در کتاب‌ آسماني‌ تورات‌ از بزرگواري‌ او نسبت‌ به‌ ملت‌ يهودسخن‌ رفته‌ است‌ ابراز دارند.» اين‌ دستورالعمل‌ به‌ سازمان‌هاي‌ يهودي‌ 58 کشور جهان‌ابلاغ‌ شد. دولت‌ اسراييل‌ نيز بلافاصله‌ چند خيابان‌ و ميدان‌ را به‌ نام‌ کوروش‌ ومحمدرضاشاه‌ نام‌گذاري‌ کرد و فعاليت‌هاي‌ بين‌المللي‌ مطبوعاتي‌ را براي‌ تجليل‌ از آن‌هاآغاز کرد و تا پايان‌ برگزاري‌ جشن‌ها در تبليغات‌ جهاني‌، رژيم‌ شاهنشاهي‌ ايران‌ رامورد حمايت‌ قرار داد.

مسيحيان‌ نيز از برگزاري‌ چنين‌ جشني‌ حمايت‌ کردند. در چهارم‌ مهر 1350 شوراي‌جهاني‌ کليساها مرکب‌ از 239 کليساي‌ غير کاتوليک‌ از کليساهاي‌ جهان‌ دعوت‌ کرد به‌مناسبت‌ جشن‌ها روز يک‌ شنبه‌ رابه‌ قرائت‌ آياتي‌ از انجيل‌ مقدس‌ در مورد کوروش‌ کبيراختصاص‌ دهند.» همچنين‌ مرکز علمي‌ کاتوليکي‌ واتيکان‌ به‌ منظور بزرگ‌ داشت‌جشن‌هاي‌ شاهنشاهي‌ در تاريخ‌ هفتم‌ مهر 1350 با حضور پانصد کاردينال‌ کنفرانسي‌ رابه‌نام‌ «کوروش‌ کبير و بيست‌ و پنج‌ قرن‌ تمدن‌ ايران‌» برگزار کرد.

به‌ دنبال‌ اعلام‌ جشن‌هاي‌ شاهنشاهي‌، نخستين‌ کنگره‌ي‌ جهاني‌ زرتشتيان‌ جهان‌ ازآخر مهرماه‌ به‌ مدت‌ يک‌ هفته‌ برگزار شد. اين‌ کنگره‌ به‌ اتفاق آرا تصويب‌ کرد که‌ «مراتب‌درود و سپاس‌ کليه‌ي‌ زرتشتيان‌ جهان‌ را به‌ مناسبت‌ برگزاري‌ اين‌ يادبود که‌ در عين‌ تجليل‌از تاريخ‌ باشکوه‌ ايران‌ احياکننده‌ي‌ خاطره‌ي‌ نياکان‌ پرافتخار و مفاخر زادگاه‌ پيامبر ايشان‌است‌، به‌ پيشگاه‌ اعلي‌حضرت‌ همايون‌ شاهنشاه‌ ايران‌ که‌ نگهبان‌ شايسته‌ي‌کهن‌سال‌ترين‌ تخت‌ و تاج‌ جهان‌ و وارث‌ شاهنشاهي‌ دوهزار و پانصدساله‌ي‌ ايران‌هستند، تقديم‌ دارد.» اين‌ کنگره‌ همکاري‌ همه‌ي‌ زرتشتيان‌ جهان‌ را با کميته‌ي‌ مرکزي‌برگزاري‌ جشن‌ها اعلام‌ کردند، سپس‌ به‌ حضور شاه‌ رسيدند و مراتب‌ سپاس‌ خود رااعلام‌ کردند و در پايان‌ کنگره‌ طي‌ نامه‌اي‌ به‌ شاه‌ از وي‌ به‌ عنوان‌ وارث‌ تاج‌ و تخت‌ 2500سال‌ شاهنشاهي‌ تجليل‌ کردند.

بنابراين‌ شاه‌ توانست‌ ضمن‌ پشتيباني‌ يهوديان‌، مسيحيان‌ و زرتشتيان‌، سران‌کشورهاي‌ جهان‌ را نيز به‌ خود جلب‌ کند، اما شاه‌ با همه‌ي‌ موفقيت‌هاي‌ بين‌المللي‌ با يک‌اشتباه‌ استراتژيک‌ رو به‌ رو شد و آن‌ بدبيني‌ بيش‌ از پيش‌ روحانيون‌ شيعه‌ و فراموش‌کردن‌ مردم‌ ايران‌ بود؛ خصوصاً که‌ رژيم‌ شاه‌ براي‌ برقراري‌ امنيت‌ و ايجاد خفقان‌ بسياري‌از روحانيون‌ را دستگير و يا ممنوع‌المنبر کرد.

امام‌خميني‌ در مورد جشن‌هاي‌ 2500 ساله‌ موضع‌گيري‌ کرد و ضمن‌ برشمردن‌بدبختي‌ ملت‌ ايران‌ آن‌ را تحريم‌ و محکوم‌ کرد. شاه‌ که‌ از عکس‌العمل‌ مردم‌ به‌ خشم‌آمده‌ بود در مورد امام‌خميني‌ در مصاحبه‌ با روزنامه‌ي‌ لوموند، گفت‌: «مردم‌ ايران‌ ازپذيرفتن‌ شخصي‌ به‌ نام‌ خميني‌ در بين‌ خود ابا دارند؛ چون‌ او اصولاً در هندوستان‌ زاده‌شده‌ و تبار بيگانه‌ دارد

تاريخ‌، اشتباه‌ استراتژيک‌ شاه‌ را ثابت‌ کرد. هفت‌ سال‌ بعد مردم‌ بي‌اعتنا شده‌، وارث‌تخت‌ و تاج‌ کوروش‌ را به‌ زير کشيدند و با ذلت‌ آواره‌ فرنگ‌ نمودند و آيت‌الله‌ خميني‌تبعيدي‌ شاه‌ را با عزت‌ به‌ ايران‌ بازگرداندند و شاه‌ و شاهنشاهي‌ اين‌ آيين‌ کهن‌سال‌کوروش‌ را از بن‌ برانداختند. تأثير اين‌ جشن‌ها در اذهان‌ مردم‌ چنان‌ بود که‌ حتي‌ بعضي‌ ازتحليل‌ گران‌ معتقدند بحران‌هاي‌ آخرين‌ سال‌ رژيم‌ «از زمان‌ جشن‌هاي‌ تخت‌ جمشيدشروع‌ گرديده‌ است‌

 

وارث‌ کوروش‌

 

عظمت‌خواهي‌، ريشه‌سازي‌، پيشينه‌ يابي‌ و ايدئولوژي‌سازي‌، شاه‌ راواداشت‌ تا دست‌ به‌ نمايشي‌ پر زرق و برق بزند. اولين‌ برنامه‌ي‌ رسمي‌ جشن‌ از هفدهم‌مهرماه‌ 1350 آغاز شد. در اولين‌ برنامه‌ي‌ رسمي‌، مجلس‌ سنا و شوراي‌ ملي‌ به‌نام‌ ملت‌ايران‌! پيامي‌ به‌ شاه‌ در تخت‌ جمشيد فرستادند. اين‌ پيام‌ روي‌ پوست‌ آهو نوشته‌ شده‌بود. دو پيک‌ با لباس‌ سربازان‌ هخامنشي‌ نامه‌ را از مهندس‌ شريف‌ امامي‌، رئيس‌ مجلس‌سنا، دريافت‌ کردند و عازم‌ تخت‌جمشيد شدند. در اين‌ پيام‌ «مجلس‌ سنا و شوراي‌ ملي‌ بااين‌ پيک‌ خجسته‌، پيام‌ سپاس‌ و پيام‌ ملت‌ ايران‌ را به‌ فرزند برومند ميهن‌ وارث‌ و نگهبان‌تاج‌ و تخت‌ باستاني‌ ايران‌» تقديم‌ کردند.

دومين‌ برنامه‌ي‌ آيين‌ مراسم‌ بزرگ‌داشت‌ کوروش‌، صبح‌ روز بيستم‌ مهر بر سرآرامگاه‌ وي‌ در پاسارگاد بود. اين‌ مراسم‌ با حضور يگان‌هاي‌ ارتشي‌ و فرماندهان‌ نظامي‌ وکليه‌ي‌ مقامات‌ ايراني‌ و ايران‌ شناساني‌ که‌ از سرتاسر دنيا دعوت‌ شده‌ بودند، برگزار شد.مراسم‌ با شليک‌ 101 تير توپ‌ آغاز شد. شهبانو، شاه‌ و وليعهد در حالي‌ که‌ لباس‌ نظامي‌پوشيده‌ بودند به‌ همراه‌ چند آجودان‌ به‌ طرف‌ قبر کوروش‌ حرکت‌ کردند. شاه‌ وشهبانو در جايگاه‌ مخصوص‌ قرار گرفتند و شاه‌ نطق‌ تاريخي‌ خود را ايراد نمود. نطقي‌ که‌شاه‌ همه‌ي‌ انگيزه‌هاي‌ رواني‌ خود را از برگزاري‌ اين‌ جشن‌ها در آن‌ بيان‌ کرد و پس‌ ازچندي‌ مايه‌ي‌ تمسخر مردم‌ ايران‌ گرديد. شاه‌ در اين‌ نطقش‌ خطاب‌ به‌ مقبره‌ي‌ کوروش‌گفت‌: «کوروش‌! شاه‌ بزرگ‌، شاه‌ شاهان‌، شاه‌ هخامنشي‌، شاه‌ ايران‌ زمين‌، از جانب‌ من‌،شاهنشاه‌ ايران‌ و از جانب‌ ملت‌ من‌ بر تو درود باد! در اين‌ لحظه‌ي‌ پرشکوه‌ تاريخ‌ ايران‌،من‌ و همه‌ي‌ ايرانيان‌، همه‌ي‌ فرزندان‌ اين‌ شاهنشاهي‌ کهن‌ که‌ دوهزار و پانصدسال‌ پيش‌به‌دست‌ تو بنياد نهاده‌ شد، در برابر آرامگاه‌ تو سر ستايش‌ فرود مي‌آوريم‌... تو را به‌ نام‌قهرمان‌ جاودان‌ تاريخ‌ ايران‌، به‌ نام‌ بنيان‌گذار کهن‌سال‌ترين‌ شاهنشاهي‌ جهان‌، به‌ نام‌آزادي‌بخش‌ بزرگ‌ تاريخ‌، به‌ نام‌ فرزند شايسته‌ي‌ بشريت‌، درود مي‌فرستيم‌. کوروش‌! ماامروز در برابر آرامگاه‌ ابدي‌ تو گرد آمده‌ايم‌ تا بگوييم‌: آسوده‌ بخواب‌، زيرا که‌ ما بيداريم‌و براي‌ نگهباني‌ ميراث‌ پرافتخار تو همواره‌ بيدار خواهيم‌ بود...»

شاه‌ در اين‌ نطق‌ خود تلاش‌ کرد تا خود را وارث‌ کوروش‌ معرفي‌ کند و نظام‌شاهنشاهي‌ را کهن‌ترين‌ ميراث‌ و ريشه‌دارترين‌ فرهنگ‌ ايراني‌ نشان‌ دهد که‌ به‌ او ارث‌رسيده‌ است‌.

برنامه‌ي‌ بعدي‌ ضيافت‌ شامي‌ بود که‌ در بيست‌ و دوم‌ مهر به‌ افتخار مهمانان‌ خارجي‌در تخت‌جمشيد برگزار شد. مهمانان‌ عبارت‌ بودند از:

هايله‌ سلاسي‌ امپراطور اتيوپي‌، نيکلاي‌ پادگورني‌ رئيس‌ شوراي‌ عالي‌ جماهيرشوروي‌، ملک‌حسين‌ پادشاه‌ اردن‌، ژنرال‌ اسوبودا رئيس‌ جمهور چکسلواکي‌، سليمان‌فرنجيه‌ رئيس‌ جمهور لبنان‌، ميدسيلاو هماسوسکي‌ معاون‌ رئيس‌ جمهور لهستان‌، لوئي‌مانوئل‌ پاتريسيو وزير خارجه‌ي‌ پرتغال‌، تونکو عبدالحليم‌ معظم‌شاه‌ پادشاه‌ مالزي‌، پال‌لوشونجي‌ رئيس‌ جمهور مجارستان‌، ژان‌ شايان‌ دلماس‌ نخست‌وزير فرانسه‌، فردنياندوهلون‌ نماينده‌ي‌ مخصوص‌ رئيس‌ جمهور سوييس‌، حبيب‌ بورقيبه‌ پسر رئيس‌جمهور تونس‌، آنتونيوتلا رئيس‌ مجلس‌ سناي‌ ايتاليا، بائو باندا يوگالا نخست‌ وزير تايلند،شيخ‌ محمد بن‌ حمد آل‌ شرقي‌ شيخ‌ فجيره‌، شيخ‌ سقربن‌ محمد القاسمي‌شيخ‌رأس‌الخيمه‌، شيخ‌ خالدبن‌ محمدالقاسمي‌ شيخ‌ شارجه‌، سلطان‌ قابوس‌ پادشاه‌عمان‌، مختار الدادا رئيس‌ جمهور موريتاني‌، فيليپ‌ دوک‌ اينبورک‌ نماينده‌ي‌ ملکه‌ي‌انگلستان‌، برنهارد همسر ملکه‌ي‌ هلند، شيخ‌ راشد وليعهد عمان‌، شيخ‌ راشدبن‌ علي‌وليعهد امل‌القوين‌، برتونيار رئيس‌ سناي‌ برزيل‌، کنستانتين‌ دوم‌ و ملکه‌ي‌ يونان‌، ژنرال‌محمد عيسي‌خان‌ رئيس‌ جمهور پاکستان‌، پل‌ هلوک‌ فرماندار کل‌ استراليا، شيخ‌ صباح‌امير کويت‌، کواموچو نايب‌ رئيس‌ کنگره‌ي‌ توده‌اي‌ جمهوري‌ چين‌، مصطفي‌ اشرف‌مشاور رئيس‌ جمهور الجزيره‌، مولا عبدالله‌ وليعهد مراکش‌، ماهندرا پادشاه‌ نپال‌، رونالدمنچر فرماندار کل‌ کانادا، فردريک‌ پادشاه‌ دانمارک‌، بودوئن‌ پادشاه‌ بلژيک‌، ژان‌ دوک‌ ازلوکزامبورگ‌، لئوپلد مزار سنگور رئيس‌ جمهور سنگال‌، اولاف‌ پنجم‌ پادشاه‌ نروژ،جودت‌ سوناي‌ رئيس‌ جمهور ترکيه‌، پرنس‌ کارل‌ گوستاو وليعهد سوئد، ميکاسا برادرامپراطور ژاپن‌، کاخوسيلي‌ دولانتين‌ نخست‌وزير سئوزيلند، هوبرماگا رئيس‌ جمهورداهومي‌، موشوشوي‌ پادشاه‌ لسوتو، اسپيرواگينو معاون‌ رئيس‌ جمهور آمريکا، خانم‌مارکوس‌ همسر رئيس‌ جمهور فيليپين‌، شيخ‌ رشيدبن‌ سعيد آل‌مختوم‌ امير دبي‌، خوآن‌کارلوس‌ وليعهد اسپانيا، شيخ‌ بن‌ زيد آل‌نهيان‌ حاکم‌ ابوظبي‌، کيم‌ چونگ‌ پيل‌ نخست‌وزيرکره‌ي‌ جنوبي‌، ژاکوب‌ فوشي‌ رئيس‌ جمهور آفريقاي‌ جنوبي‌، تيتو رئيس‌ جمهوري‌يوگسلاوي‌، نيکلاچائوشسکو رئيس‌جمهوري‌ روماني‌، شيخ‌ عيسي‌ امير بحرين‌، شيخ‌احمد امير قطر، وي‌ وي‌ کي‌ري‌ رئيس‌ جمهور هندوستان‌، الشافعي‌ معاون‌ رئيس‌ جمهورمصر، تريشکوف‌ معاون‌ رئيس‌ جمهور بلغارستان‌، فون‌ هانس‌ رئيس‌ مجلس‌ آلمان‌فدرال‌، دوکاپيوس‌ نماينده‌ي‌ آرژانتين‌، انتونيو نماينده‌ي‌ ونزوئلا و نماينده‌ي‌ چين‌.

با همه‌ي‌ تلاشي‌ که‌ شاه‌ براي‌ عظمت‌ جشن‌ها از خود نشان‌ داد بسياري‌ از رهبران‌کشورهاي‌ بزرگ‌ در اين‌ جشن‌ شرکت‌ نکردند. رئيس‌ جمهور آمريکا، رئيس‌ جمهورفرانسه‌ و آلمان‌ و ملکه‌ي‌ انگلستان‌ غيبتشان‌ در اين‌ جشن‌ کاملاً مشهود بود.

شاه‌ در اين‌ ضيافت‌ در ضمن‌ نطق‌ خوش‌آمد گويي‌ گفت‌: «اجتماع‌ کنوني‌شخصيت‌هاي‌ بزرگ‌ جهاني‌ را در تخت‌ جمشيد زادگاه‌ تاريخي‌ اين‌ شاهنشاهي‌ کهن‌ به‌فال‌ نيک‌ مي‌گيرم‌؛ زيرا احساس‌ من‌ اين‌ است‌ که‌ در جمع‌ امشب‌ ما، تاريخ‌ گذشته‌ باواقعيت‌هاي‌ امروز پيوند خورده‌ است‌.» او خطاب‌ به‌ مهمانان‌ گفت‌: «در واقع‌ شما امشب‌بيش‌ از آن‌ که‌ مهمان‌ ما باشيد مهمان‌ ميزباني‌ هستيد که‌ تاريخ‌ نام‌ دارد

شاه‌ براي‌ ريشه‌سازي‌ تاريخي‌ رژيم‌ شاهنشاهي‌ افزود: «دوهزار و پانصد سال‌ پيش‌يکي‌ از فرزندان‌ اين‌ سرزمين‌، کوروش‌ هخامنشي‌ کوشيد تا با ايجاد تحولي‌ اساسي‌ دراصول‌ حکومتي‌ بي‌رحمانه‌ي‌ جهان‌ آن‌ روز و با بنيان‌گذاري‌ شيوه‌ي‌ حکومتي‌ تازه‌اي‌براساس‌ احترام‌ به‌ حقوق و معتقدات‌ افراد صفحه‌ي‌ تازه‌اي‌ را در تاريخ‌ بگشايد.» بعداز نطق‌ شاه‌ هايله‌ سلاسي‌ امپراطور حبشه‌ از طرف‌ مهمانان‌ در پاسخ‌ شاه‌ نطقي‌ ايراد کرد.سلاسي‌ در نطق‌ خود گفت‌: «در خاک‌ ايران‌ بود که‌ نخستين‌ بنيان‌ حکومت‌ متشکل‌ و يک‌سيستم‌ اداري‌ پيشرفته‌ پي‌ريزي‌ شد.» وي‌ خطاب‌ به‌ شاه‌ گفت‌: «برنامه‌ي‌ اصلاحات‌ شماسرمشقي‌ براي‌ کشورهاي‌ جهان‌ به‌ شمار مي‌رود.» نطق‌ چاپلوسانه‌ي‌ سلاسي‌ به‌شدت‌ مورد استقبال‌ رسانه‌هاي‌ وابسته‌ به‌ رژيم‌ قرار گرفت‌.

مراسم‌ اصلي‌ ساعت‌ 4 بعد از ظهر روز بيست‌ و سوم‌ مهرماه‌ در تخت‌جمشيد باحضور مهمانان‌ خارجي‌ و مقامات‌ داخلي‌ برگزار شد. شاه‌ در اين‌ مراسم‌ در حالي‌ که‌لباس‌ نظامي‌ پوشيده‌ بود نطق‌ خود را آغاز کرد. شاه‌ در نطق‌ خود به‌ تکرار همان‌حرف‌هاي‌ مکرر پرداخت‌: «در اين‌ روز بزرگ‌ تاريخي‌ از تخت‌ جمشيد زادگاه‌شاهنشاهي‌ کهن‌ سال‌ ايراني‌ در حضور سران‌ عالي‌قدر کشورهاي‌ جهان‌... به‌ نام‌ شاهنشاه‌ايران‌ به‌ تاريخ‌ پرافتخار ايران‌ و به‌ ملت‌ جاوداني‌ ايران‌ درود مي‌فرستم‌. درود به‌ کوروش‌بزرگ‌ بنيان‌گذار شاهنشاهي‌ ايران‌ و قهرمان‌ جاودان‌ بشريت‌. درود به‌ همه‌ي‌ شاهنشاهان‌و پادشاهان‌ ايران‌... در اين‌ روز تاريخي‌ که‌ ايران‌ نو به‌ زادگاه‌ پرشکوه‌ شاهنشاهي‌ کهن‌خويش‌ روي‌ آورده‌ است‌ تا با بيست‌ و پنج‌ قرن‌ تاريخ‌ پرافتخار خود تجديد عهد کند، به‌عنوان‌ شاهنشاه‌ ايران‌ تاريخ‌ جهان‌ را گواه‌ مي‌گيرم‌ که‌ ما وارثان‌ ميراث‌ کوروش‌ در تمام‌ اين‌دوران‌ دراز به‌ رسالت‌ معنوي‌ خويش‌ وفادار مانديم‌...»

بعد از نطق‌ شاه‌ سرود ثناي‌ شاه‌، ساخته‌ي‌ حسين‌ دهلوي‌ خوانده‌ شد. شعر اين‌ قطعه‌چنين‌ بود:

ز يزدان‌ بر آن‌ شاه‌ باد آفرين‌که‌ نازد بدو تخت‌ و تاج‌ و نگين‌

خجسته‌ شهنشاه‌ پيروزگرجهان‌دار با دانش‌ و با گهر

خداوند تاج‌ و خداوند تخت‌جهان‌دار پيروز بيدار بخت‌

همه‌ با شاهنشاه‌ پيمان‌ کنيم‌روان‌ را به‌ يزدان‌ گروگان‌ کنيم‌

اين‌ شعر که‌ پس‌ از ادبيات‌ چاپلوسي‌ بيشتر از ادبيات‌ زرتشتي‌گري‌ وام‌ گرفته‌ بود،دنباله‌ي‌ همان‌ اهداف‌ شاه‌ و در راستاي‌ ايدئولوژي‌سازي‌ است‌. بعد از آن‌ سرود جشن‌شاهنشاهي‌ نواخته‌ شد. سرود شاهنشاهي‌ نيز همان‌ معاني‌ و مفاهيم‌ به‌کار برده‌ شده‌ بودکه‌ با اين‌ نت‌ ختم‌ مي‌شد:

«از آريامهر باشد اين‌ همه‌ افتخار ما، از فرّ تو بود شها سعادت‌ و بقاي‌ ما، به‌ فرّهي‌شهنشهي‌ بر تو جاودان‌ بادا

بعد از سرود مراسم‌ رژه‌ شروع‌ شد. پيشاپيش‌ همه‌ نظاميان‌، درفش‌دار اختر کاوياني‌متعلق‌ به‌ دوران‌ قبل‌ از تاريخ‌ با لباسي‌ از پوست‌ پلنگ‌ حرکت‌ مي‌کرد و دو سپاهي‌ ديگر بالباس‌ پلنگي‌ در دو طرف‌ او حرکت‌ مي‌کردند. به‌ دنبال‌ او درفش‌دارهاي‌ هخامنشي‌ درداخل‌ يک‌ ارابه‌ي‌ چهاراسبه‌ در پيشاپيش‌ سپاهيان‌ سپردار و نيزه‌دار حرکت‌ مي‌کردند. درصف‌ بعدي‌ سواره‌ نظام‌ کماندار و نيزه‌دار و در پشت‌ آنان‌ ارابه‌هاي‌ رزمي‌ اسب‌دارحرکت‌ مي‌کردند. به‌ دنبال‌ آن‌ يک‌ برج‌ سه‌ طبقه‌ي‌ متحرک‌ دوره‌ي‌ هخامنشي‌ به‌ وسيله‌ي‌16 گاو تنومند حرکت‌ مي‌کرد و سربازان‌ هخامنشي‌ در طبقات‌ آن‌ مشغول‌ نگهباني‌ بودند.بعد از آن‌ يک‌ کشتي‌ بسيار بزرگ‌ و چندين‌ قايق‌ که‌ سربازان‌ نيزه‌دار روي‌ عرشه‌ي‌ آن‌مستقر شده‌ بودند از جلوي‌ جايگاه‌ گذشتند.

بعد از سربازان‌ هخامنشي‌ به‌ ترتيب‌ سربازان‌ اشکاني‌، ساساني‌، ديلمان‌، صفوي‌،افشاريه‌، زنديه‌، قاجاريه‌ همراه‌ سلاح‌، لباس‌ و اسب‌ و شتر مخصوص‌ خود رژه‌ مي‌رفتند.بعد از رژه‌ي‌ سپاهيان‌ دوره‌هاي‌ سابق‌، نوبت‌ به‌ رژه‌ي‌ سپاهيان‌ عصر پهلوي‌ رسيد. ابتداگارد جاويدان‌ پهلوي‌ نمايان‌ شد و بعد نوبت‌ به‌ نيروي‌ دريايي‌، نيروي‌ هوايي‌ و نيروي‌زميني‌، دختران‌ نيروي‌ هوايي‌، پسران‌ نيروي‌ دريايي‌، دختران‌ پليس‌، و سپس‌ سپاهيان‌انقلاب‌ سفيد (سپاهيان‌ دانش‌ و بهداشت‌) رسيد.

برنامه‌ي‌ رژه‌ طوري‌ طراحي‌ شده‌ بود که‌ عظمت‌ سپاهيان‌ دوران‌ هخامنشي‌ چشم‌هارا خيره‌ مي‌کرد و در دوره‌هاي‌ بعدي‌ از عظمت‌ سپاهيان‌ کاسته‌ مي‌شد و ناگهان‌ دردوره‌ي‌ پهلوي‌ عظمت‌ و گستردگي‌ نظاميان‌ به‌ اوج‌ خود مي‌رسيد.

برنامه‌هاي‌ جشن‌ 2500 ساله‌ بر سه‌ محور دور مي‌زد؛ کوروش‌، شاه‌ و ارتش‌. کوروش‌به‌ عنوان‌ بنيان‌گذار آيين‌ شاهنشاهي‌؛ شاه‌ به‌ عنوان‌ وارث‌ اين‌ ميراث‌ و ارتش‌ به‌ عنوان‌نگهبان‌ آيين‌ شاهنشاهي‌. چيزي‌ که‌ در اين‌ جشن‌ها ديده‌ نمي‌شد، حضور مردم‌ ايران‌ بود.شاه‌ نماد شاهنشاهي‌ را فقط‌ براي‌ سران‌ کشورهاي‌ بيگانه‌ به‌ نمايش‌ گذاشت‌. او به‌ جاي‌اين‌که‌ «به‌ ملت‌ ايران‌ روي‌ بياورد به‌ سران‌ کشورها متوسل‌ شد و از جشن‌هاي‌ تخت‌جمشيد به‌ عنوان‌ بزرگ‌ترين‌ اجتماع‌ سران‌ کشورها در طول‌ تاريخ‌ ياد کرد»؛ زيرا به‌ نظراو موقعيت‌ خارجي‌ مي‌توانست‌ ثبات‌ داخلي‌ او را حفظ‌ کند؛ اشتباهي‌ که‌ سخت‌ او را به‌زير افکند. به‌ همين‌ جهت‌ شاه‌ بعد از برپايي‌ جشن‌هاي‌ شاهنشاهي‌ خود را آسمان‌نشين‌احساس‌ مي‌کرد و به‌ کلي‌ روابطش‌ را با مردم‌ قطع‌ کرد و براي‌ خود فرّه‌ ايزدي‌ قايل‌ شد.به‌ گفته‌ي‌ فريده‌ ديبا، شاه‌ بعد از جشن‌هاي‌ شاهنشاهي‌ «ديگر خويشتن‌ را آدمي‌ زميني‌ ومانند ديگران‌ نمي‌ديد. در مناسبت‌هاي‌ مختلف‌ طي‌ مجامع‌ و محافل‌ و ملاقات‌هاي‌عمومي‌ خود را يک‌ انسان‌ ويژه‌» مي‌دانست‌ که‌ «نيروهاي‌ ماوراءالطبيعي‌ رسالت‌شاهنشاهي‌ را بر دوش‌ او گذاشته‌اند

با همه‌ي‌ نشان‌دادن‌ عظمت‌ شاهنشاهي‌ دو واقعه‌، شهبانوي‌ ايران‌ را نگران‌ کرد و آن‌را به‌ فال‌ بد گرفت‌. يکي‌ نصف‌ شدن‌ کيک‌ تاج‌ شاه‌ در شب‌ ضيافت‌ و ديگري‌ وزيدن‌طوفان‌ بعد از سخنراني‌ شاه‌ بود که‌ خاک‌ سنگيني‌ را بر سر و چشم‌ ميزبانان‌ و ميهمانان‌افشاند. فرح‌ در دوران‌ تبعيد از احساسي‌ که‌ در آن‌ زمان‌ به‌ او دست‌ داده‌ بود پرده‌برداشت‌.

 

نمايشي‌ پرهزينه‌

 

شاه‌ به‌ هيچ‌ چيز جز عظمت‌سازي‌ خود فکر نمي‌کرد. شاه‌ تلاش‌مي‌کرد بزرگ‌ترين‌، با شکوه‌ترين‌ و تاريخي‌ترين‌ جشن‌ها را براي‌ «آيين‌ شاهنشاهي‌» به‌نمايش‌ بگذارد؛ اما هزينه‌ي‌ آن‌ چقدر مي‌شود براي‌ او مهم‌ نبود. از يک‌ سال‌ قبل‌ تمام‌نهادهاي‌ دولتي‌، وزارت‌خانه‌ها، استانداري‌ها و فرمانداري‌ها و شهرداري‌ها، مدارس‌و... يک‌ سره‌ وظايف‌ اصلي‌ خود را کنار گذاشتند تا همه‌ي‌ امکانات‌ مملکت‌ را براي‌جشن‌هاي‌ 2500 ساله‌ي‌ شاهنشاهي‌ بسيج‌ کنند.

از «يک‌ سال‌ قبل‌ براي‌ آماده‌ کردن‌ تخت‌جمشيد که‌ مرکز برگزاري‌ جشني‌ چنين‌خيره‌کننده‌ است‌، کار و حرکت‌ چنان‌ جوشان‌ و خروشان‌ سرشار از شوق بود که‌ گويي‌مي‌خواستند کاخي‌ ديگر در اين‌ خطه‌ بنا شود.» براي‌ سران‌ کشورها «خيمه‌هايي‌چشم‌گير و به‌ غايت‌ زيبا» برپاکردند. اين‌ خيمه‌ها از طرح‌هاي‌ هخامنشي‌ گرفته‌ شده‌ بود.براي‌ تماشاي‌ رژه‌ جايگاه‌هاي‌ مخصوصي‌ «به‌ سبک‌ و شيوه‌اي‌ زيبا و خيره‌کننده‌» براي‌شاه‌، شهبانو، خاندان‌ پهلوي‌، مهمانان‌ خارجي‌، سران‌ کشورها، ايران‌ شناسان‌،دانشمندان‌، نويسندگان‌ و خبرنگاران‌ و عکاسان‌ ساخته‌ شد

چون‌ شاه‌ حکومت‌ خود را بر پايه‌ي‌ ارتش‌ بنا کرده‌ بود، ارتش‌ مهم‌ترين‌ رکن‌ جشن‌هابه‌شمار مي‌آمد. به‌ گفته‌ي‌ سپهبد ضرغام‌ فرمانده‌ ارتش‌ سوم‌ شاهنشاهي‌ موضوع‌ اصلي‌جشن‌هاي‌ 2500 ساله‌ي‌ ايران‌ نشان‌ دادن‌ «تاريخ‌ ارتش‌ ايران‌ از ديدگاه‌ نظامي‌ و فرهنگي‌است‌» و به‌ همين‌ جهت‌ دوهزار نظامي‌ در شکل‌ و تجهيزات‌ نظاميان‌ دوران‌ «هخامنشي‌،اشکاني‌، ساساني‌، صفاري‌، ديلمي‌، صفوي‌، افشاري‌، زند و قاجار» آماده‌ شدند. براي‌طراحي‌ چنين‌ ارتشي‌ از يک‌ سال‌ قبل‌ «گروهي‌ از استادان‌ دانشگاه‌ جنگ‌، محققان‌ ومردم‌شناسان‌ کوشش‌ وسيعي‌ در شناخت‌ طرح‌ چهره‌، لباس‌ و ساز و برگ‌ نظامي‌ و نوع‌حرکت‌ و اداي‌ احترام‌ سربازان‌ سلسله‌هاي‌ مختلف‌ شاهنشاهي‌ را آغاز کردند.» نيروهاي‌نظامي‌ که‌ براي‌ اين‌ طرح‌ در نظر گرفته‌ شدند از «يک‌ سال‌ پيش‌ ريش‌ و موي‌ خود رانتراشيدند

پذيرايي‌ اين‌ جشن‌ها به‌ عهده‌ي‌ شرکت‌هاي‌ فرانسوي‌ بود. حتي‌ لباس‌ مهمانداران‌ درفرانسه‌ تهيه‌ شد. به‌ گزارش‌ کيهان‌: «فرانسه‌ کشوري‌ است‌ که‌ بيش‌ از ساير کشورها درتهيه‌ي‌ لوازم‌ مخصوص‌ جشن‌هاي‌ 2500 ساله‌ي‌ ايران‌ همکاري‌ داشته‌ است‌.» علت‌واقعي‌ انتخاب‌ فرانسه‌ شخص‌ فرح‌ بود که‌ فرهنگي‌ فرانسوي‌ داشت‌. شهبانو که‌ شخصاًتمام‌ مسئوليت‌ها را به‌ عهده‌ داشت‌، لباس‌هاي‌ مخصوص‌ مهمانداران‌ را از فرانسه‌انتخاب‌ کرده‌ بود. اين‌ مهمانداران‌ عبارت‌ بودند از: سه‌ نديمه‌ي‌ مخصوص‌ ملکه‌ و پنجاه‌تيم‌ متشکل‌ از سه‌ بانو که‌ رؤساي‌ کشورها و مهمانان‌ خارجي‌ را در کليه‌ي‌ مراسم‌ جشن‌همراهي‌ مي‌کردند. لباس‌هاي‌ اين‌ مهمانداران‌ را ژان‌ پارته‌ تهيه‌ کرده‌بود

تدارک‌ اين‌ جشن‌ها به‌ تمامي‌ بر عهده‌ي‌ خارجيان‌ گذاشته‌ شد. لباس‌ها، يونيفرم‌هاي‌خاندان‌ سلطنتي‌ و گاردهاي‌ تشريفاتي‌ و خدمه‌ و هزاران‌ بازي‌گري‌ که‌ مراحل‌ تاريخي‌ايران‌ را به‌ نمايش‌ مي‌گذاشتند، در خياط‌خانه‌هاي‌ فرانسه‌ تهيه‌ شد. يونيفرم‌ درباريان‌را لاون‌ ون‌ پاريس‌ طراحي‌ و دوخته‌ بود که‌ حدود يک‌ ميل‌ نخ‌ طلا براي‌ تزيين‌ در هر لباس‌به‌ کار برده‌ بود. در تخت‌ جمشيد «مساحتي‌ حدود 000/650 متر مربع‌ را تقريباً هفتادچادر پوشانده‌ بود» که‌ ژانس‌ پاريس‌ آن‌ها را با کريستال‌ و چيني‌ و آستر ابريشمي‌ و مخمل‌سرخ‌ و چلچراغ‌هاي‌ درخشان‌ تزيين‌ کرده‌ بود.» براي‌ طراوت‌ پذيرايي‌ هر روز يک‌هواپيماي‌ اختصاصي‌ بويينگ‌ گل‌هاي‌ تازه‌اي‌ از هلند به‌ شيراز مي‌آورد. براي‌ تهيه‌ي‌غذا وزارت‌ دربار با شرکت‌ ماکسيم‌ فرانسوي‌ مذاکره‌ کرد و قرارداد منعقد کرد. چندمؤسسه‌ي‌ عمده‌ي‌ فرانسوي‌ و سوييسي‌ در تهيه‌ي‌ غذا، ماکسيم‌ را کمک‌ مي‌کردند. اين‌مؤسسه‌ حتي‌ يک‌ بشقاب‌ مخصوص‌ براي‌ تخم‌ بلدرچين‌ و خاويار اختراع‌ کرد.ماکسيم‌ غذاي‌ سه‌ روز مهمانان‌ خارجي‌ را در پاريس‌ پخت‌ و به‌ وسيله‌ي‌ هواپيما به‌ ايران‌ارسال‌ کرد. شام‌ يک‌ شب‌ آن‌ عبارت‌ بود از؛ «خرچنگ‌ آب‌ شيرين‌ و طاووس‌ بريان‌ گيپاکرده‌ با دل‌ و جگر غاز و شامپاني‌ و شراب‌هاي‌ گران‌ بهاي‌ فرانسوي‌. فقط‌ خاوياري‌ که‌براي‌ پرکردن‌ تخم‌ بلدرچين‌ مصرف‌ شده‌ بود متعلق‌ به‌ ايران‌ بود.» شراب‌هاي‌ سروشده‌ عبارت‌ بود از: «شراب‌ ناب‌، شامپاني‌ شاتو دوساران‌، شاتوبريون‌ سفيد 1946،شاتولافيت‌، روتشيلد 1945 و نيز شامپاني‌ موسينيي‌ کنت‌ دووگه‌ 1945 و دم‌ پرينيون‌صورتي‌ 1959 که‌ بسيار کمياب‌ بود. همراه‌ با قهوه‌ نيز کنياک‌ پرنس‌ اوژن‌ مخصوص‌خمخانه‌ي‌ ماکسيم‌، صرف‌ شد

بسياري‌ از جزييات‌ جشن‌ و لوازم‌ نيز در پاريس‌ طراحي‌ و ساخته‌ شد. براي‌ آرايش‌فرح‌ و درباريان‌ بهترين‌ آرايشگرهاي‌ پاريس‌ به‌ تخت‌ جمشيد دعوت‌ شدند. اليزابت‌آردن‌ يک‌ نوع‌ کرم‌ صورت‌ به‌نام‌ «فرح‌»توليد کرد که‌ در جعبه‌هاي‌ مخصوص‌ به‌ مهمانان‌هديه‌ مي‌شد. با کارا يک‌ گيلاس‌ پايه‌دار کريستال‌ و رابرت‌ اويلند فنجان‌ و نعلبکي‌ها راساختند و شرکت‌ پرترو ملافه‌ و روميزي‌ها را طراحي‌ کرد. اينها تنها نمونه‌اي‌ ازاسراف‌کاري‌هاي‌ شاهانه‌ بود و جزييات‌ برنامه‌ خود بحثي‌ طولاني‌ را مي‌طلبد.

 

بسياري‌ از خارجيان‌ نام‌ اين‌ جشن‌ را به‌ طعنه‌ پارتي‌ گذاشتند. به‌ گفته‌ي‌ گاوين‌ همبلي‌،«اسراف‌ غيرمسئوولانه‌ در کشوري‌ که‌ اکثريت‌ جمعيت‌ هنوز در فقري‌ خردکننده‌ به‌ سرمي‌برند، ابتذال‌ اين‌ نمايش‌ ظاهري‌ شکوه‌ پادشاهان‌ ايران‌ حتي‌ خارجياني‌ را که‌ تحت‌تأثير فعاليت‌هاي‌ شاه‌ قرار داشتند» شگفت‌زده‌ کرد.

 

بعد از اتمام‌ مراسم‌ بيشترين‌ سؤال‌ در جامعه‌ راجع‌ به‌ هزينه‌ي‌ جشن‌ها بود. شاه‌مجبور شد در 26 مهر در يک‌ مصاحبه‌ي‌ مطبوعاتي‌ شرکت‌ کند و سؤالات‌ خبرنگاران‌ راپاسخ‌ دهد. اولين‌ پرسش‌ سؤال‌ يوسف‌ مازندي‌ خبرنگار يونايتدپرس‌ بود. او گفت‌:«اعلي‌حضرتا! در مطبوعات‌ خارج‌ بحث‌ خيلي‌ زيادي‌ درباره‌ي‌ جشن‌ شاهنشاهي‌ شده‌است‌. مطبوعات‌ نوشته‌اند که‌ ملتي‌ که‌ سه‌هزار ميليون‌ دلار بدهکار است‌، چرا بايد اين‌خرج‌ را بکند؟» شاه‌ با طفره‌ رفتن‌ هزينه‌ي‌ جشن‌ها را خرج‌ اقدامات‌ زيربنايي‌ ناميد ومدعي‌ شد مخارج‌ جشن‌ها را صاحبان‌ صنايع‌ تقبل‌ کرده‌اند و در پايان‌ اضافه‌ کرد که‌ تنهامخارج‌ جشن‌ها «چند مهماني‌ بوده‌ است‌ که‌ به‌ افتخار ميهمانان‌ ايران‌ داده‌ شده‌ و اگر مامي‌خواستيم‌ ميهمان‌هاي‌ عالي‌قدر را هر کدام‌ علي‌حده‌ به‌ اين‌ مملکت‌ دعوت‌ کنيم‌ به‌تناسب‌ تعداد ميهمانان‌، مخارج‌ تقريباً به‌ همان‌ تناسب‌ اضافه‌ مي‌شد.» وي‌ با عصبانيت‌اضافه‌ کرد: «نمي‌دانم‌ کدام‌ فکري‌ از اول‌ اين‌ مطلب‌ را در دهان‌ها انداخت‌ و يک‌ عده‌اي‌هم‌ کورکورانه‌ موضوع‌ را دنبال‌ کردند». در پايان‌ شاه‌ اين‌ پاسخ‌ را «خيرخواهانه‌» دانست‌ واخطار کرد که‌ پاسخ‌ اصلي‌ «جواب‌ تند و بي‌اعتنايي‌» است‌. پاسخ‌ شاه‌ قانع‌کننده‌ نبود.خبرنگار سوييسي‌ مجدداً پرسيد: «آيا ممکن‌ است‌ شاهنشاه‌ درباره‌ي‌ هزينه‌ جشن‌هاتوضيح‌ دهند. به‌ ما ارقام‌ مختلفي‌ از 200 ميليون‌ دلار تا دوميليارد دلار گفته‌ شده‌ است‌.»شاه‌ در پاسخ‌ گفت‌: «قبلاً اين‌ سؤال‌ از من‌ شده‌ بود.» شاه‌ قول‌ داد که‌ «رقم‌ هزينه‌ منتشرخواهد شد.» شاه‌ از خبرنگار پرسيد قيمت‌ يک‌ کيلو نان‌ و يک‌ کيلو گوشت‌ چه‌قدراست‌؟ خبرنگار گفت‌: نمي‌دانم‌. شاه‌ گفت‌: «پس‌ چرا از من‌ سؤال‌ مي‌کنيد؟» شاه‌ بدون‌اين‌ که‌ از اقدامات‌ شگفت‌انگيز اسراف‌کاري‌ها و زرق و برقهاي‌ غير ضروري‌ صحبت‌کند، از قيمت‌ نان‌ و گوشت‌ ايراني‌ پرسيد که‌ هرگز غذاهاي‌ جشن‌ از نان‌ و گوشت‌ ايراني‌تهيه‌ نشده‌ بود.

به‌ هر حال‌ سؤال‌ هزينه‌ها هم‌چنان‌ از مهمترين‌ سؤالات‌ جشن‌هاي‌ شاهنشاهي‌ بود.علم‌، وزير دربار، مجبور شد تا در دوم‌ آبان‌، صورتي‌ از ريز هزينه‌هاي‌ جشن‌ها را اعلام‌نمايد. علم‌ در اين‌ مصاحبه‌ مدعي‌ شد که‌ هزينه‌ي‌ پذيرايي‌ 12/18 ميليون‌ تومان‌،هزينه‌ي‌ ساخت‌ اقامتگاه‌ سران‌ 18/47 ميليون‌ تومان‌، هزينه‌ي‌ رژه‌ و لباس‌ و تجهيزات‌نظامي‌ 6/1 ميليون‌ تومان‌، هزينه‌ي‌ انتشار کتاب‌ در داخل‌ و خارج‌ 14 ميليون‌ تومان‌ وهزينه‌ي‌ خريد اتومبيل‌ 5 ميليون‌ تومان‌ شده‌ است‌ و هزينه‌ي‌ راه‌سازي‌ و جاده‌سازي‌ جزءبرنامه‌ي‌ عمران‌ کشور بوده‌ است‌. علم‌ از ساختن‌ برج‌ و ميدان‌ شهياد که‌ بر بودجه‌ي‌شهرداري‌ تحميل‌ شده‌ بود سخني‌ به‌ ميان‌ نياورد.

بي‌شک‌ هم‌ شاه‌ و هم‌ علم‌ در اعلام‌ هزينه‌هاي‌ جشن‌ شاهنشاهي‌ دروغ‌ گفته‌اند.گرچه‌ هيچ‌ آمار دقيقي‌ از هزينه‌ها بدست‌ نيامده‌ است‌، ولي‌ مي‌توان‌ مخارج‌ مستقيم‌جشن‌ راـ غير از مخارج‌ برق، تلفن‌، فرودگاه‌، کارمندان‌، سازمان‌ و...ـ از بعضي‌ از اسنادبدست‌ آمده‌ حدس‌ زد که‌ رقمي‌ به‌ مراتب‌ بيش‌ از ارقام‌ ادعا شده‌ مي‌باشد.

طبق‌ يک‌ سند تنها براي‌ ساختن‌ يک‌ فيلم‌ از روي‌ کتاب‌ «پادشاه‌ ابدي‌» 250 هزار دلاراختصاص‌ داده‌ شد.

تنها هزينه‌ي‌ هنري‌ کميته‌ي‌ جشن‌هاي‌ شاهنشاهي‌ در چکسلواکي‌ معادل‌ 800/677دلار شده‌ است‌ و اگر مخارج‌ ديگر را اضافه‌ کنيم‌، کميته‌ي‌ چکسلواکي‌ فقط‌ يک‌ميليون‌ دلار هزينه‌ داشته‌است‌. اگر اين‌ کشور را به‌ عنوان‌ نمونه‌ و ميانگين‌ فرض‌ کنيم‌،مجموعه‌ي‌ تقريبي‌ هزينه‌هاي‌ 50 کميته‌ در 45 کشور 50 ميليون‌ دلار مي‌شود.

براي‌ روشن‌ شدن‌ اسراف‌ در خريد لوازم‌ پذيرايي‌ کافي‌ است‌ يک‌ سند را موردمطالعه‌ قرار دهيم‌. آقاي‌ بهادري‌ رئيس‌ دفتر مخصوص‌ فرح‌ گزارشي‌ در مورد خريدسرويس‌ پذيرايي‌ تهيه‌ کرده‌ است‌ که‌ جالب‌ توجه‌ است‌. طبق‌ اين‌ سند:

«به‌ منظور پذيرايي‌ از سران‌ کشورها و همراهان‌ ايشان‌ براي‌ دو شام‌ رسمي‌ وهمچنين‌ براي‌ هر يک‌ از چادرهاي‌ محل‌ اقامت‌ سران‌، سه‌ سري‌ ظروف‌ با کارد وچنگال‌ و لوازم‌ کامل‌ مشروب‌ خوري‌ به‌ ترتيب‌ زير تهيه‌ نموده‌ است‌:

 

1ـ براي‌ ميز بزرگ‌ شام‌ رسمي‌ شب‌ اول‌ يک‌ سرويس‌ 150 نفره‌ مخصوص‌ باکارد و چنگال‌ و لوازم‌ مشروب‌ خوري‌ که‌ طرح‌ آن‌ را علياحضرت‌ فرح‌ پهلوي‌شهبانوي‌ ايران‌ تصويب‌ فرموده‌ بودند، خريداري‌ شد.

2ـ سري‌ دوم‌ براي‌ پذيرايي‌ از همراهان‌ سران‌ در شب‌ اول‌ و دوم‌ به‌ تعداد 600نفر سرويس‌ غذاخوري‌ با کارد و چنگال‌ و لوازم‌ مشروب‌ خوري‌ کامل‌ وسرويس‌ کامل‌ آشپزخانه‌ تهيه‌ شد.

3ـ سري‌ سوم‌ براي‌ هر يک‌ از چادرهاي‌ محل‌ اقامت‌ سران‌ کشورها يک‌ سرويس‌شش‌ نفره‌ با قاشق‌ و چنگال‌ و سرويس‌ مشروب‌ خوري‌ تهيه‌ شد.»شايد اين‌ ارقام‌ در مرحله‌ي‌ اول‌ ما را شگفت‌زده‌ نکند، ولي‌ وقتي‌ بدانيم‌ که‌ فقط‌ «صدفروند هواپيماي‌ 13ـ C ارتش‌ و تعداد زيادي‌ کاميون‌ از فرانسه‌ اثاثيه‌ي‌ اقامتگاه‌ سران‌ رابه‌ شيراز منتقل‌ و از شيراز به‌وسيله‌ي‌ کاميون‌هاي‌ ارتشي‌ به‌ تخت‌ جمشيد حمل‌کرده‌اند،» به‌ سختي‌ شگفت‌زده‌ خواهيم‌ شد که‌ اين‌ همه‌ لوازم‌ براي‌ چه‌ بوده‌است‌؟

حال‌ اگر هزينه‌هاي‌ حاشيه‌اي‌ را نيز اضافه‌ کنيم‌ مخارج‌ جشن‌ پيش‌ از آن‌ خواهد شد.به‌عنوان‌ نمونه‌ شهرباني‌ جهت‌ خريد «صد دستگاه‌ موتور سيکلت‌ و يک‌ صد دست‌لباس‌ اسکورت‌» تقاضاي‌ «مبلغ‌ 000/300/15 ريال‌» نموده‌ است‌.

از بعضي‌ اسناد معلوم‌ مي‌شود که‌ هزينه‌هاي‌ بسيار بي‌ربطي‌ نيز از اعتبارات‌ جشن‌هاپرداخت‌ مي‌شده‌ است‌. مثلاً «صورت‌ حساب‌ مغازه‌ Lanvin (فرانسه‌) بابت‌ لباس‌هايي‌که‌» علي‌نقي‌ سعيد انصاري‌ پيشکار شمس‌ پهلوي‌ «به‌ مناسبت‌ جشن‌هاي‌ 2500 ساله‌ي‌بنيان‌گذاري‌ شاهنشاهي‌ ايران‌ تهيه‌ کرده‌بود، «جناب‌ آقاي‌ وزير دربار شاهنشاهي‌ مقررفرموده‌ بودند از محل‌ جشن‌ها پرداخت‌ نمايند

با اين‌ اسناد موجود و با توجه‌ به‌ طراحي‌ و دوخت‌ لباس‌هاي‌ سربازان‌ ادوار مختلف‌ايران‌ و مهمانداران‌ و درباريان‌ در فرانسه‌، هزينه‌ي‌ چادرها و تزئينات‌، هزينه‌ي‌ بازسازي‌خرابه‌هاي‌ تخت‌ جمشيد، هزينه‌هاي‌ پخت‌ غذا در فرانسه‌، هزينه‌ي‌ حمل‌ و نقل‌، هزينه‌ي‌پذيرايي‌، هزينه‌هاي‌ خريد لوازم‌ از فرانسه‌، هزينه‌هاي‌ جانبي‌ و ريخت‌ و پاش‌هاي‌ ديگر،اگر مخارج‌ دو ميليارد دلاري‌ را اغراقآميز بدانيم‌، بايد هزينه‌ي‌ پانصد ميليون‌ دلاري‌ ژان‌لوروريه‌ را بپذيريم‌. حتي‌ اگر اين‌ ادعا را نپذيريم‌ آمار سيصد ميليون‌ دلاري‌ آقاي‌ويليام‌ شوکراس‌ و پير بلانشه‌ قابل‌ قبول‌ است‌ و زماني‌ اين‌ هزينه‌ تأسف‌آميزترخواهد شد که‌ بدانيم‌ در سال‌ 1350 درآمد صادرات‌ نفت‌ ايران‌ تنها يک‌ ميليارد و يکصدميليون‌ دلار بوده‌ است‌، يعني‌ مخارج‌ جشن‌هاي‌ 2500 ساله‌ کمي‌ بيشتر از 36 درصددرآمد صادرات‌ نفت‌ ايران‌ بوده‌است‌. هم‌چنين‌ اگر بدانيم‌ که‌ در همان‌ زمان‌ در شيرازمرکز برگزاري‌ جشن‌ها «سواي‌ محله‌هاي‌ متعدد فقيرنشين‌، دو حلبي‌ آباد بزرگ‌ وجودداشت‌» که‌ آلونک‌هاي‌ آن‌ از «تکه‌هاي‌ حلبي‌ بشکه‌هاي‌ بزرگ‌ و مستعمل‌ نفت‌ ساخته‌شده‌ بود و فضاي‌ تقريبي‌ آن‌ 15 متر مکعب‌ بود که‌ يک‌ خانواده‌» در آن‌ زندگي‌ مي‌کرد،بسيار شگفت‌زده‌ خواهيم‌ شد. در همان‌ زمان‌ در پايتخت‌ آلونک‌هايي‌ «در مسيرجاده‌ي‌ کن‌ (اتوبان‌ کن‌ ـ پارک‌ وي‌) قرار داشتند که‌ «از نظر ظاهري‌ در منظر ديد مهمانان‌عالي‌قدر بسيار نامطلوب‌» جلوه‌ مي‌کرد و به‌ همين‌ جهت‌ عبدالرضا انصاري‌، قائم‌ مقام‌شوراي‌ مرکزي‌ جشن‌هاي‌ شاهنشاهي‌، از نيک‌ پي‌، شهردار تهران‌، خواست‌ تا جلوه‌ي‌شهر را از اين‌ ناپاکي‌ها بزدايد.