علل شکست نهضت مشروطیت

 

علل شکست نهضت مشروطیت

مرکز ملی پاسخگویی به مسائل دینی

در شكست نهضت مشرو طيت عوامل متعدد خارجي و داخلي تاثير داشتند . دراين جا به برخي آن ها اشاره مي شود:

 قدرت ها

 همانگونه که مراجعه به اسناد و روایات گوناگون گواهی می دهند؛ مهم ترین علت انحراف و شکست مشروطه، توطئه و تلاشهای شیطانی انگلیس و عوامل پیدا و پنهان آن در جریان نهضت مشروطه است . انگلیس و جاسوسان و وابستگان آنها در دوره ای که هنوز نهضت مشروطه تحکیم نیافته بود، برنامه ای را برای انحراف و شکست آن تدوین کردند. اولین توطئه انگلستان را می توان در کشاندن جمعی از مردم به درون سفارت انگلیس مشاهده کرد. برخی از جاسوسان و وابستگان انگلیس برای اینکه به نهضت مردمی مشروطه ماهیت غربی بدهند با استفاده از کم اطلاعی و بی خبری جمعی از مردم از سیاستهای شوم دولت بریتانیا آنها را به سفارت انگلیس کشاندند و در آن جا شعارهایی بر زبان مردم انداختند و اهدافی را به آن ها القا کردند که تماماً رنگ غربی داشت و با ذهنیت بومی و فرهنگ اسلامی ایرانیان سازگاری نداشت. این موضوع , از عجایب نهضت مشروطه است که گروهی مردم را تحریک کردند تا به سفارتی پناه ببرند که تمام مشکلات و مصایب آن ها از همان سفارت بود. طرح مسائل و مفاهیم و موضوعات غربی و غیر بومی از یک سو و نفوذ و قدرت گرفتن عوامل انگلیس در کانون های تصمیم سازی و تصمیم گیری نهضت از سوی دیگر , زمینه را برای اعمال نفوذ انگلیس در نهضت به طور کامل فراهم کرد و سرانجام در سایه غفلت و یا ساده لوحی رهبران نهضت , انگلیس و عوامل آن , نهضت را به همان سمتی که می خواستند، کشاندند . امام خمینی(ره) درباره نقش انگلیس در منحرف کردن و ناکام نمودن نهضت مشروطه می فرمایند:" گاهی وسوسه می کنند که احکام اسلام ناقص است , مثلا آیین دادرسی وقوانین قضایی آنچنان که باید باشد نیست. به دنبال این وسوسه و تبلیغ , عمال انگلیس به دستور ارباب خود اساس مشروطه را به بازی می گیرند، و مردم را نیز طبق شواهد و اسنادی که در دست است (فریب می دهند) و از ماهیت جنایت سیاسی خود غافل می سازند. در صدر مشروطیت که احزاب مختلف پیدا شد, دنبال آن پیروزی که ملت پیدا کرده بود , این احزاب مختلف به جان هم افتادند و این کشور را تباه کردند. شما گمان نکنید که احزابی که در ممالک دیگری هست, در صدر مشروطیت در انگلستان بود آن احزاب و با همان کاری که آنها می کردند و حزب بازی می کردند ماها را به اختلاف می کشیدند و خود آنها با هم دشمنی نداشتند.(1)

 انحراف از اهداف

 نهضت مشروطه در ابتدای راه خواست‌قلبی آحاد ملت ایران برای دستیابی به عدالت، آزادی و پیشرفت بود. اما در ادامه به انحراف کشیده شد به گونه ای که این نهضت را می توان به حسب اهدافی که در ادامه راه برای آن ترسیم شد به دو نهضت با دو ویژگی کاملا متفاوت تقسیم بندی نمود دو نهضت اصيل و منحرف نهضت اصیل مشروطه به دنبال آن بود که دین پویاتر، شاداب تر و موثرتر از گذشته در عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی مردم حضور داشته باشد، در مقابل مشروطه منحرف شمشیر ستیز با دین را بلند کرد و در عرصه دین ستیزی تا آن جا که در توانش بود، با دین و دینداری مبارزه کرد. نهضت مشروطه به دنبال آن بود که سنت های اصیل مذهبی و ملی برای گشودن راه تعالی و ترقی مورد توجه قرار گیرد، ولی مشروطه منحرف، غرب گرایی از سر تا نوک پا را مطرح کرد و جریان گسترده و مهلکی از غرب گرایی و خودباختگی را در جامعه به وجود آورد. نهضت مشروطه می خواست کشور و جامعه مسلمان ایران را از یوغ استعمار خارج نماید و دست استعمارگران را قطع کند، ولی مشروطه منحرف زمینه را برای استعمار و استثمار آماده تر کرد و انبوهی از عوامل و مزدوران استعمار را سال ها بر کشور حاکم نمود.(2)

 حذف علما از نهضت

 با ترفند ها و دسیسه های فراوان بانیان اصلی نهضت مشروطه کنار گذاشته شدند و عنان کار به دست غربزده ها و سکولار ها افتاد که به دنبال پیاده سازی الگو های بیگانه در کشور بودند و به سنت و فرهنگ اسلامی کشور بی توجه و بی اعتنا بودند.با حذف روحانیت از نهضت زمینه برای نفوذ افکار و الگوهای انحرافی فراهم شد و در نهایت نهضت مردمی مشروطه از مسیر اصلی خارج و دستاوردی جز حکومت استبدادی پهلوی و ناامیدی و یاس مردم در پی نداشت. رهبر معظم انقلاب در تحلیل این موضوع می فرمایند:" در قضیه مشروطه اگر علما نبودند، مشروطیت به وجود نمی آمد و به پیروزی نمی رسید. وقتی هم که غربزده ها و نوچه های انگلیسی در ایران، علمای دین و شعارهای دینی را کنار زدند، باز استبداد و تسلط و نفوذ خارجی مسلط شد.

 اختلاف در رهبری

 با کنار زدن علما و نفوذ منورالفکر های غرب زده به درون نهضت و پشتیبانی سفارتخانه های بیگانه،نوعی شکاف در درون نهضت به وجود آمد و انرژی ای که می بایست برای رفع استبداد و استعمار خرج شود مصروف دعواهای داخلی گردید و نهضت را از مسیر اصلی منحرف کرد.

 لذا یکی از علل اصلی شکست نهضت مشروطه همین اختلافات در رهبری بود.جدایی نیروهای حاضر در صحنة نهضت مشروطه و پشت به هم نمودن و رویارویی با هم، قدرت نهضت را از بین برد. اختلاف و تفرقه، بزرگ ترین ضربه را به نهضت مشروطه زد و نهضت را گرفتار آسیب های فراوان نمود. امام خمینی(ره) در آسیب شناسی نهضت مشروطیت بارها از اختلافات و کشمکش های داخلی و رویارویی نیروها یاد کرده اند و خطرات آن را گوشزد نمودند. ایشان تفرقه را عامل به ثمر نرسیدن مشروطیت دانسته و فرمودند:«باید ملّت ایران بیدار باشد، نگذارید خون شهدای ما هدر برود، نگذارید. خون جوانان ما پایمال شود، اغراض شخصیه را دور بریزید.

 دست های خیانتکار، گروه های مختلف درست نکند، گروه های مختلف اسباب تفرقه می شود. رشد سیاسی نیست. درصدر مشروطیت هم با ایجاد گروه های مختلف نگذاشتند که مشروطه به ثمر خودش برسد او را برخلاف مسیر خودش راندند.

 در سخنرانی دیگر، خطر گروه گروه شدن مردم در مشروطیت را یادآوری نموده و فرمودند: «نباید همه گروه گروه بشویم که در ظرف مثلاً چند ماه دویست گروه با اسمها و حرف های مختلف و باز همان مسائلی که در صدر مشروطیت برای شکستن آن قدرت هایی که آن وقت مجتمع شده بودند، باز حالا دوباره مشغول شدند. ایشان روحانیت را حبل الله وحدت دانسته و دور شدن مردم از آنان را یکی از آسیب های نهضت مشروطیت دانسته و فرمودند: «اگر شما ملت این طایفه را حفظ نکنید بدانید که سرنوشت شما سرنوشت زمان مشروطه خواهد شد که روحانیون این کار را درست کردند و دست استبداد را کوتاه کردند، لکن دوباره به واسطه اینکه ملت مجتمع نبود و با روحانیت آن طور سازش، اطاعت محکم نداشت مشروطه را آنها بپاکردند و دیگران آمدند.(3)

 دراين باره به كتاب تاريخ معاصر ايران، سيد جلال مدني مراجعه فرماييد.

 پي نوشت ها :

http://www.irdc.ir/fa/content/12382/print.aspx. 1

 http://www.irdc.ir/fa/content/12382/default.aspx> . 2

 www.resalat news.com . 3