نقش چشمگير زنان و پيشآهنگي آنان در قيام تنباکو
نقش چشمگير زنان و پيشآهنگي آنان در قيام تنباکو
شيخ حسن کربلايي در شرح حوادث روز سوم جماديالثاني (روز تاريخي قيام مردم و محاصرة ارک سلطنتي)، با اشاره به تجمع مردم در محلةسنگلج، براي جلوگيري از تبعيد ميرزاي آشتياني، به نقش چشمگيري و پيشآهنگي زنان در قيام پرداخته، مينويسد:
«... هنگام ظهر، ديگر نوبت به زنان شهر رسيده، زنان نيز دستهدسته، فوجفوج جمعآمده، جمعيت زنان نيز انبوه شد. پس از اين اجتماع، اول کار زنان اين بود که روانه بازارها شدند. هر دکان را گشوده ديدند، خواهي نخواهي بستند، تا به جايي که در تمامي [بازار] شهر به اين عظمت، يک باب دکان ديگر گشوده نماند. اين جمعيت زنان با آن [همه] انبوهي و کثرت، پس از فراغت جستن از اين کار، تماماً سرها را از روي چادرها لجن گرفته و فرياد و فغانکنان رو به ارک دولت رفتند. جمعيت مردان نيز با شور و غوغا و گروهي نيز به گريه و فغان و وااسلامگويان، [از] دنبال زنان روانه شدند. جمعيت زنان با وصف اين چنين هيبت و حال، فرياد و فغانکنان از پيش، و جمعيت مردان نيز با آن غلغله و غوغا، اطراف زنان را فراگرفته،تمامي آن همه مرد و زن بدين [هيأت] و حال مدهش فزعانگيز، در ميدان ارك مجتمع ايستادند. تفصيل اين موقف دهشتناک و شرح آن رستخيز عظمي که در آن موقع برپا شد، جز که بالعيان ديدار شود، وگرنه در حيّز گفتار نتواند گنجيد. همين قدر در شرح عظمت اين هنگامه ميتوان گفت که اين چنين شورش و غوغاي [عمومي] عظيمي را پيش از آن که به عيان آيد، هيچ وهمي نميانديشيد. اين جمعيت زنان که در هنگامهجويي، پيشآهنگ شورشيان بودند، نخست طرف خطابي را که در نظر خود معين داشتند، به اسم شاهباجي، شاهباجي سبيلو، مخاطب ساخته ... يكمرتبه صداي ضجّة «يا علي» و «يا حسين» از تمامي اين همه مخلوق بلند شده ... از چنين هنگامة عظيمي كه دفعتاً در ميدان ارك برپا گرديد، تمامي اجزاي دولت، خاصه [اهل] حرمسراي سلطنتي را وحشت و دهشت عظيمي فرا گرفته، از صدر تا ساقه مضطرب و پريشان شدند ... حضرت والا نايبالسلطنه، مضطربانه بيرون تشريف آورده که شايد شورشيان را به بذل ملاطفت و مهرباني و اظهار مراتب اشفاق و مراحم دولت تسکيت فرموده، از اين جوش و خروششان فرو نشانند. جمعيت زنان که تشنه و مشتاق طرف خطاب حاضري ميبودند، حضور مدعي را غنيمت شمرده ... در ضمن هر فصلي نيز فريادهايي بدين مقوله گفتار بلند بود که اي خدا! ميخواهند [دين ما را از بين ببرند] علماي ما را بيرون کنند تا فردا عقد ما را فرنگيان ببندند، اموات ما را فرنگيان کفن و دفن کنند، بر جنازة ما، فرنگيان نمازگزارند. بالجمله، فصلي طولاني و مفصلي نيز از اين مقوله فرياد و فغان برآورده ... جمعيت زنان پس از اين هنگامه، از ارک مراجعت نموده به مسجد شاه رفتند ... از آنجا دوباره به ارک مراجعت نمودند. جمعيت مردم به حدي شد که تمام کوچه و بازارها تا ميدان ارک، يک وصله، پيوسته زن و مرد بود. راه عبور و مرور از کوچه و بازارها بالمرّه مسدود گرديد ...[1]