از كشف حجاب رضاخان تا منع حجاب
منبع نشریه الکترونیکی پرسمان
هفدم دي ماه 1314، يادآور خاطره تلخ کشف حجاب اجباري رضاخاني است.
«زندخت» كه از زنان متجدد و هوادار رضاشاه بود، در شعري چنين سرود:
بگشا چشم و تماشا بکن اي دختر شرق ســعي مــردانــــه زنهـــاي اروپــايــي را كشف حجاب كه يك تهاجم بنيادي به فرهنگ اسلامي محسوب مي شود طرحي استعماري بود كه رضاخان مجري آن بود. استعمار در پي يافتن راههاي تهاجم به فرهنگ غني و انسان ساز اسلام و مقابله با گسترش تعاليم مقدس اين آئين الهي , سياست شيطاني « اسلام زدايي» را در سه كشور افغانستان و تركيه و ايران به مورد اجرا گذاشت و مبارزه اي جدي و پي گير را با مظاهر اسلام هرچه كه رنگ و صبغه دين و دين باوري داشت , آغاز نمود. در افغانستان امان الله خان ماموريت مي يابد با فرهنگ اسلامي مبارزه كند و راه را براي ترويج و گسترش جلوه هاي مبتذل فرهنگ غرب هموار نمايد. در تركيه اين ماموريت استعماري به مصطفي كمال پاشا معروف به آتاتورك سپرده مي شود و او با عزمي جزم ضمن مقابله مستقيم با اسلام , كشورش را براساس الگوهاي از قبل تعيين شده غربي اصلاح مي كند و فساد هرزگي و لاقيدي را به بدترين وجه گسترش مي دهد.
در ايران رضاخان مامور اسلام زدائي و آماده سازي زمينه ها و شرايط ترويج و رونق فرهنگ مبتذل غرب مي شود. بدنبال طرحهاي از قبل پيش بيني شده , آتاتورك رئيس جمهور تركيه رسما از رضاخان دعوت به عمل مي آورد و رضاخان با مسافرت به تركيه بيش از پيش شيفته و فريفته فرهنگ و مظاهر غربي مي شود و اقدامات آتاتورك به شدت در روح او تاثير مي نهد و در همانجا تصميم مي گيرد كه پس از بازگشت به ايران با شدت هرچه تمامتر به تغيير و تحول در آداب و رسوم و لباس مردم ايران بپردازد و كشور را سرتاسر همه غربي كند. رضا شاه با مطرح كردن تغيير لباس و كلاه مبارزه آشكار و علني خود را با اسلام آغاز كرد. او پس از اجباري كردن استفاده از كلاه اروپايي (شاپو) به مساله تغيير لباس و كشف حجاب پرداخت .
با مطرح شدن كشف حجاب و از سر برداشتن چادر كه نشانه عفاف و پاكي و وسيله صيانت و پاسداري از ناموس و شرف زن مسلمان محسوب مي شد , مخالفت مردم متدين آغاز شد. مخالفتها و مبارزات مردم مسلمان با دستگيري روحانيون و كشتار مردم سركوب مي شود و بدين ترتيب زمينه هاي مناسب بر مطرح كردن علني و گسترده منع حجاب آماده مي گردد. با اين وصف رضاخان و دار و دسته اش تصميم مي گيرند ابتدا از دربار شروع كنند و باكشف حجاب خانواده سلطنتي و وزرا راه را براي گسترش بي حجابي و فحشا عمومي هموار سازند. محمود جم نخست وزير مزدور و خائن وقت در پاسخ به رضا شاه كه مي گويد « چطور است اين تحول را از اندرون دربار شروع كنيم » مي گويد :
« اگر اجازه بفرمائيد در روز افتتاح دانشسراي مقدماتي تهران علياحضرت ملكه و عليا حضرت شاهدخت ها به اتفاق اعليحضرت در محل جشن حاضر شوند. ضمنا به همه بانوان وزرا و رجال نيز دستور خواهيم داد كه بدون حجاب در اين جشن حضور يابند. »
رضاشاه اين طرح را مي پذيرد و قرار مي شود كه آنرا در هيات دولت مطرح و به تصويب برسانند. او در جلسه هيات دولت مي گويد : « شركت همسر و دختران من در جشن افتتاح دانشسراي مقدماتي بايد سرمشقي براي همه زنان و دختران ايراني مخصوصا خانمهاي شما وزراي مملكت باشد. ممكن است ابتدا اين عمل سروصدا و جنجال زيادي بپا كند , ولي بهرحال كاري است كه بايد انجام بشود. ما با هوچي بازي و تعصب هاي خشك نمي توانيم كاروان ترقيات مملكت را عقب نگهداريم . زن بايد از اين چادر سياه آزاد بشود! »
روز موعود فرا مي رسد . 17 دي ماه 1314 رضاشاه با همسرش و شمس و اشرف پهلوي كه براي اولين بار حجاب از سر برداشته و با شكل جديد غربي در اجتماع ظاهر مي شدند , وارد دانشسراي مقدماتي شدند. بانوان وزرا نيز براي اولين بار بدون پوشش در مراسم افتتاح دانشسراي مقدماتي شركت مي كردند.
پس از توزيع جوائز فارغ التحصيلان , رضاشاه به سخنراني پرداخت او در بخشي از سخنانش اعلام نمود : « بي نهايت مسرورم كه مي بينم خانمها در نتيجه دانائي و معرفت به وضعيت خود آشنا شده و پي به حقوق و مزاياي خود برده اند... شما خانمها اين روز را يك روز بزرگ بدانيد و از فرصت هايي كه داريد براي ترقي كشور استفاده نمائيد! شما خواهران و دختران من , شما تربيت كننده نسل هاي آينده خواهيد بود و شما هستيد كه مي توانيد آموزگاران خوبي باشيد و افراد خوبي از زير دست شما بيايند! »
بدين سان حجاب و نجابت زن ايراني توسط مزدور و مامور استعمار غرب يعني رضاشاه هتك گرديد و بجاي دروازه تمدن , دروازه فساد و هرزگي و بي بندوباري بروي مردم ايران گشوده شد و غيرت و شرف مردان منكوب و ناموسشان در معرض ديد و تماشاي ديگران قرار گرفت. اين آغاز كار و ابتداي راه بود. مراحل بعدي تاسيس عشرتكده ها , مراكز عيش و نوش و رقص و آواز و برهنگي و آزادي جنسي زنان و مردان بود و اين سوغات بزرگ تمدن غرب چه زود فراگير شد و زنان و مردان ايراني با ولع و اشتياق تمام, حتي مشتاق تر از زنان و مردان دنياي متعفن غرب, در سراشيبي سقوط در منجلاب فساد و فحشا قرارگرفته و به ابتذال و بي هويتي و شهوت گرايي محض مانوس شدند.
اين اقدام که در برخورد مستقيم با يک سنت شرعي عميق و ريشهدار بود، کينه مردم را نسبت به پهلوي برانگيخت. شايد تودههاي مردم از نفوذ سياست خارجي سر درنميآوردند، اما همه آنان درک ميکردند که رضاخان به دنبال بر باد دادن سنن شرعي آنهاست. قيام گوهرشاد يکي از واكنشهاي اين واقعه بود که تا چندين دهه بعد، به ياد آن در شهرهاي مختلف عزاداري ميشد. بدون ترديد بايد گفت، اين مسأله يکي از عميقترين ريشههاي مخالفت با حکومت رضاخاني را در عمق جامعه مذهبي ايران پديد آورد. مخالفتي که در نهايت به سرنگوني اين دولت منجر شد. سالها گذشت و دولت ايران در سال 1322 (ه.ش) اجباري بودن کشف حجاب را لغو کرد. از آن پس کساني که به مرور بيحجابي را پذيرفته بودند، همچنان بيحجاب ماندند. اما بخش عمده مردم مسلمان ايران حجاب خويش را حفظ کردند.
در آستانه انقلاب اسلامي، درست زماني که ميرفت تا خروش مردمي خشمگين، بساط حکومت ظالمانه پهلوي را بر اندازد، ناگهان جمعيت عظيمي از زنان سياهپوش سطح خيابانها را پر کرد. بازگشت تدين در ميان نسل جديد در قالب بازگشت حجاب خود را نشان داد.
در 16 شهريور 1357 زماني که جمعيت تظاهر کننده در خيابان حرکت ميکرد خانم کياکاتوزيان همسر آقاي حاج سيد جوادي، آب و بيسکويت به زنان باحجاب ميداد، اما آنان از گرفتن آن خودداري کردند، با اين استدلال که او بيحجاب است. اعتراض خانم کاتوزيان به اين که نبايد ما راه خود را از يکديگر جدا کنيم، سودي نبخشيد و تظاهرکنندگان متدين راه خود را از افراد بيحجاب جدا کردند، حتي اگر آنان مدعي مبارزه با پهلوي بودند. اين نکتهاي است که در خاطرات اين خانم با عنوان «از سپيده تا شام» (ص 44) آمده است.
انقلاب اسلامي عنوان انقلاب حجاب به خود گرفت و طي هشت سال از زمان انتشار کتاب (مسأله حجاب) استاد مطهري (سال 1348 - 1357) اين کتاب نزديک به ده بار به چاپ رسيد. اين نشان ميداد که جامعه در مسير يک تحول مذهبي، آن هم در کادر حجاب قرار گرفته است. خوشبختانه در روزهاي پس از انقلاب، حجاب به عنوان يک اصل در فرهنگ ايران اسلامي پذيرفته شد. يکي از مهمترين دلايل آن هم اين بود که حجاب هيچگاه محدوديت به حساب نيامد و جمهوري اسلامي نشان داد که زنان با حجاب هم ميتوانند در تمامي عرصهها فعال باشند.
آنان که با فرهنگ اسلامي در کشورهاي عربي و غيرعربي سر و کار دارند، ميدانند که تقريبا پنج تا ده سال پس از انقلاب اسلامي، به آراميفرهنگ حجاب در سراسر دنياي اسلام قوت گرفت. هر سالي که ميگذشت، حجاب در جهان اسلام نيرومند تر از گذشته ميشد. لبنان، سوريه و مهمتر از همه ترکيه نمونههاي خوبي هستند که ميتوانند روند رو به رشد حجاب را طي بيست سال گذشته اثبات کنند.
اکنون پس از گذشت 25 سال از انقلاب اسلامي، حجاب به صورت يک رمز، سمبل و شعار در تمامي جهان اسلام و نيز ميان مسلماناني که به صورت اقليت در کشورهاي غيراسلامي زندگي ميکنند درآمده است. حجاب تنها به عنوان يک امر شرعي مورد توجه نيست، بلکه به عنوان يک نشان و يک علامت از بازگشت به سنتهاي اسلاميمورد توجه قرار گرفته است. جنبشهاي لائيک صفت، در تمامي کشورهاي اسلامي، حتي اگر ادعاي مسلماني هم داشته باشند، به طور مداوم به سمت سست کردن پايهها و ارکان حجاب حرکت ميکنند، زيرا حرکت آنها در راستاي هضم شدن در فرهنگ غربي است که به غلط نام فرهنگ جهاني به خود گرفته است. اين در حالي است که سنت گرايان روي حجاب به عنوان يک امر اساسي و يک مسأله حياتي پافشاري دارند. اين برخورد، يک نشان بسيار صريح از نوع و چگونگي حرکتهاي فرهنگي است که در جهان اسلام در جريان است.
طي سالهاي اخير بحث حجاب، يکي از مباحث زنده در کشورهاي غربي بوده است. فرانسه که رسالت خود را در حفظ بنيادهاي اساسي لائيسم ميداند، علمدار کشف حجاب اجباري در اين کشور شده است. در واقع، شيراک خوب ميداند که حجاب يک شعار و يک رمز براي حفظ هويت اسلامي کساني است که در دل فرهنگ غربي زندگي ميکنند. راه بازداشتن آنها از هويت پيشين آنان، آن است که حجاب را به يک سوي گذارند و اين رمز و شعار را از دست بدهند و تنها در آن صورت است که در فرهنگ جديد هضم خواهند شد. با کمال تاسف بايد گفت در ايران تنها يک اعتراض رسمي از سوي سخنگوي وزارت خارجه نسبت به مطالب عنوان شده از سوي شيراک مطرح شد. برخي از محافل ديگر هم اعتراضاتي محدودي داشتند. اين در حالي که دانشگاههاي ما به خصوص دانشگاههايي مانند الزهراء و نيز جامعه الزهراء قم هيچگونه تظاهراتي بر پا نکردند. حق آن بود که علاوه بر جامعه مدرسين قم، جامعه روحانيت مبارز تهران و مجمع روحانيون مبارز در اين باره بيانيههاي رسمي صادر ميکردند.
خوشبختانه در حال حاضر همچنان شاهد اعتراضاتي از سوي محافل مختلف اسلامي در نقاط مختلف از جهان اسلام و حتي اروپا و آمريکا هستيم. در داخل کشور نيز انتظار چنان است که دست کم گروههاي مردمي و اسلامي غيردولتي در اينباره اقدامات اعتراضي مختلفي را بر ضد موضع دولت فرانسه داشته باشند.
.