‎روند كشف حجاب و واكنش روحانيان

حميد بصيرت منش

به موسسه مطالعات تاريخ معاصر ايران
با آغاز سلطنت رضاشاه، تبليغ در مورد “آزادي زنان“ در مطبوعات ادامه يافت و به تدريج از ‏صراحت بيشتري برخوردار شد. نويسندگان تجددمآب در ابتدا چنين وانمود مي‏کردند که ‏تجددمآبي مانعي در مقابل دين نيست. چنين ادعايي را بعدها، و حتي پس از رسميت يافتن ‏کشف حجاب، تعدادي از نشريات تکرار مي‏کردند. اين امر ناشي از بيم حکومت از پذيرش ‏انگ ضد اسلام و نيز واکنش مردمي، به خصوص از ناحية روحانيان، بود‎. ‎
تبليغات در مورد آزادي زنان به تدريج از صراحت بيشتري برخوردار گرديد و در برخي از ‏نشريات در اين زمينه اشاره‏هايي مي‏شد. در سال 1306 در روزنامة حبل‌‏المتين دلايلي بر ‏وجوب رفع حجاب رفع شد. حمايت دربار از کشف حجاب موجب تشويق غربگرايان ‏مي‏شد‎. ‎
رسائل و کتابها‎ ‎
تبليغات غربگرايان به سود بي ‏حجابي موجب شد که برخي از علما به دفاع از حکم اسلامي ‏حجاب بپردازند. از جمله آثاري که در سالهاي اول حکومت رضاشاه نگاشته شدند، بايد از ‏رسالة وسيله‏العفايف يا طومار عفت ياد کرد که در ابتداي سال 1307 در رشت منتشر شد‎. ‎

ادامة روند حجاب‌‏زدايي‎ ‎
حکومت رضاشاه هرچند که نتوانست پس از سالهاي اوليه کشف حجاب را در جامعه رسمي ‏سازد، ليکن در جهت عادي ‏سازي بي ‏حجابي تلاشهاي گوناگوني انجام داد. در سالهاي ‏پيش از سفر رضاشاه به ترکيه موضوع حجاب زنان همچنان در راس مسائل اجتماعي بود و ‏فشار بين‌‏المللي نيز در اين زمينه وجود داشت. به نوشتة روزنامه مليت، چاپ اسلامبول، در ‏تاريخ 6 سپتامبر 1931 (4 شهريور 1310) شاه ايران نزديک به پانصد نفر از خانمهاي ايراني ‏را به دربار دعوت کرد و پس از نصيحت از آنها خواست تا چادرهاي خود را بردارند؛ و ‏آنان نيز فرمان شاه را با خرسندي پذيرفتند‎. ‎
سفر ترکيه و نتايج آن‎ ‎
با کنار گذاشته شدن مخبرالسلطنه و آغاز نخست‌‏وزيري مجدد محمدعلي فروغي، از 21 ‏شهريور 1312 سياستهاي تجددمآبانه شدت يافت. نه ماه پس از آن، سفر رضاشاه به ترکيه (از ‏‏12 خرداد تا 14 تير 1313) نقطة عطفي در قضية کشف حجاب بود‎. ‎
تشديد عمليات‎ ‎
با‎ ‎آغاز سال 1314 روند فعاليت دولت براي کشف حجاب به اوج رسيد. در فروردين 1314 ‏‏(ظاهراً 13 فروردين) مطابق طرح علي‌‏اصغر حکمت، در مجلس جشني در يکي از مدارس ‏شيراز دختران به صف ايستاده پس از خواندن دکلمه و سرود به ورزش ژيمناستيک مشغول ‏شدند. به طوري که گفته شده دو تن از روحانيان شيراز، محمدعلي حکيم و ميرزا صدرالدين ‏محلاتي، در اعتراض به اين اقدام. مجلس مذکور را ترک گفتند و پس از آن سيد حسام‌الدين ‏فال ‏اسيري، از روحانيان سرشناس شيراز، در يک سخنراني به اين اقدام اعتراض نمود که به ‏دنبال آن دستگير و تبعيد شد‎. ‎
گسترش برنامه ‏هاي بي‏حجابي، روحانيان و توده‏ هاي مردم را سخت نگران ساخت. مسلم ‏بود که آنان در بدو امر از تمامي جريانات و برنامه‏ هاي حکومت آگاهي کامل نداشتند و ‏احتمالاً تعدادي از آنان، با توجه به تظاهرات مذهبي رضاشاه در گذشته، شخص شاه را بري ‏از اين اقدامات مي‏دانستند‎. ‎
واکنش آيات‎ ‎
انعکاس اخبار بي‏حجابي و به ويژه اخبار شيراز در نشريات و يا به وسيلة طبقات مختلف ‏مردم به مراجع بزرگ قم و مشهد، آنان را به تکاپو واداشت. در مشهد اين قصه سر دراز ‏داشت. به رغم مذهبي بودن شهر مقدس مشهد، حکومت رضاشاه سعي داشت که برنامه‏‏ هاي ‏ضدمذهبي خود را از همين شهر آغاز کند. سرانجام، آيت‌‏الله قمي، پس از مشورت با تعدادي ‏از رجال و روحانيان، تصميم گرفت که براي جلوگيري از کشف حجاب و استعمال کلاه ‏شاپو به تهران مسافرت کند و با رضاشاه گفت وگو نمايد‎. ‎
واکنش ديگر در مخالفت با سياستهاي دولت در مورد کشف حجاب، که از اهميت تاريخي ‏خاصي برخوردار است، تلگراف آيت‌‏الله شيخ عبدالکريم حائري، زعيم و مؤسس حوزة علميه ‏قم بود‎.‎
مقاومتها و مخالفتها‎ ‎
سرکوب قيام گوهرشاد اگرچه ميزان اختناق حاکم بر جامعه را افزايش داد، ليکن هنوز هم ‏روحانيان مهم‏ترين گروه مخالف کشف حجاب شمرده مي‏شدند و مانع جدي در اين راه ‏قلمداد مي‏گرديدند‎.  ‎
پس از رسميت بي‏حجابي دولت کوشيد تا عده ‏أي از علماي سرشناس را وادار کند که در ‏مجالس و جشنهاي بي‏حجابي حضور يابند يا با تاييد خود آن را مجاز بدانند، ولي اکثر آنان ‏از اين کار سرباز زدند. به طور مثال، آيت‏الله کاشاني در پاسخ به چنين پيشنهادي به شدت با ‏ماموران برخورد کرد‎.‎
در اين زمان، بسياري از روحانيان و واعظان تحت تعقيب قرار گرفته. زنداني يا تبعيد شدند. ‏مطابق سندي به تاريخ 26 مرداد 1315، سيدمحمد زارچي واعظ پس از اينکه در بالاي منبر ‏گفته بود “زنها! روبندها را پايين بيندازيد“، مورد تعقيب قرار گرفت و از يزد به کرمان تبعيد ‏شد. با سقوط رضاشاه به دليل ناتواني حکومت و نيز برخي ملاحظات ديگر سختگيري در ‏مورد حجاب نيز به بوته فراموشي سپرده شد و دولت جديد تحت فشار اعتراضات روحانيان ‏و خواست عمومي، زنان را در انتخاب حجاب آزاد گذارد‎.‎