عنوان : ديدگاه هاي مختلف درباره آينده انقلاب‏

 

    

عنوان  :  ديدگاه هاي مختلف درباره آينده انقلاب‏

پژوهشکده باقر العلوم

كلمات كليدي  :  آينده انقلاب، فروپاشي، تداوم

نوع مقاله : نشريات

موضوع مقاله : علوم سياسي

نویسنده: رضا جاودان

در خصوص آینده انقلاب نظرات و دیدگاه‌های مختلفی بیان شده است. به طور خلاصه در این زمینه سه دیدگاه عمده وجود دارد: ‏

دیدگاه اول: نظریه فروپاشی و استحاله انقلاب اسلامی؛ دیدگاه دوم: نظریه تداوم بی قید و شرط انقلاب اسلامی و دیدگاه سوم: نظریه تداوم مشروط انقلاب اسلامی. در زیر این دیدگاه‌ها به اختصار توضیح داده خواهند شد و نقد و ارزیابی آنها همراه با جزئیات بیشتر در خلال گفتارهای آتی خواهد آمد.‏

نظریه فروپاشی انقلاب اسلامی بیان می‌كند كه از لحاظ نظری همه انقلابها دارای مراحل مشابهی هستند و در طول حیات خود وارد مراحل یكسان فراز و فرود خواهند شد. برخی از نظریه پردازان مانند كرین برینتون از این پدیده با عنوان «ترمیدور» یاد كرده است. خلاصه نظریه وی این است كه پس از به قدرت رسیدن رادیكالها، انقلاب به عصر ارزش‌های پیشین باز می‌گردد. البته باید میان پدیده ترمیدور و نظریه جامعه شناسی تبدیل جنبش به نهاد كه مرحوم دكتر علی شریعتی هم از آن یاد كرده است، تفاوت قائل شد. ‏شریعتی بر اساس دیدگاه‌های رایج جامعه شناسی بیان می‌كند كه احتمال فروپاشی انقلاب، هنگامی كه به نظام تبدیل می‌شود بیشتر خواهد شد و این به مفهوم بازگشت به ارزشهای پیشین نیست.

در این‌باره نگاه دیگری نیز مطرح می‌شود كه مبتنی بر تفكر ناكارآمدی نظام است. این دیدگاه معتقد است كه انقلاب اسلامی در ایران مجموعاً عملكرد مثبتی در ابعاد سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نداشته و بنابراین نظام حاصل از آن به بن بست كارآمدی نزدیك شده و به دلیل گیرافتادن در این بن بست، اندك اندك دچار شكست خواهد شد و بر همین اساس، افول اندیشه و تفكر انقلابی كه موجب پدید آمدن نظام اسلامی شده امری بدیهی و محقق الوقوع است. البته در ترویج این دیدگاه از نقش رسانه‌های تبلیغاتی دشمنان انقلاب هم نباید غافل بود كه دائماً تبلیغات یك جانبه ای را علیه انقلاب در اذهان مردم شكل می‌دهند.‏

دیدگاه دوم درباره آینده انقلاب اسلامی بیان كننده این مطلب است كه انقلاب اسلامی بی هیچ قید و شرطی ادامه مسیر خواهد داد. عمده معتقدین به این دیدگاه، یا دچار خوش باوری غیر واقعی شده‌اند یا تحلیلگرانی هستند كه وقایع جهان را در دهه‌های اخیر در قالب تحولات ضد مدرنیته بیان می‌كنند. این تحلیلگران معتقدند كه انقلاب ایران ذاتا ماهیتی ضد مدرن دارد و توانسته در برابر غرب مدرن قد علم كند، بنابراین چون حامل تفكر ضد مدرن و ضد غرب است، با توجه به بحرانهای مدرنیته غربی و رو به افول بودن آن، توانسته هویت جدیدی را شكل دهد كه نظریه تداوم و استمرار قطعی انقلاب را قوت بخشیده است.

برخی از تحلیلگران هم ممكن است در مورد انقلاب اسلامی دچار نوعی ساده انگاری شده باشند و بر اساس خوش باوری‌ها یا تعصب‌های بی مورد خود این نظریه را ترویج كنند كه در هر صورت و تحت هر شرایط انقلاب ایران به پیروزی نهایی خواهد رسید و سرنوشتی جز پیروزی ندارد.‏

دیدگاه سوم درباره حیات و تداوم انقلاب اسلامی این است كه انقلاب اسلامی به شرط حفظ ماهیت حقیقی خود، به مسیر و راه خویش ادامه خواهد داد و به موفقیت‌های بیشتری خواهد رسید. در واقع این نظریه تاكید می‌كند چنانچه حركت انقلاب بر پایه اصول و و مبانی ای باشد كه انقلاب بر آنها شكل گرفته، در این صورت انقلاب به حركت اصیل خود ادامه خواهد داد.

این نظریه معتقد است چنانچه انقلاب از مسیر اصلی خود منحرف نشود، با وجود همه فشارهای خارجی و ناكاستی‌های درونی، به مسیر خود ادامه خواهد داد و راه اصیل خود را پیدا خواهد نمود. این دیدگاه معتقد است همه اتفاقاتی كه در مسیر انقلاب پیش می‌آید، در واقع جریانی طبیعی است كه در مقابل هر انقلابی می‌تواند قرار گیرد. بر اساس این دیدگاه، انقلاب اسلامی از آن چنان توانایی بالقوه‌ای برخوردار است كه می‌تواند از همه این بحران‌ها عبور كند و به مقصد و مقصود نهایی خویش برسد، البته این مطلب به معنای نفی مسئولیت انقلابی‌ها نیست.