بررسی های نظری درباره انقلاب اسلامی

 

 بررسی های نظری درباره انقلاب اسلامی

پژوهشگاه علوم انسانی

 oتاکنون دسته بندی های گوناگونی از نوشته های مربوط به انقلاب اسلامی ارائه شده است.

oیکی از این دسته بندی ها در جدول زیر آمده است.

oبر اساس این دسته بندی، در آثاری که بر اهمیت عوامل اجتماعی-اقتصادی تاکید می کنند، نقش اقتصاد سیاسی یا ساختار اجتماعی مانند نهادها و قشر بندی اجتماعی مورد تاکید بیشتر قرار می گیرد.

oدر تحلیل های روانشناختی، نقش فرآیندهای ذهنی و روانی، توضیح رفتار انقلابیون و رژیم ها مورد توجه قرار می گیرد.

oتحلیل های سیاسی بیشتر بر مواردی مانند عدم مشارکت سیاسی تاکید میورزد.

oآثار مربوط به رهیافت فرهنگی بر عوامل فرهنگی-ارزشی و رهبری انقلاب پای می فشارد.

oدر رهیافت چند علتی به عوامل مختلف اقتصادی، سیاسی و فرهنگی اشاره شده و بر یک علت خاص به عنوان عامل تبیین انقلاب کمتر تاکید می شود.

تاکید بر عوامل اقتصادی و اجتماعی

   تاکید بر عوامل روان شناختی (فردی واجتماعی)

  رهیافت سیاسی به انقلاب

   تاکید بر اهمیت عوامل فرهنگی

رهیافت چند علتی انقلاب

مثال ها:

1-رابرت لونی در کتاب ریشه های اقتصادی انقلاب ایران

2-تدا اسکاچ پل در مقاله دولت تحصیلدار و اسلام شیعی در انقلاب ایران

3-همایون کاتوزیان در کتاب اقتصاد سیاسی ایران

4-افرادی که بر اساس نظریه نظام جهانی والرستاین مطلب مینویسند.

    مثال ها:

1-ماروین زونیس در کتاب شکست شاهانه

2-افرادی که بر اساس روش روانشناسی اجتماعی جیمز دیویس مطلب می نویسند.

3-نویسندگانی که بر مبنای نظریه محرومیت نسبی تدرابرت گر

 نوشته اند، مانند فرخ مشیری در کتاب دولت و انقلاب اجتماعی در ایران

    مثال ها:

1-ایروند آبراهامیان در مقاله علل ساختاری انقلاب ایران که بر مبنای نظریه انقلاب هانتینگتون نوشته شده است.

2-کسانی که بر اساس نظریه بسیج منابع چارلز تیلی مطلب نوشته اند. مانند میثاق پارسا در کتاب ریشه های اجتماعی انقلاب ایران و جرالد گرین در مقاله ضد بسیج بعنوان یک روش انقلابی

    مثال ها:

1-علی دوانی در کتاب نهضت روحانیون ایران

2-حامد الگار در کتاب ریشه های انقلاب اسلامی

3-آصف حسین در کتاب ایران اسلامی، انقلاب و ضد آن

4-گیل کپل در کتاب انتقام خداوند

5-یان ریشار در مقاله تفکر معاصر شیعی

   مثال ها:

1-مایکل فیشر در کتاب ایران از اختلاف مذهبی تا انقلاب

2-نیکی کدی در کتاب ریشه های انقلاب ایران

3-فرد هالیدی در مقاله انقلاب ایران: توسعه ناموزون و

مردم گرایی مذهبی

4-جان فوران در کتاب مقاومت شکننده

معرفی برخی از نظریه پردازان انقلاب اسلامی

oتدا اسکاچ پل: او معتقد است که وقوع انقلاب ارادی نبوده و تنها انقلاب را میتوان مبتنی بر عوامل ساختاری و از پیش تعین شده دانست. یعنی انقلاب ها ساخته نمی شوند، بلکه بوجود می آیند.

oاو پس از وقوع انقلاب اسلامی درایران در مقاله ای نوشت، اگر در دنیا تنها یک انقلاب موجود باشد که آگاهانه ساخته شده باشد، آن انقلاب، انقلاب ایران است.

oانقلاب ایران توسط مجموعه ای از شکل های فرهنگی و سازمانی ریشه دار و تاریخی شیعه همچون امام حسین (ع) و مراسم اسلامی، شبکه مساجد، روحانیت و... بگونه هشیارانه ای ساخته شد.

oماروین زونیس: او شخص شاه را محور اساسی در حکومت پهلوی می داند و به همین دلیل به بررسی روان شناسانه شخصیت شاه پرداخته است.

oمحمد رضا بدلیل نحوه تربیت دوران کودکی و نوجوانی ناشی از تربیت او در یک محیط زنانه و سپس قرار داشتن در کنار پدری مستبد، فردی مردد و فاقد اعتماد به نفس بار آمده بود و به همین دلیل نتوانست در جریان انقلاب ایستادگی نماید.

oبه نظر زونیس تا زمانی که عواملی وجود داشتند که به وی قدرت روانی لازم را برای کسب اعتماد به نفس ارائه می دادند، مشکلی پدید نیامد، اما در زمان وقوع انقلاب اسلامی همه آن عوامل از دست رفته بودند. این عوامل عبارت بودند از:

 -ارنست پرون، دوست دوران کودکی شاه، فرزند باغبان دبیرستانی که شاه در سویس در آنجا تحصیل می کرد. او همراه شاه به ایران آمد. او قبل از انقلاب درگذشت.

-اسدالله علم، دوست مادام العمر شاه و مورد اعتماد او. علم در جریان سرکوبی قیام 15 خرداد 1342، بیشترین خدمت را به شاه کرد. علم نیز قبل از انقلاب درگذشت.

-اشرف پهلوی، خواهر دوقلوی شاه، یکی از بازیگران اصلی صحنه سیاسی و اقتصادی ایران بود. او نیز بدلیل بیزاری مردم قبل از انقلاب به نیویورک بعنوان نماینده ایران در سازمان ملل متحد منتقل شد.

-اعتماد شاه به حمایت الهی: او معتقد بود که دستی درتمام حوادث او را از نابودی نگهداری میکند. مشخص شدن بیماری سرطان شاه او را از این اعتماد محروم کرد.

-تصور شاه از پشتیبانی جدی آمریکا: این عامل که در دوره روسای جمهور مختلف آمریکا باعث اعتماد به نفس او می شد، با روی کار آمدن جیمی کارتر و سیاست حقوق بشر او دچار تزلزل شد.

o میشل فوکو: او در ریشه یابی دلایل انقلاب اسلامی معتقد است که این انقلاب نمی تواند با انگیزه های مادی و اقتصادی صورت گرفته باشد، زیرا جهان شاهد شورش و قیام همه ملت ایران علیه قدرتی بود که مشکلات اقتصادی آن به آن اندازه بزرگ و مهم نبود.

oاز دیدگاه فوکو، تشیع، نفوذ عمیق و تعیین کننده در دل انسان ها داشت و توانست نقش آفرینی کرده و مردم را اینگونه علیه رژیمی که بدون شک یکی از مجهزترین ارتش های دنیا را در اختیار داشت و از حمایت آمریکا برخوردار بود به خیابان ها بیاورد.

oاز نظر او، امام خمینی نقش برجسته در انقلاب ایران داشته و هیچ رهبری پیوند شخصی ونیرومند با مردمش همچون او نداشته است.

oاو معتقد بود که ایرانیان در صدد ایجاد تحول در تجربه و نحوه زیستن خود بودند و قبل از هرچیز خود را هدف قرار داده بودند.

oآنان راه اصلاح را در اسلام یافتند.

نظریه های انقلاب و انقلاب اسلامی

الف: نظریه مارکسی

o این نظریه بر تحلیل طبقاتی انقلاب و تاکید بر نقش مسلط عامل اقتصاد مبتنی است.

oیک گروه از کسانی که بر اساس نظریه مارکسی به تحلیل انقلاب ایران پرداخته اند، این انقلاب را تنها قیامو حرکت می خوانند و معتقدند که اساسا این رخداد انقلاب نبوده است.

oگروه دیگر جریانات سال 1357 ایران را انقلاب می دانند و مطابق نظربه تکامل تاریخ معتقدند که انقلاب ایران حرکت بورژوازی علیه سرمایه داری و فئودالیسم بصورتهمزمان بوده است.

oماهیت مذهبی انقلاب ایران با روند ذکر شده در تعارض است.

ب: نظریه جیمز دیویس و منحنی (J)

oاو معتقد است که انقلاب ها زمانی رخ می دهند که مدتی طولانی از توسعه عینی اقتصادی و اجتماعی، توسط یک دوره کوتاه مدت عقبگرد سریع دنبال شود. توسعه طولانی باعث افزایش انتظارات می گردد و رکود کوتاه مدت سبب ایجاد فاصله غیرقابل تحمل بین انتظارات و دریافت ها شده و در نتیجه انقلاب به وقوع می پیوندد.

oکسانی که با تطبیق انقلاب ایران با منحنی جی موافق اند می گویند روند نوسازی در ایران که از سالها قبل از انقلاب آغاز شده بود، نقطه شروع افزایش انتظارات در ایران است که بعدها با افزایش بهای نفت بر میزان برخورداری های عمومی از این روند افزوده می شود. اما در سالهای آخر به ناگاه به دلایلی مانند کاهش بهای نفت، رکود گریبان جامعه را می گیرد، فاصله غیر قابل تحمل رخ داده، انقلاب می شود.

oالبته باید گفت فاصله و شکاف ایجاد شده در سالهای قبل از انقلاب ایران آنقدر قوی نبود و ماهیت مذهبی انقلاب ایران با روند ذکر شده در تعارض است.

ج: نظریه چالمرز جانسون

o این نظریه، روند امور در جامعه را ماهیتا مبتنی بر رضایت و نه تضاد می داند. او بر این باور است که تغییر و تحول یک امر طبیعی است و لزوما انقلابی و خشونت آمیز نیست و انقلاب تنها یکی از شکل های تغییر اجتماعی است.

oیکی از ویژگی های اساسی سیستم اجتماعی، وجود ساخت ارزشی خاصی است که اعضای جامعه بر آن توافق دارند. ارزش ها برای سازمان دادن به نظام تقسیم کار اجتماعی ضرورت دارند، زیرا با بهره برداری از آنها نیاز به استفاده از زور برای انتصاب هر فردی به وضیفه ای تعیین شده منتفی می گردد.

oبر اساس این دیدگاه انقلاب در اثر سه عامل متوالی به وقوع می پیوندد:

-از دست رفتن تعادل (رکود قدرت)

-انعطاف ناپذیری نخبگان

-عوامل شتابزا

oدر ایران، عدم تعادل از اواخر 1356 در اقشار مختلف قابل مشاهده بود. برخلاف نظر جانسون، رژیم انعطاف هایی را نشان داد، اما هیچکدام اثر نبخشید. در باره نقش عوامل شتابزا نیز باید گفت که رژیم شاه بویژه پس از فرمان امام مبنی بر فرار نظامیانو پیوستن آنها به مردم دچار گسیختگی در امور بویژه نیروهای نظامی گردید.