کشف حجاب؛ مبارزات و مقاومت ها

 

کشف حجاب؛ مبارزات و مقاومت ها

مهرخانه

قاسم تبريزي

قاسم تبريزي پژوهشگر حوزه تاريخ معاصر، عضو شوراي پژوهشي مؤسسه مطالعات و پژوهشهاي سياسي و رئيس بخش تخصصي مطالعات انقلاب اسلامي كتابخانه‌ مجلس شوراي اسلامي است

-    اقداماتي که پيش از کشف حجاب و در راستاي زمينه سازي براي اين امر صورت گرفته را توضيح دهيد.

 براي بررسي و شناخت اتفاق کشف حجاب سه موضوع را در سه مرحله بايد بررسي کنيم؛ اول مسئله بررسي انديشه و تفکر کشف حجاب از اواسط دوران قاجار است. دوم کشف حجاب به صورت نظامي و ديکتاتوري در دوره رضا خان و سوم ادامه اين حرکت در دوره محمد رضا است.

در کشور ما حجاب از قبل از اسلام مانند کشور هاي شرقي ديگر به عنوان يک سنت پذيرفته شده بوده است؛ در اشعار فردوسي به مسئله عفت، عصمت، پاکي، حجاب و حتي مسئوليت زنان اشاره شده است. در دوران اسلامي از همان زماني که اسلام به ايران وارد مي شود نه تنها مسلمانان بلکه يهودي ها، مسيحي ها و زرتشتي ها نيز با حجاب بوده اند. عده اي از آن ها هنوز هم با حجاب هستند. لذا حجاب هم در ديگر اديان و هم در جامعه ايران به عنوان يک ارزش والا و مورد پذيرش بوده است.

از دوره صفويه وقتي غربي ها واد ايران شدند زمينه هايي براي بي حجابي در قالب ميسيونر هاي مذهبي چه زن و چه مرد و يا در قالب کوچ دادن ارامنه از ارمنستان به جلفاي اصفهان پديد آمد. اين مسائل را بايد شروع ضعيف بي حجابي در ايران دانست که البته در متن جامعه حضور نداشت. در دربار بي حجابي از زمان فتحعلي شاه شروع مي شود که با سفر بعضي شاهزاده ها به غرب و يا ورود برخي غربي ها به دربار ايران و درون خانوده هاي درباري اين مسئله نمود پيدا مي کند، لباس هاي غربي به عنوان سوغات وارد دربار مي شود. به عنوان مثال در دوره ناصر الدين شاه مي توان به خانمي به نام مادام عباس اشاره کرد که همسر يکي از درباري ها مي شود و بعد از آوردن فرزندي به نام عباس، به مادام عباس مشهور مي شود. کار او طراحي لباس منطبق با الگوي هاي فرانسوي و اروپايي بوده است. وي بعد از مدتي ناپديد مي شود و مي رود.  اما باز اين مسئله در محيط بسته خانواده هاي درباري بوده است و در متن جامعه نفوذ و رسوخ نداشته است.

 در دوران اندکي قبل از مشروطه، دوره ناصر الدين شاه مدارس خارجي در ايران گسترش پيدا مي کنند و ميسيونر هاي مذهبي به شکل هاي مختلف وارد ايران مي شوند. و همچنين بايد از مراکز شرق شناسي و ايران شناسي که در اروپا و امريکا راه افتاد به عنوان حرکتي استعماري و تاثير گذار، براي شناخت قوت ها و ضعف هاي فرهنگ ايراني ياد کرد.

تاسيس مدارس خارجي در ايران زمينه ساز ورود خانواده هاي درباري به اين مدارس و آشنايي با فرهنگ غربي مي شود و به تدريج فرزندان  تجار و بازرگانان نيز به اين مدارس راه پيدا مي کنند و نقش اين مدارس را مانند ميسيونر هاي مذهبي و مراکز ايران شناسي در يک مديريت و سياست پنهان، بايد زمينه اي براي تضعيف دين و اعتقادات جامعه و دگرگون کردن سيستم و هندسه فرهنگي جامعه ايراني دانست.

کتاب هايي که از غرب ترجمه مي شد؛ بخشي از آن داستان هاي غربي بوده که مطالب خلاف اخلاق داشته است و يا با موضوعات تعليم و تربيت و آداب معاشرت ، تربيت فرزند با رويکرد فرهنگ غربي بوده است.

 در حاشيه اين ها مسئله بابي گري، ازلي گري و فراماسونري به عنوان جريان ديگري در گسترش فرهنگ لاابالي گري و تضعيف فرهنگ معنويت و اسلامي کار مي کنند. به عنوان مثال مي توان به قره العين اشاره کرد  که از ظاهر زيبا و خانواده برجسته اي برخوردار بوده است. وي در محفل درس سيدکاظم رشتي در عراق شرکت مي کرده و او به عنوان اولين فردي است که بي حجابي را در بابيت رسميت مي بخشد. در ازلي ها مي توان به صديقه دولت آبادي که متولد قبل از مشروطه و داراي نشريه نسوان در اصفهان بوده است؛ اشاره کرد. او تحصيل کرده فرانسه بودو در ماجراي کشف حجاب بسيار فعاليت کرده است به طوري که وصيت مي کند در مراسم مرگش هيچ روحاني و يا زن محجبه اي حضور نداشته باشد. براي ذکر مثال در بهايي ها بايد گفت که آن ها از اساس حجابي براي زن قائل نيستند و مسئله آزادي بي قيد و شرط زنان را مطرح مي کنند.از معاصرين ايشان مي توان به «فرخ رو پارسا» اشاره کرد که در دوران وزارتش در سال هاي 52- 53 دستور مي دهد در مدارس مذهبي حجاب دختران برداشته شود و در همان زمان ساواک تهديد مي کند که هر روحاني با اين مساله روي منابر مخالفت کند به سرنوشت آيت ا... سعيدي دچار مي شود. يا مي توان به «مهري راسخ» خواهر زاده دکتر ايادي اشاره کرد که به عنوان معلم روانشناسي وليعهد وارد دربار شده بود و در سازمان زنان به عنوان عضو بهايي فعاليت داشت. مهناز افخمي در خاطرات منتشر شده اش مي گويد که ما در سازمان زنان از تمام زنان يهودي و مسيحي و بهايي عضو داشتيم که مهري راسخ عضو مرکزيت اين سازمان بوده است.

-    چه فعاليتهايي زمينه ساز کشف حجاب در ميان افراد جامعه بوده است؟

در متن جامعه اين مساله با مجلات زنان شروع مي شود. به عنوان مثال آفاق پارسا مادر فرخ رو پارسا مجله اي در حوزه زنان منتشر مي کنددکه به بيان آزادي هاي زنان مي پردازد. جوي از مشروطه به بعد توسط شعرا با سرودن اشعاري در مذمت حجاب و تشويق دختران به کشف حجاب آغاز مي شود مانند ايرج ميرزا که از شاهزاده هاي قاجاري است و اشعاري در مذمت حجاب دارد و يا ميرزاده عشقي که با وجود آن که شاعري ضد غرب، آزاد، مسلمان و ضد رضا شاه است نيز اشعاري در مذمت حجاب دارد و تحت تاثير آن جو قرار مي گيرد و ملک الشعراي بهار نيز در مذمت حجاب اشعاري دارد.

از فعاليت هاي ديگر مي توان اشاره کرد به؛ انتشارات مجلات و نشرياتي با عکس هاي نادرست و خلاف موازين اسلامي و رمان ها و داستان هايي با جنبه هاي غير اخلاقي، تبديل حوزه هاي علميه به مدارس مختلط پسرانه و دخترانه.، گسترش سينما ها و تماشاخانه ها، تشکيل کازينو ها، انتشار مقالات توسط نويسندگان در مذمت حجاب به عنوان مثال مقاله دختران و زنان ما که توسط احمد کسروي منشر شده بود.

در نتيجه بايد دانست مديريت منسجمي وراي اين فعاليت ها وجود داشته است؛ مثلا تقي زاده در مقاله اي در روزنامه کاوه مي نويسد که اگر بخواهيم ترقي کنيم بايد از موي سر تا ناخن پا غربي شويم. خوب اين مساله تفکر و فرهنگي بوده است که ناشي از وابستگي به استعمار غرب توسط امثال تقي زاده و همچنين ناشي از فريب خوردن توسط امثال ميرزاده عشقي و همچنين توسط افراد فاسد و لاابالي اي ماند عارف قزويني و ايرج ميرزا رواج يابد. اين جريانات در مطبوعات و روشنفکران در جامعه زمينه ساز بي حجابي و جريان مذمت حجاب بوده اند. حتي در مصر و افغانستان نيز اين حرکات انجام مي شود؛ اما بيشتر از همه جا در استانبول که مرکز حکومت جهان اسلامي بوده است و در قاهره و ايران اين فعاليت ها انجام مي شود.

 

-    آيا از جريان روشنفکري کساني به مقابله با اين حرکت بر خاستند؟

از انديشمنداني که به دفاع از حجاب  و مبارزه با غرب گرايي مي پردازند مي توان به علامه اقبال لاهوري اشاره کرد که الگوي زنان را حضرت فاطمه زهرا (س) معرفي مي کند و مي گويد پيشرفت غرب از بي حجابي نيست و مواظب باشيد فريب نخوريد و يا به مرحوم سيد اشرف الدين حسيني گيلاني مدير نسيم شمال اشاره کرد، ايشان درس خوانده نجف بوده است. مخالفت شيخ فضل الله تبريزي با مشروطه نيز ناظر به همين مسائل است که افرادي که در راس مشروطه بودند آزادي زنان و منشا پيشرفت آنان را در کشف حجابشان مي دانستند.

-    مشخصا مسئله کشف حجاب چگونه اتفاق افتاد؟

با کودتاي رضا خان انگليس به دنبال تغيير ساختار اجتماعي، سياسي، اقتصادي و فرهنگي ايران بودند. مثلا عدليه را با قوانين غربي تبديل به دادگستري مي کند و يا فرهنگستاني که در راس آن وثوق الدوله باشد را  تشکيل مي دهد، وثوق الدوله معلوم الحالي که وابسته نشان دار انگليس است و وظيفه اين فرهنگستان آن است که لغات بيگانه را از فرهنگ ايران پاک کند که منظور لغات عربي است!

اين که مي گويند فرمان کشف حجاب توسط رضاخان بعد از ديدن ترکيه و ملاقات با آتاتورک اتفاق افتاد يک ماجراي دروغين است؛ مي خواهند ردپاي انگليس و برنامه ريزي او را در اين قضيه مخفي کنند. چرا که رضا خان انسان متفکر و انديشمند و باسوادي نبود که بتواند اين پروسه وسيع هجمه فرهنگي را برنامه ريزي کند. آتاتورک ديکتاتور بود اما حداقل سواد آکادميک نظامي داشت اما رضاخان حداقل اين سطح از سواد را نيز نداشت و مطمئنا نمي توانست به تنهايي چنين برنامه اي را پي ريزي کند، از تفکر رضا خان دانشگاه ، ارتش نوين و ايران باستان بيرون نمي آيد. اين ها مطمئنا برنامه ريزي افراد متفکر و سياست مدار بوده است و آن چه در کشف حجاب انجام شد ماموريتي بود که توسط رضا خان صورت گرفت.

-    قانون کشف حجاب چگونه اجرا مي شد؟

مبارزه با حجاب بسيار گسترده بود و در تمام شهر ها اجرا مي شد. آژان ها در شهر و ژاندارمي ها در دهات هر روز و هر شب پاسباني مي دانند و  چادر را از سر زن ها مي کشيدند و با چاقو و قيچي تکه تکه ميکردند و يا چادر هايشان را آتش مي زدند. اين ها به علت برخورد هاي سختي که از طرف مافوق در صورت عدم رعايت اين دستور انجام ميگرفت مجبور به انجام اين فعاليت ها بودند. بعضي از اين مامورين از ترس گزارشات و برخوردهاي سخت رضاخان و مافوق به اين فعاليت ها تن مي دانند.

 مهماني هايي با عنوان کشف حجاب در شهر ها برگزار مي شد که بايد افراد در آن شرکت مي کردند. علي اصغر حکمت که در دوره کشف حجاب وزير فرهنگ و مجري کشف حجاب است در خاطراتش آمده است که در زمان کشف حجاب مهماني اي در شهر شيراز تشکيل داده شد که حضور بزرگان و مقامات نظامي و اجرايي با همسرانشان بدون هيچ حجابي اجباري بوده است و هنگامي که دختران رقصان بدون حجاب وارد صحنه شده اند مردم بسيار تعجب کرده اند.

 بي حيايي به جايي رسيد که به بعضي از شخصيت هاي بزرگ روحاني مي گفتند که بايد با همسرانشان در مراسم کشف حجاب شرکت کنند و بعضي از ايشان را به علت مخالفت و به دليل نفوذ بسيار زيادي که در بين مردم داشتند؛ نتوانستند تبعيد کنند.

-    عکس العمل جامعه در قبال ماجراي کشف حجاب چه بود؟

بعد از اجراي کشف حجاب توسط رضاخان در 17 دي، سه دسته بازخورد در کشور پديد آمد. فراماسانر ها، غرب زده ها و روشنفکران که از اين ماجرا راضي بودند. بخش ديگر روحانيت بوده اند که در برابر اين قضيه مي ايستند و بخش ديگر مردم متدين و مذهبي جامعه ايران بودند.

در پي قانون کشف حجاب گفته شد هيچ کس حق ندارد با اين قانون مخالفت کند، هيچ روحاني اي بر منبر حق معارضت با اين قانون را ندارد اگر نه به زندان و تبعيد دچار مي شود. پاسبان و ژاندارم بايد چادر از سر زنان پاره کند و بسوزاند. تمام ادارات در شهرستان ها بايد جلسات کشف حجاب برگزار کنند. اين مسئله يک دستور نظامي و دولتي بود و منظور از کشف حجاب عريان کردن موي سر بود و اين نبود که فقط مسئله چادر باشد.

در پي مطرح شدن قانون کشف حجاب  مراجع تقليد، روحانيون، وعاظ، ائمه جماعات با اينکه تضعيف شده بودند و با اينکه برخي خلع لباس بودند و يا حتي اجازه پوشيدن لباس روحانيت نيز به آنان داده نشده بود، با اين مساله به مخالفت برخاستند. اين مساله را بايد در زمانه اي سنجيد که حوزه هاي علميه به شدت تضعيف و بسياري از آن ها تعطيل شده بودند. به عنوان مثال آيت الله جوادي آملي در خاطراتشان نقل کرده اند؛ حوزه علميه آمل تبديل به طويله شده بود، اما با اين حال علماي بسياري به مخالفت برخاستند.

از حرکت هاي علما مي توان به اين افراد اشاره کرد؛ آيت الله سيد حسين قمي از مراجع تقليد در مشهد براي صحبت با شاه به تهران آمد که اين مساله خلاف اسلام و قرآن است، اما او را دستگير و به عراق تبعيد مي کنند که وقتي خبر به مشهد مي رسد مردم به مدت دو روز در مسجد گوهر شاد تحصن مي کنند و ماجراي مسجد گوهر شاد و به گلوله بستن مردم، مقاومت آقاي بهلول و تبعيد او  پيش مي آيد که در خاطرات شاهدين ماجرا مانند پدر همسر شهيد نواب صفوي که آن زمان در توليت آستان قدس رضوي بوده است، نوشته شده است که جسد ها را شبانه در بيابان ها دفن مي کردند و تا صبح ديوارهاي مسجد را از خون مي شستند.

آقاي بروجردي در مخالفت با اين قضيه تبعيد مي شوند. مرحوم آقاي راشد در اصفهان دستگير مي شوند. پسر آخوند خراساني دستگير مي شود و در زندان تهران به وسيله آمپول هوا توسط پزشک احمدي به شهادت مي رسد. آيت الله سيد يونس اردبيلي تبعيد مي شود. آيت الله محمد صالح مازندراني سمناني از فلاسفه و علماي بزرگ مازندران به سمنان تبعيد مي شود. آيت الله سيد نور الدين شيرازي تبعيد مي شود. آيت الله محلاتي در شيراز دستگير مي شود. پدر آيت الله صافي که مرجع تقليد هستند؛ دستگير مي شود. پدر آيت الله طالقاني، سيد ابوالحسن طالقاني دستگير مي شود. سيد محمد زارجي از وعاظ يزد عليه کشف حجاب صحبت مي کند و تبعيد مي شود.

آقاي شيخ عبدالکريم حائري يزدي بعد از دستور کشف حجاب به رضا خان نامه اي مي نويسد که اين حرکت شما خلاف دستور صريح قرآن است و حجاب از ضروريات دين است. محمدعلي فروغي جواب نامه را مي دهد که شما چگونه جرات کرديد به اعلا حضرت اين حرف را بزنيد. شما چگونه تحت تاثير عوام قرا ميگيريد و ميگوييد حجاب جزء اسلام است.

وقتي اسامي افراد و روحانيوني را که در مقابل مسئله کشف حجاب مخالفت کردند را نگاه ميکنيم اسامي بسيار زيادي هستد که البته اين ها تنها اسامي ثبت شده هستند. کتابي مورد اسناد ماجراي کشف حجاب چاپ شده است و مي توان حجم افرادي که در اين زمينه دستگير و تبعيد و به شهادت رسيده و ثبت شده اند را مستند جستجو کرد.

يک بخش هم مردم مذهبي بودند و عکس العمل آن ها اين بوده که زنانشان از خانه بيرون نمي آمدند. براي حمام رفتن شبانه به همراه کسي گذر مي کردند و يا از روي پشت بام ها خانه به خانه عبور مي کردند؛ يا مثلا وقتي قرار بود فرماندهان و بزرگان در مجالس کشف حجاب با همسرانشان حضور داشته باشند بعضي از افراد زنان ديگري را که بي حجاب بودند همراه خود مي بردند و به جاي همسر خويش معرفي مي کردند. حتي عده اي از علما به خاطر حفظ خانواده هايشان به کربلا و نجف و مکان هاي ديگر مهاجرت کردند.

مثلا بانو امين فيلسوف، عارف و مفسر قرآن در سال هاي کشف حجاب خانمي حدود 40 ساله بوده اند ايشان در مکتوباتشان به آن دوران اشاره نکرده اند و مشخص است به علت فشار ناشي از کشف حجاب و اختناق، ايشان جلساتي هم در آن دوران نداشته اند. يا مثلا خانم عذرا انصاري که دو کتاب درباره خطبه حضرت زينب و حضرت فاطمه دارند ايشان در آن سال ها حدود 50 سال داشته اند ولي خاطراتي از ايشان در دست نيست. البته امکان نبوده که بنويسند و شما نبايد اختناق آن زمان را فراموش کنيد.

 پسر محسن صدر و همچنين خودش که ملقب به صدرالشراف است و بعد ها دو بار نخست وزير مي شود در خاطراتشان مي نويسند که شرکت همسرش علي رغم ميل باطني خود در يک مهماني بدون حجاب، باعث مي شود که همسرش از غصه بيمار شود و بميرد.

-    قانون کشف حجاب تا چه زماني اجرا مي شد و چگونه ملغي شد؟

تا سال 1322 همين ميزان خشونت نيز ادامه داشت. وقتي آيت الله سيد حسين قمي بعد از تمام شدت مدت تبعيدشان به ايران بر مي گردند سه درخواست را مطرح مي کنند؛ يکي اين که مدارس مختلط دخترانه و پسرانه تعطيل شود. ديگر اين که تعليمات ديني جزء کتب درسي قرار گيرد چرا که در جريان کشف حجاب اين درس حذف شده بود و ديگر اين که قانون کشف حجاب ملغي شود که اين مساله با توجه به شرايط آن زمان باعث ملغي شدن قانون کشف حجاب مي شود.

 براي تحليل شرايط آن زمان بايد توجه کرد که در سال هاي بين 20 تا 32 ديکتاتوري رضا خان از بين رفته است، کشور تحت اشغال متفقين است و شرايط متفاوت شده است و گروه هاي مذهبي نيز شروع به فعاليت کرده اند و مردم هم مي توانند راحت تر صحبت کنند لذا با برداشتن فشار ها و همچنين درخواست آيت الله سيد حسين قمي، قانون ملغي مي شود.