نگاهی به عوامل شکست مشروطه در کلام امام و رهبری

 

نگاهی به عوامل شکست مشروطه در کلام امام و رهبری

مرکز اسناد انقلاب اسلامی

امید وقوفی

نهضت مشروطه را به جریان آبی باید تشبیه کرد که از همان ابتدا که آب از چشمه خارج شد دولتهای غربی و به ویژه انگلیس با هدف شکست نهضت, آن را گل آلود کردند و تا پایان نیز نه تنها گل آلودگی آن باقی ماند, بلکه هر قدر زمان می گذشت و هر قدر بیشتر ادامه می یافت , بیش از گذشته آلوده تر و متعفن تر و منحرف تر می شد. در اثر همین آلودگی و انحراف روزافزون بود که یکی از رهبران اصیل و بزرگ این نهضت (آیت الله شیخ فضل الله نوری ) که با انحراف مشروطه مبارزه می کرد , به شهادت رسید.

نهضت مشروطه در ابتدای راه خواست‌ قلبی آحاد ملت ایران برای دستیابی به عدالت، آزادی و پیشرفت بود. اما در ادامه به انحراف کشیده شد به گونه ای که این نهضت را می توان به حسب اهدافی که در ادامه راه برای آن ترسیم شد به دو نهضت با دو ویژگی کاملا متفاوت تقسیم بندی نمود: نهضت اصیل مشروطه و نهضت منحرف مشروطه. نهضت اصیل مشروطه به دنبال آن بود که  دین پویاتر، شاداب تر و موثرتر از گذشته در عرصه زندگی سیاسی و اجتماعی مردم حضور داشته باشد، در مقابل مشروطه منحرف شمشیر ستیز با دین را بلند کرد و در عرصه دین ستیزی تا آن جا که در توانش بود،  با دین و دینداری مبارزه کرد. نهضت مشروطه به دنبال آن بود که سنت های اصیل مذهبی و ملی برای گشودن راه تعالی و ترقی مورد توجه قرار گیرد، ولی مشروطه منحرف، غرب گرایی از سر تا نوک پا را مطرح کرد و جریان گسترده و مهلکی از غرب گرایی و خودباختگی را در جامعه به وجود آورد. نهضت مشروطه می خواست کشور و جامعه مسلمان ایران را از یوغ استعمار خارج نماید و دست استعمارگران را قطع کند، ولی مشروطه منحرف زمینه را برای استعمار و استثمار آماده تر کرد و انبوهی از عوامل و مزدوران استعمار را سال ها بر کشور حاکم نمود. در این مقاله به دنبال آنیم که به شکل مختصر به برخی از مهمترین علل و عوامل به انحراف کشیده شدن و در ادامه شکست نهضت از دیدگاه امام خمینی و رهبر معظم انقلاب بپردازیم.

بیگانگان بویژه انگلستان باحضور بدون واسطه خود یا با استفاده از عوامل فریب خورده ودست نشانده شان نقش بسیارمهمی در انحراف و شکست مشروطه داشتند. مشروطـه‌ ای که منجر به استقرار آزادی و دموکراسی در ایران  می شد می توانست منافع بیگانگان را به خطر بیاندازد و این مشروطه مورد خواست‌ قدرتـهـای خـارجـی‌ نبود چراکه‌ سلسله قـاجـار منـافـع‌ آنـهـا را به انحاء گوناگون تامین کرده و می کرد.

همانگونه که  مراجعه به اسناد و روایات گوناگون گواهی می دهند؛ مهم ترین علت انحراف و شکست مشروطه،  توطئه  و تلاشهای شیطانی انگلیس و عوامل پیدا و پنهان آن در جریان نهضت مشروطه است . انگلیس و جاسوسان و وابستگان آنها در  دوره¬ای که هنوز نهضت مشروطه تحکیم نیافته بود  برنامه ای را برای انحراف و شکست آن تدوین کردند. اولین توطئه انگلستان را می توان  در کشاندن جمعی از مردم به درون سفارت انگلیس مشاهده کرد.

برخی از جاسوسان و وابستگان انگلیس برای اینکه به نهضت مردمی مشروطه  ماهیت غربی بدهند با استفاده از کم اطلاعی و بی خبری  جمعی  از مردم از سیاستهای شوم دولت خبیث بریتانیا   آنها را به سفارت انگلیس کشاندند و در آن جا شعارهایی بر زبان مردم انداختند و اهدافی را به آن ها القا کردند که تماماً رنگ غربی داشت و با ذهنیت بومی و فرهنگ اسلامی ایرانیان سازگاری نداشت. این موضوع , از عجایب نهضت مشروطه است که گروهی مردم را تحریک کردند تا به سفارتی پناه ببرند که تمام مشکلات و مصایب آن ها از همان سفارت بود. طرح مسائل و مفاهیم و موضوعات غربی و غیر بومی از یک سو و نفوذ و قدرت گرفتن عوامل انگلیس در کانون های تصمیم سازی و تصمیم گیری نهضت از سوی دیگر , زمینه را برای اعمال نفوذ انگلیس در نهضت به طور کامل فراهم کرد و سرانجام در سایه غفلت و یا ساده لوحی رهبران نهضت , انگلیس و عوامل آن , نهضت را به همان سمتی که می خواستند، کشاندند. امام خمینی(ره) درباره نقش انگلیس در منحرف کردن و ناکام نمودن نهضت مشروطه می فرمایند:

 

«گاهی وسوسه می کنند که احکام اسلام ناقص است , مثلا آیین دادرسی وقوانین قضایی آنچنان که باید باشد نیست . به دنبال این وسوسه و تبلیغ , عمال انگلیس به دستور ارباب خود اساس مشروطه را به بازی می گیرند; و مردم را نیز طبق شواهد و اسنادی که در دست است  (فریب می دهند) و از ماهیت جنایت سیاسی خود غافل می سازند. در صدر مشروطیت که احزاب مختلف پیدا شد , دنبال آن پیروزی که ملت پیدا کرده بود , این احزاب مختلف به جان هم افتادند و این کشور را تباه کردند. شما گمان نکنید که احزابی که در ممالک دیگری هست , در صدر مشروطیت در انگلستان بود آن احزاب و با همان کاری که آنها می کردند و حزب بازی می کردند ماها را به اختلاف می کشیدند و خود آنها با هم دشمنی نداشتند »

همچنین  رهبر معظم انقلاب  در تاریخ 14/7/1379 در اجتماع بزرگ مردم قم در قسمتی از سخنرانی خود فرمودند :

«من چهار نمونه را از تاریخ نزدیک خودمان ـ تاریخ صدسال پیش به این طرف ـ به شما عرض بکنم. این چهار نمونه به ما نشان می دهد که وقتی یک قدرت بیگانه بر دستگاههای سیاسی و دستگاههای فرهنگی یک کشور مسلط شود , بر سر آن کشور و آن ملت چه می آید.

یک نمونه , نمونه ی مشروطیت است . می دانید , دوران استبداد حکومت قاجار مردم را به جان آورده بود. مردم قیام کردند , دلسوزان جامعه قیام کردند , پیشرو آنها هم علمای دین بودند.

در نجف مرجع تقلیدی مثل مرحوم آیه الله آخوند خراسانی , در تهران سه نفر عالم بزرگ ـ مرحوم شیخ فضل الله نوری , مرحوم سیدعبدالله بهبهانی . مرحوم سیدمحمد طباطبایی ـ پیشوایان مشروطه بودند , پشتوانه اینها هم دستگاه حوزه ی علمیه در نجف بود. اینها چه می خواستند اینها می خواستند که در ایران عدالت برپا بشود , یعنی استبداد از بین برود. وقتی که جوش و خروش مردم دیده شد , دولت انگلستان که آن وقت در ایران نفوذ بسیار زیادی داشت . عواملی در میان روشنفکران داشت ـ البته در بین همان افراد روشنفکر هم عده یی از دلسوز ها بودند , حق آنها نباید ضایع بشود. لیکن یک عده روشنفکر هم بودند که مزدور و خود فروخته بودند , عوامل انگلیس بودندـ انگلیس اینها را دید و نسخه ی خودش را به اینها القا کرد. مشروطه , قالب و ترکیب حکومتی انگلیس بود. این روشنفکران به جای این که دنبال دستگاه عدالت باشند و یک ترکیب ایرانی و یک فرمول ایرانی برای ایجاد عدالت به وجود بیاورند , مشروطیت را سرکار آوردند.

نتیجه چه شد نتیجه این شد که این نهضت عظیم مردم که پشت سر علما و به نام دین و با شعار دین خواهی بود , بعد از مدت بسیار کوتاهی منتهی به این شد که شیخ فضل الله نوری را ـ که این شهید بزرگوار همین جا مدفون است ـ در تهران به دار کشیدند; بعد از اندکی سیدعبدالله بهبهانی را در خانه اش ترور کردند; بعد از اندکی سیدمحمد طباطبایی در انزوا و تنهایی از دنیا رفت ; مشروطه را هم برگرداندند به همان شکلی که خودشان می خواستند; مشروطه یی که بالاخره منتهی شد به حکومت رضاخانی ».

 در تاریخ ١٤ خرداد ٨١ نیز رهبر معظم انقلاب اسلامی طی سخنرانی که در حرم امام خمینی (ره)ایراد کردند , پیرامون استحاله و انحراف مشروطیت چنین فرمودند :

«نهضت عدالتخواهی یی که صد سال پیش در مشروطه ی ایران پیش آمد , یک حرکت مردمی و دینی بود. آن روز جریان سیاسی مسلط عالم ـ یعنی انگلیسیها ـ این حرکت عدالتخواهانه ی مبتنی بر اصول اسلامی را در هاضمه ی سیاسی و فرهنگی خود ریختند; آن را استحاله کردند و از بین بردند و به یک حرکت مشروطه از نوع انگلیسی آن تبدیل کردند. نتیجه ی آن هم این شد که جنبش مشروطه ـ که یک جنبش ضداستبدادی بود ـ آخر کار به دیکتاتوری رضاخانی منتهی شد که از استبدادهای قاجار بدتر و شقاوت آمیزتر و قساوت آمیزتر بود »

 در زمان مشروطیت انگلیسی ها به دنبال چپاول  نفت ایران نیز بودند اما نقش نفت تازه و به مرور زمان و با اطلاع از ارزش نفت برای غربی ها اهمیت پیدا کرد. در آن دوران مهمتر از  مسئله نفت, مساله ایجاد حائلی برای هندوستان بود ,  هندوستان برای انگلیس  دارای اهمیت فراوان بود و مناطق ایران وافغانستان مناطق حائلی  بودند که سدی را در برابر نفوذ و دخالت روسیه تزاری (اصلی ترین رقیب انگلیس در منطقه) در امور داخلی هندوستان تشکیل داده بودند.

 بنابراین , ایران یکی از  اهداف حتمی انگلیس بود. در آغازکار  وقتی مطالبه عدالت خواهانه مشروطیت را در ایران حس کردند , ماهرانه روی این حرکت دست گذاشتند و آن را در اختیار گرفتند , از اولین اقدامات آنان نیز حذف جنبه دینی و ملی از این حرکت بود در ادامه با استفاده از هرج و مرجی که در ایران به وجود آمد زمینه را برای یک حکومت استبدادی مطلق , یعنی همان چیزی که مشروطه علیه  آن به پا خواسته بود , فراهم کردند و در سال ١٢٩٩ استبداد رضاخانی را بر سر کار آوردند; یعنی چهارده سال طول کشید تا جامعه استبدادی را که به وسیله نهضت ملی و اسلامی مردم در حال اضمحلال بود , با مقدماتی که خودشان فراهم کرده بودند , به یک جامعه استبدادی غیر قابل اضمحلال تبدیل کردند.

امام خمینی (ره ) درباره قانون اساسی مشروطه که بنیان مشروطه محسوب می شد , می فرمایند :

«وقتی که می خواستند در اوایل مشروطه قانون بنویسند و قانون اساسی را تدوین کنند , مجموعه حقوقی بلژیکی ها را از سفارت بلژیک قرض کردند و چند نفری که من این جا نمی خواهم اسم ببرم , قانون اساسی را از روی آن نوشتند , و نقایص آن را از مجموعه های حقوقی فرانسه و انگلیس به اصطلاح ترمیم نمودند , و برای گول زدن ملت , بعضی از احکام اسلام را ضمیمه کردند. اساس قوانین را از آن ها اقتباس کردند و به خورد ملت ما دادند».

 

اظهارات برخی از مشروطه خواهان هم نشان از نفوذ انگلیس دارد بطور مثال تقی زاده و پیروان وی معتقد بودند که چون مشروطیت فرزند  انگلستان است پس مردم ایران برای تحقق و اجرای آن باید ضمن تاسی و اقتدای کامل به انگلستان در خدمت آن دولت قرار گرفته و زمام امور خود را به آن کشور بسپارند. در مقابل مرحوم شیخ فضل الله نوری معتقد بود که مجلس در ایران دارالشوری اسلامی به حساب می آید و ممکن نیست که اثر پارلمان های پاریس و انگلستان بر آن مترتب گردد. وی تاکید می کرد مجلس شورای ملی در ایران باید اساسش بر الهیت باشد.

 برنامه ریزی برای شکل دهی به گروه ها و احزابی که تنها هدفشان ایجاد تفرقه و تشتت در میان توده و حتی نخبگان ملت باشد را میتوان از دیگر  اقدامات دولتهای غربی برای انحراف نهضت مشروطه قلمداد کرد. شکل گرفتن جریان ها و گروه های مختلف سیاسی در یک جامعه , اگر با شکل صحیح و اهداف صحیح و صادقانه باشد نه تنها پدیده مذمومی نیست بلکه به رشد سیاسی جامعه و مشارکت بیشتر افراد جامعه و به تعالی و احساس هویت قوی تر افراد جامعه کمک می کند , ولی اگر در ورای شکل گرفتن احزاب و گروه ها , اهداف غرض آلود و منفعت طلبی های شخصی و گروهی , و دستهای بیگانگان و نامحرمان قرار گرفته باشد , یقینا گروه گرایی , مصیبت بارترین آسیب خواهد شد و نه تنها وحدت جامعه را بر هم می زند بلکه گروههای مختلف جامعه , ابزاری برای استعمارگران , منفعت طلبان و قدرت گرایان خواهند شد و مصایب فراوان پدید می آید. یکی از آفت های مصیبت بار دوره مشروطه , پدید آمدن احزاب و گروه هایی بود که به جامعه ایران زیان فراوان وارد کرد و مشروطه را نیز به انحراف و ناکامی کشاند. امام خمینی درباره نقش مخرب گروه گرایی در دوره مشروطیت , چنین می فرماید :

«باید عرض کنم اصل این احزابی که در ایران از صدر مشروطیت پیدا شده است , آنکه انسان می فهمد این است که این احزاب ندانسته به دست دیگران پیدا شده است و بعضی از آن ها خدمت به دیگران کردند » 

ایشان در همین ارتباط در جای دیگری می فرمایند:

 «در صدر مشروطیت هم با ایجاد گروه های مختلف نگذاشتند مشروطه به ثمر برسد و آن را برخلاف مسیرش راندند ».

از نظر امام خمینی , در صدر مشروطیت با ایجاد گروه های مختلف و حزب بازی های مهلک , وحدت مردم را بر هم زدند و زمینه انحراف و ناکامی مشروطه را پدید آوردند. اساساً در آن زمان تشکیل دادن احزاب و گروه های مختلف , راهبردی برای ایجاد اختلاف در میان مردم بود و بیگانگان از این طریق ضربه مهمی بر نهضت مشروطه زدند.

 نهضت مشروطه با دخالت دولتهای غربی به انحراف کشیده شد تا بدانجاکه محمد علی شاه که به عنوان نماینده خواهندگان حافظان وضع موجود مطرح بود توانست با حمایتهای دیگر دولت اجنبی یعنی روسیه تزاری بر تخت سلطنت تکیه زند. نکته جالب آنکه محمد علی شاه قاجار نیز پس از رسیدن به قدرت مراتب قدردانی و تشکر خود را از دیگر دشمن خارجی مشروطه یعنی روسیه تزاری اعلام می دارد.

نهضت مشروطه را به جریان آبی باید تشبیه کرد که از همان ابتدا که آب از چشمه خارج  شد دولتهای غربی و به ویژه انگلیس با هدف شکست نهضت , آن را گل آلود کردند و تا پایان نیز نه تنها گل آلودگی آن باقی ماند , بلکه هر قدر زمان می گذشت و هر قدر بیشتر ادامه می یافت , بیش از گذشته آلوده تر و متعفن تر و منحرف تر می شد. در اثر همین آلودگی و انحراف روزافزون بود که یکی از رهبران اصیل و بزرگ این نهضت (آیت الله شیخ فضل الله نوری ) که با انحراف مشروطه مبارزه می کرد , به شهادت رسید. انگلیس با نفوذ در نهضت مشروطه و پدید آوردن مصایب فراوان , سرانجام این نهضت را حدود ١٤ سال بعد به آن جا رساند که رضاخان را در اریکه قدرت قرار داد و از طریق این عامل مزدور خود , باقی مانده سیاست های خودش را درباره ایران اجرا کرد و ضمن پدید آوردن فضای بسیار اختناق آمیز و منکوب کردن همه نیروهای بومی و دینی جامعه نه تنها از دموکراسی و آزادی در کشور ما حمایت نکرد بلکه با خشن ترین شکل و به شیوه کاملاً نظامی و قهر آمیز دیکتاتوری را بر کشورما حاکم کرد و مجموعه علما، روحانیان، نیروهای مذهبی و در مجموع هرآنچه با شریعت اسلام  قرابتی داشت را به طور آشکار مورد هجوم قرار داد.

پی نوشتها:

1- در این مقاله دولت های انگلیس و روس مدنظر هستند 

2- تعبیر رهبر انقلاب از دولت انگلیس پس از افشا شدن نقش این دولت در فتنه سال88 

3- صحیفه نور جلد , ١٤ ص ٣٧   

4- صحیفه نور, جلد , ٤ ص ٨٩  

5- همان , جلد , ٦ ص ٨٦