اندیشه سیاسی آخوند خراسانی «ره»

 

اندیشه سیاسی آخوند خراسانی «ره»

آفتاب

آخوند خراسانی به عنوان مهمترین نظریه پرداز و تئوریسین مشروطه، با خلق مولفه های مهمی در عرصه سیاست، تاثیر به سزایی از خود در عرصه اندیشه به جای گذاشت. در این نوشتار سعی بر آن است تا گوشه ای از اندیشه سیاسی این عالم برجسته و فرهیخته جهان اسلام را بازگو شود.

ملامحمد کاظم خراسانی مشهور به «آخوند خراسانی» در سال ۱۲۵۵ق در شهر مشهد دیده به جهان گشود. پدرش «ملاحسین واعظ هروی» بود. خاندان وی اصالتا از هراتی های مهاجر به ایران بودند. هرات در زمان تولد خراسانی، هنوز بخشی از خاک ایران بود و بعدها از ایران جدا گشت. آخوند خراسانی از سن ۱۱ سالگی تحصیلات خود را در حوزه مشهد آغاز کرده و تا سن ۲۲ سالگی ادامه داد. از آنجا که ایشان در این زمان حوزه ی مشهد را دیگر برای خود قابل استفاده نمی دید، و از طرفی شهرت شیخ انصاری مرجع بزرگ شیعه در آن روزگار همه جا را فرا گرفته بود، به عزم بهره گیری از محضر شیخ راهی نجف شد. ایشان مدتی کوتاه در سبزوار از درس «ملاهادی سبزواری» بهره جست، و سپس به سمت نجف به راه افتاد ولی در میانه مسیر به علت اتمام زاد و توشه، مجبور به توقف در تهران شد و یک سال و نیم در این شهر اقامت نمود. او در این زمان فلسفه و حکمت از محضر «ملاحسن خویی» و «میرزا ابوالحسن جلوه» آموخت.

واژگان کلیدی: آخوند خراسانی، نجف، مشروطه، استعمار، استبداد، شرکت اسلامیه، علوم سیاسی.

 آخوند خراسانی در نجف:

آخوند خراسانی پس از فراهم شدن مقدمات سفر، تهران را ترک نمود و عازم نجف اشرف شد. او از سال ۱۲۷۹ تا ۱۲۸۱ ق از درس شیخ انصاری بهره علمی جست. از دیگر اساتید وی می توان به «سید علی شوشتری» در فقه و اخلاق، و «شیخ راضی نجفی» و «میرزای شیرازی» در فقه اشاره کرد.

وی به علت علم سرشار، صدای رسا و بیان عالی، توانست در اندک زمانی، پرجمعیت ترین حوزه درسی را به خود اختصاص دهد و شهرت خود را به ایران و عثمانی برساند و در مدت چهل سال تدریس به عنوان یکی از مدرسین برجسته تاریخ شیعه مطرح شود.

خراسانی در زمان هجرت میرزای شیرازی به سامرا، چند ماه به احترام وی به سامرا رفت، سپس به امر استاد به نجف بازگشت. در سال ۱۳۱۲ق که میرزای شیرازی وفات نمود، آخوند خراسانی به همراه برخی دیگر از بزرگان شیعه؛ همچون «میرزا حسین خلیلی تهرانی»، «سید اسماعیل صدر»، «ملا محمد شربیانی» و «شیخ محمد حسن مامقانی» در شمار مراجع تقلید شیعه قرار گرفت.

آخوند خراسانی و تالیفات علمی

 

اگر چه «کفایة الاصول» مشهورترین اثر آخوند خراسانی است، لکن تألیفات دیگری از آخوند باقی مانده است که می توان به اثر ارزشمند «حاشیه المکاسب» ایشان و دیگر آثاری چون «رساله دماء ثلاثه»، «تکمله التبصره» و «درر الفوائد» اشاره کرد. حاشیه ای بر منظومه سبزواری و اسفار ملا صدرا نیز به آخوند منسوب است. به علاوه مکتوبات و تلگراف های سیاسی آخوند هم متضمّن بسیاری از آرای سیاسی و نوآوری های فقهی اجتماعی ایشان می باشد.

 فعالیت های اجتماعی و سیاسی

 

۱ عدم وابستگی اقتصادی

اگر چه آخوند خراسانی در نهضت تنباکو که یک نهضت سیاسی اقتصادی و با رویکرد ضدیت با استبداد داخلی و استعمار خارجی بوده، نقش رهبری علمای نجف و نمایندگی میرزای شیرازی را به عهده داشته است. از اقدامات مهم آخوند خراسانی در دوران ابتدایی مرجعیتش دفاع از «شرکت اسلامیه» است. کشورهای غربی به واسطه انقلاب صنعتی، در زمینه کالاها و منسوجات رشد بسیاری نموده بودند و با ورود کالاهای آنها به بازار کشورهای اسلامی و از جمله ایران، فرهنگ و رسومات دین زدایانه شان نیز وارد می شد. به علاوه باعث ضعف قدرت اقتصادی و در نتیجه قدرت سیاسی کشورهای دیگر می گشتند.

در اصفهان عده ای از علما و تجار برای مقابله به این مصیبت، اقدام به تأسیس شرکت اسلامیه نمودند. اگر چه در ابتدا، فقط منسوجات و پوشیدنی ها توسط این شرکت تهیه می شد، ولی بعدها دامنه فعالیت آن به تولید کالای دیگر نیز ارتقا یافت. مراجع نجف و ازجمله آخوند خراسانی به صورت مکتوب از این شرکت دفاع نمودند و مردم را به استفاده از کالاهای داخلی ترغیب و تشویق می کردند.

آخوند خراسانی علاوه بر مردم، دولت¬مردان و دربار ایران و از جمله شاه را به استفاده از تولیدات شرکت اسلامیه فرا می خواند.

 

۲ تکفیر صدر اعظم

 

«میرزا علی اصغر خان اتابک» از پر قدرت ترین صدر اعظم های دوره قاجاریه است. وی در زمان حکومت ده ساله مظفرالدین شاه قدرتی بیشتر از شاه داشت و اداره مملکت عملا بر دوش وی بود. در دوره مظفری، حکومت ایران دچار مفاسد بسیاری گشت. غربی ها و بابی ها به تبلیغ مرام غیر دینی خود می پرداختند و عقاید مردم را نشانه گرفته بودند. وضعیت رفاه، آبادانی و پیشرفت مملکت نیز بسیار أسف بار بود. آخوند خراسانی و سه مرجع شهیر نجف که به مراجع اربعه مشهور بودند؛ یعنی: «میرزا حسین خلیلی»، «شیخ محمد حسن مامقانی»، «ملا محمد شربیانی» و «آخوند خراسانی» پس از جلسات بسیار و نامه نگاری های فراوان صلاح را در این دیدند که صدر اعظم را از صدارت خلع کنند. از این روی در سال ۱۳۲۱ ق اقدام به کافر خواندن وی نمودند و او نیز چاره ای جز کناره گیری از قدرت نداشت و از قدرت کناره گیری کرد. اتابک به اروپا رفت و چند سال بعد که به ایران باز گشت و روبروی مجلس شورا به قتل رسید.

۳ امضای مشروطه

 

با خلع اتابک، «عبدالمجید عین الدوله» به عنوان صدر اعظم برگزیده شد. وی در زمان حکومت خود، از اتابک فجایع بیشتری را مرتکب شد و عملا رو در روی علما و مراجع ایستاد. وضع خزانه دولت نیز خراب بود و دربار بر اثر سفرهای مظفرالدین شاه به اروپا مجبور به گرفتن قرضه های سنگین از کشورهای غربی شد؛ استقراضی که در قبال آن امتیازات بسیاری به آنها داده می شد. یعنی همان وضعی که در زمان «فتحعلی شاه» و «ناصرالدین شاه» روی داد، کم مانده بود در این زمان نیز رخ دهد و بخش های بسیاری از مملکت از دست برود. از این رو، علمای نجف با همراهی علمای تهران تصمیم بر مقید نمودن قدرت شاه و کاستن از آن نمودند. برای این مهم احتیاج به وضع قانون و تاسیس مجلس و ایجاد حکومت مشروطه بود. جرقه مهم این قضیه توسط «میرزا محمد رضا کرمانی» در کرمان از شاگردان آخوند خراسانی زده شد که در پی آن هجرت صغری به حضرت عبدالعظیم (ع) و هجرت کبری به قم روی داد. نهایتا در ۱۴ جمادی الثانی ۱۳۲۴ ق در ایران مشروطه اتفاق افتاد؛ اتفاقی که از لحاظ شرعی بودن توسط علمای نجف تایید شد. سه امضا کننده اصلی مشروطه که به آیات ثلاث نجف شهره اند، عبارتند از: «میرزا حسین خلیلی تهرانی»، «آخوند خراسانی» و «شیخ عبدالله مازندرانی».

 

۴ قانون اساسی و متمم آن

 

از شرایط حکومت مشروطه، خارج شدن تصمیم گیری های از دست شاه و سلطان، و واگذاری آن به قوای مختلف است. برای این حکومت قانونی نوشته شد که ابتدا به «نظام نامه اساسی» مشهور بود و بعدها عنوان «قانون اساسی» را به خود گرفت. مراجع نجف و از جمله آخوند خراسانی این قانون را با اصلاحاتی چند، امضا نمودند. بر اثر عدم سابقه قبلی و تعجیل در نوشتن قانون به علت وضع وخیم مظفرالدین شاه که چند روز بعد از امضای قانون در می گذرد متممی برای قانون تهیه می شود. شیخ فضل الله نوری برای بقای وجهه شرعی مجلس و امر قانون گذاری، وجود چند مجتهد را در مجلس لازم می بیند. این مسئله به عنوان بند دوم متمم قانون اساسی مطرح شد. آخوند خراسانی علاوه بر تایید و امضای متمم و بند پیشنهادی شیخ فضل الله که در آن زمان به طراز اول های مجلس و در زمان ما به شورای نگهبان مشهور است برخی تبصره ها را نیز بر تتمه قانون افزود. اگر حمایت علمای نجف و در رأس آنان آخوند خراسانی نبود، نه مشروطه می توانست در آن زمان ایجاد شود و نه قانون اساسی و متمم آن تصویب می شد.

۵ تعلیمات جدید

آخوند خراسانی به جهت اقتضائات زمانه در امر ترویج تعلیمات نو تلاش بسیار می نمود. او علاوه بر ساختن چند مدرسه به سبک نو در نجف و بغداد، از شیوه جدید تعلیمات و عدم اکتفا به روش کهن مکتب داری دفاع می کرد. در مدارس تاسیس شده توسط وی درس های جدید نظیر «فیزیک» و «ریاضی» تدریس می شد. توصیه های وی در زمینه های تعلیمات علوم و صنایع نو، فراگیری زبان های خارجی، تأسیس مدارس شبانه روزی و ایجاد مؤسسات مرتبط با این امور در تلگراف های متعددی به مجلس و مسئولین آمده است.

۶ قشون نظامی

اقتدار نظامی ایران در زمان مشروطه نسبت به اوایل عهد قاجار به مراتب تنزل نموده بود. اخوند خراسانی و دیگر علمای نجف برای تقویت نیروهای دفاعی کشور امر ایجاد قشون منظم نطامی و آموزش قوانین جنگی و دفاعی نوین را واجب شمرده بودند. جالب اینکه شاگردان خویش را نیز بدین مهم ترغیب می نمود. در این رابطه می توان به «شیخ محمد باقر بهاری همدانی» اشاره کرد که در همدان دارای قشون نظامی بوده است.

۷ جراید و مطبوعات

 

ایفای نقش اصلی جراید و مطبوعات در آموزش اصول و قواعد تمدن از دغدغه های اصلی آخوند خراسانی بود. از این روی، ایشان دستورات بسیاری را به مجلس و وعاظ دینی صادر می کند، مبنی بر اینکه جراید و احزاب وظیفه اصلی خویش که همان روشن ساختن حقیقت سیاسی است، انجام دهند و از افتادن در دام بازی های سیاسی و جدال های روزمره بپرهیزند. به این بیان که وظیفه آن¬ها« تربیت و ترقی و تکمیل علمیات و عملیات و تهذیب اخلاق ملت... و رسوخ دادن مبانی تمدن و تدین» است و اینکه به نوامیس الهی و حدود شرعی تجاوز ننموده و در اموری که به آنها مربوط نیست دخالت نکنند. آخوند، خود نیز با حمایت مالی سبب شکل گیری و انتشار چندین روزنامه به زبان فارسی و عربی در نجف شد.

۸ خلع محمدعلی شاه از سلطنت

از منظر آخوند خراسانی، حکومت شاهنشاهی یک حکومت غاصبانه است. ولی درصد غصبی بودن در حکومت مشروطه شاهنشاهی نسبت به حکومت مطلقه شاهنشاهی کمتر است. از این رو «به صریح حکم عقل و به فصیح نصوصات شرع، غیر مشروع عادله مقدم است بر غیر مشروع جابره و دفع افسد و اقبح به فاسد و به قبیح واجب است» و «سلطنت مشروط و عدالت و مساوات در کلیه امور حسبیه، به شرع اقرب از استبداد است».

وقتی محمد علی شاه مجلس را به توپ بست، آخوند خراسانی و دو مرجع دیگر پس از آنکه مشاهده کردند نصایح در شاه اثر نمی کند، اقدام به تکفیر وی و خلع او از سلطنت نمودند. در این راستا و به منظور وارد آوردن فشار اقتصادی به دولت، حکم به تحریم مالیات به دولت را نیز صادر کردند.

 تفکرات سیاسی:

۱. ولایت فقیه:

ولایت فقیه از چالش برانگیزترین شاخصه های توجه شده در اندیشه آخوند خراسانی است. مرحوم آخوند در حاشیه خویش بر مکاسب شیخ انصاری دایره ولایت و سلطه فقیهان را بسیار ضیق می گیرد و اغلب ادله ولایت مطلقه داشتن فقها را رد کرده است و در آنها خدشه وارد می کند. اما چند سال پس از نگارش این اثر ، وی وارد کارزار مشروطه می گردد و به عنوان برجسته ترین رهبر مذهبی در آن به ایفای نقش می پردازد. در این زمان اقدامات عملی آخوند خراسانی و بسط ید وی در امور و نفوذ بسیاری که به واسطه او به عالمان دین و فقیهان داده می شود ، باعث می گردد در عمل، اندیشه ی مخالفت با ولایت فقیه بودن از منظر وی رنگ ببازد. نویسندگان در جمع بین این دو جهت مخالف، در سیره علمی و عملی آخوند خراسانی به دو دسته تقسیم شده اند. برخی فقط با توجه به همان حاشیه مکاسب سعی کرده اند آخوند خراسانی را بزرگترین مخالف ولایت فقیه جلوه دهند و عده ای دیگر با توجه به حوادث دهه آخر زندگانی آخوند خراسانی، معتقد به عدول وی از نظرات سابق و اصلاح آنها گشته اند. اما با توجه به اولویت رأی متأخر فقیه نسبت به آراء متقدم وی، باید گفت که اندیشه و منظومه ی فکری آخوند خراسانی با ولایت فقیه سازگاری دارد، نه اینکه وی را مخالف آن بدانیم، چه اینکه آخوند در زمان مشروطه، علاوه بر قائل شدن به بسط ید بسیار برای فقیه، خود نیز اقدامات فراوانی انجام داد که با آراء و نظریاتش در حاشیه ی مکاسب مبنی بر محدود کردن ولایت برای فقیه، مخالف است.

۲. آزادی:

آزادی از جمله مفاهیم کلیدی است که برای پی بردن به اندیشه اسیاسی افراد، باید به آن توجه داشت. آخوند خراسانی از جهات بسیاری مردم را آزاد می داند و آنها را در انتخاب های متعدد صاحب اختیار می داند.

آزادی مد نظر آخوند خراسانی یا آزادی بی بند و بار غربی تفاوت دارد. از این روست که خراسانی در تلگراف های عدیده به مردم و مسئولین، حد و حدود آزادی را بیان می دارد. از منظر آخوند خراسانی و همفکرانش آزادی یعنی آزاد بودن افراد ایرانی در دایره قوانین منطبق بر احکام خاص و عام مذهب، حفظ نوامیس، منع از منکرات و اشاعه عدالت و دفع ظلم. وی حتی در زمانی که برخی از مردم تبریز به حقوق زردشتی ها تجاور می کنند، اقدام به دفاع از اقلیت های دینی نموده و آنها را در بسیاری موارد همچون مسلمانان دارای حقوق مساوی می داند .

۳. عدالت:

هدف اصلی آخوند خراسانی از دفاع از مشروطه و پشتیبانی مدام از آن، رفع ظلم و استبداد و ایجاد عدالت در بین اقشار جامعه است. این مهم و تعریف مبانی آن به طور مفصل در آثار آخوند خراسانی و نیز تألیفات شاگردان وی که با توصیه او نوشته شده تبیین گشته است. آثاری هم¬چون تنبیه الامه میرزای نائینی، اللئالی المربوطه محلاتی و...

۴. وحدت اسلامی:

 

اگر چه بزرگترین منادی وحدت اسلامی را در قرون اخیر سید جمال الدین اسدآبادی می دانند، ولی آخوند خراسانی نیز از بزرگ ترین شخصیت¬های مرتبط با این موضوع مهم است. آخوند تشخیص داده بود که استکبار برای نفوذ در ممالک اسلامی اقدام به تفرقه افکنی بین مسلمانان نموده است. از این جهت فتوای وجوب اتحاد مذاهب اسلامی توسط آخوند خراسانی صادر می شود و علمای بسیاری از شیعه و سنی وی را در این فتوا همراهی می کنند .

۵. مقابله با استعمار:

آخوند خراسانی به همان اندازه که با استبداد داخلی مخالف است با استعمار بیگانگان نیز دشمنی می ورزد. او در زمان های مختلف نسبت به تجاوزگری های انگلیس، روسیه و ایتالیا نسبت به ممالک اسلامی از جمله ایران و لیبی، اعتراض نموده و مردم را به عدم استفاده از کالاهای ساخت خارج دعوت می کرد. وی در اواخر زمان حیات خود، وقتی حمله و هجمه روس به ایران و ایتالیا به لیبی را مشاهده می کند، اقدام به صدور فتوای جهاد نموده و علمای عتبات را گرد هم جمع نموده و خود برای شرکت در جهاد علیه کفار عازم ایران می شود. عزمی که با مرگ مشکوک وی در سپیده دم روز حرکت، فسخ شده و او برای همیشه دار فانی را وداع می گوید.

 رحلت/بازماندگان/شاگردان

آخوند خراسانی در سحرگاه روز سه شنبه ۲۰ ذی حجه ۱۳۲۹ قمری(۲۱ آذر ۱۲۹۰ش) در سن ۷۴ سالگی وفات نموده و با رحلت وی مشروطه مهم ترین حامی خویش را از دست می دهد. مرقد وی در حرم حضرت علی(ع) قرار دارد. فرزندان وی از ارکان سیاست و علم در ایران بخصوص خطه خراسان بوده اند. مشهورترین بازماندگان وی، «میرزا محمد آقازاده» و «میرزا احمد کفایی» هستند. خاندان آخوند خراسانی را به علت انتساب به آخوند که صاحب کتاب اصولی مشهور« کفایه الاصول» است، «کفایی» می خوانند.

نهضت علمی و سیاسی ایجاد شده توسط آخوند، در سال های بعد توسط شاگردانش پی گیری شد. از شاگردان مشهور آخوند خراسانی می توان به آیات عظام و بزرگانی همچون موارد ذیل اشاره کرد:

شیخ عبدالله گلپایگانی، میرزای نایینی، سید احمد کربلایی، شیخ محمد جواد بلاغی، آقا ضیاءالدین عراقی، سیدعبدالله بهبهانی، سید سعید حبّوبی، میرزا جواد ملکی تبریزی، سیدمحسن حکیم، سیدمحمود شاهرودی، سیدعبدالهادی شیرازی، شیخ محمدحسین اصفهانی (کمپانی)، شیخ محمد حسین کاشف الغطاء، شیخ محمدعلی شاه آبادی، سیدمحسن امین عاملی، سید عبدالحسین شرف الدین، سید علی آقا قاضی، سیدابوالحسن اصفهانی، شیخ آقابزرگ تهرانی، حاج آقا حسین قمی، سیدعبدالکریم حائری یزدی، سیدصدرالدین صدر، سیدمحمدتقی خوانساری، شهید سید حسن مدرس و محمدحسین بروجردی.

سید ابوالحسن توفیقیان

 

۱. مکی، سید مهدی؛ سینای دانش، قم، صدا و سیمای مرکز قم، ۱۳۸۳، ص۵.

۲. کفایی، عبدالرضا و دیگران؛ سیری در سیره علمی و عملی آخوند خراسانی، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۹۰، ص۱۹.

۳. شکوری، ابوالفضل؛ سیره صالحان، قم، نشر شکوری، ۱۳۷۴، ص۱۱۳. ( نوه آخوند خراسانی نافی شاگردی نمودن آخوند خراسانی نزد ملا هادی سبزواری است و فقط یک برخورد کوتاه و حضور یک جلسه ای جدش در درس حکیم سبزواری را صحیح می شمارد. ر.ک: کفایی، عبدالرضا و دیگران؛ پیشین، ص۲۰)

۴. کفایی، عبدالرضا و دیگران، پیشین، و شکوری، ابوالفضل؛ پیشین. ( در این منبع به غلط ملا حسین خویی ذکر شده است)

۵. خویی، صدرالاسلام؛ مرآة الشرق، قم، نشر مرعشی، ج۲،۱۴۲۷ق، ج۲، ص۱۰۸۵.

۶. همان.

۷. کفایی، عبالرضا و دیگران؛ پیشین، ص۲۵ و مکی، سید مهدی؛ پیشین، ص۲۸.

۸. کفایی، عبدالرضا و دیگران؛ پیشین، ص۲۳.

۹. گروه نویسندگان؛ گلشن ابرار، قم، نشر معروف، چ۳، ۱۳۸۵، ص۴۳۴.

۱۰. خویی، صدرالاسلام، پیشین، ص۱۰۹۳.

۱۱. کاملترین مجموعه منتشر شده پیرامون تلگراف ها و نامه های آخوند خراسانی را در سه چهار منبع زیر مشاهده کنید: آقا نجفی قوچانی، سید محمد حسن؛ حیات الاسلام؛ کدیور، محسن؛ سیاستنامه خراسانی؛ ططری، علی؛ اسناد سیاسی آخوند خراسانی؛ و مهریزی، مهدی؛ شناختنامه آخوند خراسانی، ج سوم.

۱۲. مکی، سید مهدی، پیشین، ص۱۰۹.

۱۳. واعظ اصفهانی، جمال؛ لباس التقوی،،ص۷۴.

۱۴ . سیاستنامه خراسانی، ص۶-۱۵۵.

۱۵. همان.

۱۶. اسدآبادی، سید جمال؛ نامه ها و اسناد سیاسی، ، ص۹۰.

۱۷. بامداد، مهدی؛ شرح حال رجال ایران، تهران، گلشن، چاپ سوم،۱۳۶۲، ج۲، ص ۴۲۵.

۱۸. کرمانی، ناظم الاسلام؛ تاریخ بیداری ایرانیان، ص۳۶۱.

۱۹. کسروی، احمد؛ تاریخ مشروطه ایران، تهران، نشر امیرکبیر، ۱۳۵۷، چ۱۳، ص ۴۰ تا ۵۹.

۲۰. نیک پور، مجید؛ نام آوران علم و اجتهاد در کرمان، تهران، کتابخانه ملی و مرکز کرمان شناسی، ۱۳۸۳، ص۱۳۴.

۲۱. دولت آبادی، یحیی؛ حیات یحیی، تهران، نشر عطار و فردوسی، چ۳، ۱۳۶۲، ج۲، ص۲۳.

۲۲. دریابیگی، محسن؛ حیات سیاسی، فرهنگی و اجتماعی آخوند خراسانی، تهران، موسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، چ۲، ۱۳۸۷، ص۳۲۰.

۲۳. انصاری، مهدی؛ مشروطیت و شیخ فضل الله نوری، تهران، امیر کبیر، ۱۳۷۶، چ۲، ص۴۰۷.

۲۴. کدیور، محسن، پیشین، ص۲۰۵ و ۲۴۴.

۲۵. همان، ص۱۸۳.

۲۶. خویی، صدر الاسلام؛ پیشین، ج اول، ص۲۸۶ تا۲۹۰.

۲۷. کدیور، محسن؛ پیشین، ص۲۴۰-۲۴۱.

۲۸. مانند دو مجله العلم و الغری. ر.ک: تهرانی، آقابزرگ؛ نقباء البشر، مشهد، دارالمرتضی، ۱۴۰۴ق، ج۴، ص ۱۴۱۵.

۲۹. کدیور، محسن، پیشین، ص۲۱۴.

۳۰. همان.

۳۱. حاشیه المکاسب در سال ۱۳۱۹ قمری یعنی ۵ سال قبل از مشروطه شدن ایران به نگارش در آمده است.

۳۲. تکفیر اتابک، خلع شاه، عزل دریابیگی، اخراج تقی زاده اندکی از دخالت های بسیار آخوند خراسانی در عرصه هایی است که طبق نظریات حاشیه المکاسب خود، حق دخالت در آنها را ندارد.

۳۳. مانند قضیهی قوهی قضائیه که آن را ملک طلق روحانیون می داند و نیز مانند معرفی مجتهدین طراز اول ناظر بر مجلس در عدم مخالفت مصوبات با مذهب شیعه.

۳۴. مانند محسن کدیور در مقدمه سیاست نامه خراسانی، ص دوازده تا بیست و یک، و نیز مقاله وی تحت عنوان «اندیشه سیاسی آخوند خراسانی» در کتاب: بررسی مبانی فکری و اجتماعی مشروطیت ایران، تهران، نشر دانشگاه تهران، ۱۳۸۴، ص۲۱۹ تا ۲۶۴.

۳۵. ر.ک: میراحمدی، منصور؛ اندیشه سیاسی آخوند خراسانی، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی، ۱۳۹۰ و مزینانی، محمدصادق؛ ولایت مطلقه فقیه از دیدگاه آخوند خراسانی، مجله حوزه، ش ۱۶۱ و همو، تجلی ولایت مطلقه فقیه در سیره عملی آخوند خراسانی، ش ۵۹، بهار ۹۰، ص ۵ الی ۳۸ و همچنین ر.ک: جواد زاده، علی؛ حکومت سیاسی فقیهان از دیدگاه آخوند خراسانی، نشریه حکومت اسلامی، شماره ۵۶، تابستان ۸۹، ص ۸۹ الی ۱۶۲.

۳۶. کدیور، محسن؛ پیشین، ص۲۴۶.

۳۷. همان، ص۲۲۶.

۳۸. زرگری نژاد، غلامحسین؛ رسائل مشروطیت، تهران، مؤسسه تحقیقات و توسعه علوم انسانی، ۱۳۸۷، ص ۱۹۹ تا ۲۷۳ و نائینی، محمد حسین؛ تنبیه الامه و تنزیه المله، قم، بوستان کتاب، ۱۳۸۲.

۳۹. عابد، علی؛ آخوند خراسانی و وحدت اسلامی( در موسوعه آخوند خراسانی، ج۸)، قم، پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی،۱۳۹۰، ص۱۹۲ تا۲۰۳.

۴۰. کدیور، محسن؛ پیشین، ص۲۹۱.

۴۱. کفایی، عبدالرضا؛ پیشین، ص۶۰.

۴۲. همان، ص۶۱.

۴۳. همان، ص ۲۹تا۳۲ و همچنین ر.ک: موسوعه آخوند خراسانی، ج۸، مقاله‌ی شاگردان آخوندخراسانی، ص۲۳۲ الی ۳۱۰.