دلایل و تبعات کشف حجاب

 

 

دلایل و تبعات کشف حجاب

شرکت شبکه ی اینترنتی آفتاب

مروری اجمالی بر پیشینه تاریخی پوشش در ایران

حجاب در لغت به معنی (( در پرده کردن)) است استعمال کلمه حجاب در مورد پوشش زن،اصطلاحی نسبتا جدید است.در قدیم ومخصوصا در اصلاح فقهاء کلمه (( ستر)) که به معنی پوشش است به کار رفته است.( لغت نامه دهخدا) به طور کلی اطلاعات مورخان پیرامون وضع حجاب زنان ایران قبل از اسلام بسیار ناچیز است اما از گزارشاتی که منابع و مورخان یونانی داده اند چنین بر می آیدکه حجاب نیز قبل از اسلام وجود داشته است. بنا به مندرجات تورات و انجیل، زنان از روزگار قدیم با برقع روی خود را می پوشیدند. در باب بیست و چهارم از «سفر پیدایش» آمده است که «چون رفقه از آمدن اسحاق بوسیله غلام خود آگاهی یافت، برقع برگرفته خود را بپوشیدی . ( راوندی، ج۳، ص ۶۴۳).در سوره ۳۳ احزاب آیه ۵۹، از لزوم حجاب سخن رفته است. «ای پیغمبر( گرامی) با زنان ودختران خود و زنان مومنان بگو که خویشتن را به چادر فرو پوشند که این کار برای اینکه آنها ( به عفت و حریت) شناخته شوند تا از تعرض و جسارت (هوس رانان ) آزار نکشند بسیار نزدیک تر است. (یا أَیُّهَا النَّبِیُّ قُلْ لِأَزْواجِکَ وَ بَناتِکَ وَ نِساءِ الْمُؤْمِنِینَ یُدْنِینَ عَلَیْهِنَّ مِنْ جَلَابِیبِهِنَّ ذلِکَ أَدْنی أَنْ یُعْرَفْنَ فَلا یُؤْذَیْنَ ...»

 

حجاب، در ایران مسئله ای فطری بود که از دیرباز در فرهنگ ملی و باستانی ما وجود داشته است. حجاب و نوع پوشش زنان از دیرباز مورد توجه مستشرقان غربی بوده،گزارش های زیادی از نوع پوشش ایرانیان و خصوصا زنان در سفرنامه های مستشرقین وجود دارد که حاکی از توجه مردم ایران به نوع پوشش خود بوده است.شاردن یکی از سیاحان غربی است که در سال ۱۶۷۳ م به ایران آمد و سفرنامه خود را پیرامون مسائل اجتماعی ایران تدوین کرد وی در مورد پوشش مردم مشرق زمین چنین می گوید: مردمان مشرق زمین در لباس پوشیدن هرگز از مد پیروی نمی کنند، و بسیار سال می گذرد که کمترین تغییر در طرز پوشاک خود نداده اند؛ و اگر این گفته راست باشد که یکسان ماندن و عدم تغییر و تبدیل پوشاک در جامعه ای نشانگر حزم و احتیاط آن اجتماع است ایرانیان بتحقیق محتاطترین و استوارکارترین و دوراندیش ترین افراد جوامع بشری می باشند(شاردن، ج ۲ ،ص۷۹۹ )

 

وی پیرامون پوشش زنان در ایران چنین گزارش میکند:((... زنان سر خود را کاملا می پوشانند و روی آن پارچه ای می اندازند که روی شانه هاشان می افتد، و از جلو، گردن و گلو و سینه شان را می پوشاند؛ و آن گاه که آهنگ بیرون شدن از خانه می کنند با چادر سفید سراسر اندام خود را از سر تا پا می پوشانند، و رویشان را چنان زیر نقاب پنهان می دارند که جز مردمک چشمشان چیزی دیده نمی شود. زنان ایرانی چهار پوشش جداگانه دارند که از دوتای آنها در خانه و از دوتای دیگر بیرون از خانه استفاده می کنند. نخست، پوششی روسری مانند که غالبا به منظور آرایش است و تا پشت اندام را می پوشاند. دوم چهارقد که پوششی سه گوشه است؛ میانش را روی سر می اندازند و وسط دو دامن آن را زیر ذقن به نوعی گره می زنند که دو دامن روی سینه را بپوشاند، و دامن سوم پشت سر را مستور بدارد. پوشش سوم همان چادر است که سراسر اندام را از سر تا پا می پوشاند. و پوشش چهارم چیزی شبیه دستمال است که صورت را می پوشاند و روی شقیقه بسته می شود. روی این روبند آن جا که چشم است شبکه هایی برای دیدن تعبیه شده است.( شاردن ، ج ۲ ، ص ۸۰۵ ) شاردن با توجه به آداب اجتماعی مردم ایران و نظام خانواده در دوره صفوی که آنرا خوب درک کرده بود ،در گزراشی دیگر چنین می گوید: مرد باید زن را به پنج چیز، مکرم دارد: اول آن که او را در هیأتی جمیل دارد، و دوم در ستر و حجاب او بکوشد، سوم در اسباب کدخدایی و خانه داری با او مشاورت کند، چهارم دست او را در حوائج و اسباب مهمانداری و حکم بر خدم مطلق دارد، پنجم آنکه ... زنی دیگر بر او نگزیند.(شاردن به نقل از راوندی، ج ۳، ص: ۶۸۰(

 

پی یترو یک دیگر از سیاحان غربی در سفرنامه خود، از زنان قزوین یاد می کند و می نویسد: «زن در کوچه های قزوین فراوان است ولی همه پیاده هستند و روی خود را پنهان می کنند، بسیاری از بانوان طبقات عالی نیز درحالی که لباسهای فاخر در زیر بر تن دارند، برای پنهان کردن شخصیت خود، چنین چادرهایی برسر می کنند. (راوندی ، ج ۳ ،۷۱۴ ) الئاریوس، که در عصر شاه صفی به ایران آمده، گوید: «زنان ایرانی هرگز در کوچه ها روگشاده نمی روند، بلکه در حجاب سفیدی مستورند که تا زانو پایین می آید، و فقط شکافی در مقابل چشمان خود باز می گذارند تا بتوانند پیش پای خود را ببینند. (الئاریوس،به نقل از راوندی ، ج ۳ ،۷۱۲ و ۷۱۳ )

 

بی شک گزارش سیاحان غربی پیرامون پوشاک ایرانیان و به خصوص حجاب زنان حاکی از این است که پوشش زنان در ایران دارای یک آمیختگی فرهنگی مذهبی به خصوص در ایران بعد از اسلام بود این آمیختگی ریشه در معیارها و ارزش های ایرانیان داشت که با زندگی روزمره ایرانیان پیوند خورده بود.لباس در ایران معرف هویت و فرهنگ ایرانی بود؛در کشوری مثل ایران که دین در تمام ابعاد زندگی مردم حضور و نمود دارد و جانمایه فرهنگ را نیز تشکیل می¬دهد، لباس و نوع پوشش از این مؤلفه تأثیر عمیقی می¬پذیرد. از این رو صیانت از این ارزش و هنجار اجتماعی دارای بعد ملی و دینی است. مقاومت مردم در قبال تغییر پوشش در دوره رضا شاه بیانگر تعمیق این هنجار در جامعه و تقیدات مردم به سنن ملی و مذهبی می¬باشد. لذا این شاخصه مهم ترین مانع رضا خان و مهم ترین علت مخالفت مردم ایران با دستور حکومتی کشف حجاب بود.

 

مهم ترین عامل پیدایش و اجرای کشف حجاب، سفر رضاشاه به ترکیه در ۱۲ خرداد ۱۳۱۳ بود. شاه ایران در سفر چند روزه خود، از مناطق گوناگونی بازدید کرد. نوع لباس و شیوه فعالیت زنان در جامعه و شیوه تعلیم و تربیت دختران ، نظر او را جلب کرد.

 

مستشارالدوله سفیر کبیر ایران در ترکیه، تأثیرپذیری رضاخان از بی حجابی زنان ترکیه را چنین توضیح می دهد: «شبی پس از پایان ضیافت رسمی باشکوه وقتی رضاشاه به عمارت حزب خلق که محل اقامت او در آنکارا بود مراجعت کرد تا پاسی از شب نخوابید و در تالار بزرگ خانه ملت قدم می زد و فکر می کرد و گاه گاه بلند می گفت: عجب! عجب! وقتی چشمان شاه متوجه من شد که در گوشه تالار ایستاده بودم، فرمود: صادق، من تصور نمی کردم ترکها تا این اندازه ترقی کرده و در اخذ تمدن اروپا جلو رفته باشند. حالا می بینم که ما خیلی عقب هستیم مخصوصاً در قسمت تربیت دختران و بانوان؛ ... فوراً باید با تمام قوا به پیشرفت سریع مردم مخصوصاً زنان اقدام کنیم.( حسین مکی،،ص ۱۵۷). رضا شاه تصور می کرد که با تغییر پوشش می تواند گامی اساسی در راه تجددگرایی مردم ایران بردارد و در همین راستا به موازات برخی اقدامات دیگر نظیر تأسیس نهادها و مراکز نوین و مقابله با سنت ها، دستور داد که تغییراتی نیز در پوشش مردم صورت گیرد.رضا شاه پیشرفت های ترکیه را در این منظور می دید، ازاین رو، کشف حجاب زنان در ایران را می توان ره آورد سفر او به ترکیه دانست.

 

بعد از سفر ترکیه فعالیت گسترده ای برای پیاده سازی عملی کشف حجاب در کشور برنامه ریزی شد محمود جم مجری طرح کشف حجاب در دوره رضا خان بود.( روزشمار تاریخ معاصر ایران ج ۱ )

 

سرانجام امر صادر شد که از اول فروردین ۱۳۱۴ مردها کلاه فرنگی (لگنی) برسر بگذارند و زنها چادر را ترک کنند. کلاه اجنبی ملیت را از بین برد و برداشتن چادر عفت را (مهدی قلی خان هدایت، متن ۴۰۷ ) اما به صورت رسمی در ۱۷ دی سال ۱۳۱۴ طی جشن فارغ التحصیلی دختران بی حجاب در دانشسرای مقدماتی، رضا خان پهلوی، رسماً کشف حجاب را اعلام کرد.از این زمان بود که حجاب ممنوع اعلام شد کسبه از فروش اجناس به زنان با حجاب منع شدند و زنان با حجاب حق ورود به خیابانها و یا سوار شدن به وسایل نقلیه را نداشتند. ( امینی،۱۳۸۱،ص ۴۰)تصویب و ابلاغ قانون کشف حجاب بیش از پیش جامعه روحانیت را با محدودیت مواجه کرده بود، اعتراضات علما و روحانیون و مخالفتهای گسترده ی مردمی را نیز در سراسر کشور و در شهرهایی نظیر قم، اصفهان و شیراز در پی داشت که مهم ترین نمونه آن قیام بزرگ مسجد گوهر شاد مشهد بود.( امینی،۱۳۸۱،ص ۴۰)

 

در مشهد تعدادی از روحانیون در مجالس خود زبان به اعتراض گشودند. حاج آقا حسین قمی، از مراجع آن زمان که در مشهد سکونت داشت، تصمیم گرفت برای منصرف کردن شاه از این تصمیم، به تهران عزیمت کند، اما در شهر ری تحت نظر قرار گرفت و هرگز اجازه ملاقات نیافت. زمانی که خبر این ماجرا به مشهد رسید، گروهی از مردم با هدایت شیخ محمد تقی بهلول (واعظ و خطیب) در مسجد گوهرشاد متحصن شدند.آنها خواستار آزادی حاج آقا حسین قمی و ممانعت از اجرای طرح تغییر لباس در مشهد بودند.( روزشمار تاریخ معاصر ایران ج ۱ ۳۷۵ )مهدی قلی خان هدایت در کتاب خاطرات خود از خشونت پلیس با مردم و اعتراض هایی که در کشور و به خصوص در مشهد رخ داده سخن گفته است: ((در خیابان لاله زار پلیس متعرض مردی شد که کلاه پهلوی برسر داشت کلاه را روی زمین انداخت لگدمال کرد و دیگر کلاه برسر نگذارد در خراسان برسر بی حجابی غوغائی شد که به تحصن در اطراف بقعه متبرکه کشید و از استعمال حربه آتشین مضایقه نشد جمعی مقتول شدند) خاطرات و خطرات ص ۴۰۷ و ۴۰۸ ) این واکنش حتی در روزنامه ها نیز انعکاس یافته بود روزنامه استقامت در شماره خود سرمقاله مفصلی با عنوان «فلسفه حجاب» به چاپ رساند. این مقاله با اشاره به طرح موضوع کشف حجاب که تبدیل به بحث داغی شده بود و توسط برخی مطبوعات به آن دامن زده می شد.، نوشت که «امروزه هزاران درد بی درمان داریم که اهمیت آن بیش از این موضوعی است که در آن مناقشه می نماییم ... اخلاق و رسوم اجتماعات و عادات ملل شرق با غرب به کلی مخالف و متباین بوده و به علاوه تمدن امروزه عالم از نتایج شرایع و ادیان الهی است.» در بخش دیگری از مقاله آمده است که «تعجب در این جا است [که ] تربیت نسوان با مسئله حجاب چه مانعی دارد؟ در صورتی که برعکس برداشتن حجاب مانع عمده تربیت، تهذیب و تصفیه اخلاق نسوان اسلامی است. (روزنامه استقامت، شم ۵، ص ۱.به نقل از روزشمار تاریخ معاصر ایران ج ۲ ۲۴۸ )

 

واکنش مردم در قبال مامورین دولتی را می توان ناشی از خود مداری فرهنگی مردم دانست که به دلیل برتر دانستن فرهنگ خود در مقابل تغییری که از سوی دولت مجبور به انجام آن بودند مقاومت می کردند. امام خمینی (ره)در برابر سیاست های ضد دینی پهلوی اول همچون کشف حجاب، جدایی دین از سیاست، رواج فرهنگ اروپایی در ایران، اهانت به روحانیت و ... نیز موضع گیری نموده بود؛ این مسئله را چنین شرح می دهند: «در رژیم طاغوتی پهلوی آن ظلمی که به بانوانی که مقید بودند به اینکه بر طبق اسلام عمل کنند و موافق آنچه که اسلام امر کرده است ذی خودشان را قرار دهند، در آن زمان رضا شاه به وضعی و در زمان محمد رضا به وضع دیگر. و بحمدالله بانوان ایران مقاومت کردند و جز یک دسته ای که جزء دار و دسته خود آنها بودند و غربزده بودند و با رژیم او مناسب بودند، سایر خواهرها مقاومت کردند. بنابراین اسلام در ایران زنده شد، آن خدمتی که به بانوان کرده است و خواهد کرد ارزشش به اندازه ای است که نمی توانیم ما توصیف کنیم. اگر نبود این انقلاب و نبود این تغییر و تحولی که در ایران واقع شده بود، بعد از چند سال دیگر اثری از اخلاق اسلامی در ایران نبود.» (صحیفه نور، ج ۱۸، ص ۲۶۱.)

 

 

 

محمد توکلی زاده

 

منابع:

 

۱- مرتضی راوندی،تاریخ اجتماعی ایران،ج ۳،تهران،نگاه،۱۳۸۲

 

۲- حسین مکی، تاریخ بیست ساله ایران، ج ششم، تهران،۱۳۶۲

 

۳- ـ علیرضا امینی، تحولات سیاسی و اجتماعی ایران در دوران پهلوی، صدای معاصر، ۱۳۸۱.

 

۴- لغت نامه دهخدا،موسسه انتشارات و چاپ دانشگاه تهران

 

۵- سفرنامه شاردن،ترجمه:اقبال یغمایی،توس،۱۳۷۲

 

۶- حسن فراهانی،روز شمار تاریخ معاصر ایران،جلد ۱ و ۲،موسسه مطالعات و پژوهش های سیاسی،تهران،۱۳۸۵

 

۷- مهدی قلی خان هدایت،خاطرات و خطرات،زوار،۱۳۸۵

محمد توکلی زاده