مشروطة قدر مقدور يا حکومت مطلوب آرماني؟

‎   ‎
فاطمه شهابی؛ کارشناسی ارشد اندیشه‌ی سیاسی
منبع::پایگاه برهان
حکومت مشروطه حکومت صد درصد مطلوب آقا نورالله اصفهانی نیست و فقط به ‏عنوان ‏گزینه‌ای برای حالت اضطرار مورد پذیرش واقع شده، تا حد ممکن به نظام مطلوب ‏که ‏حکومت معصوم است نزدیک‌تر شوند و در گذر زمان نقایص نظام را برطرف کنند‎.    ‎
گروه تاریخ برهان/ فاطمه شهابی؛ نهضت مشروطیت در ایران با حضور علمای اسلام ‏در ‏صحنه‌ی اجتماعی سیاسی و نقش بارز و آشکار مردم به پیروی از آن‌ها آغاز گردید. در ‏این ‏بین، پرداختن به آرا و اندیشه‌های عالمی بزرگ چون حاج‌آقا نورالله اصفهانی، به عنوان ‏یکی ‏از علمای بزرگ و پیشرو در این زمینه، درخور توجه است. حاج‌آقا نورالله اصفهانی از ‏جمله ‏علمایی بودند که در دوران مشروطه، مبانی نظری خود را در باب تشکیل حکومتی ‏قانونی و ‏اسلامی در رساله­ی مکالمات «مقیم و مسافر» تدوین کردند. در این پژوهش ‏تلاش شده ‏است تا مبانی شکلی و محتوایی حکومت اسلامی مورد نظر ایشان مورد بررسی ‏قرار گیرد‎.‎
حاج‌آقا نورالله، در چهار مقطع حساس از زندگی پربار خود، نقش و نفوذ عمده­ای ‏در ‏عرصه‌ی سیاست و دیانت و اصلاح امور مسلمانان ایفا نمود؛ در فرونشاندن شورش ‏و ‏تهاجمات بابیه در روستای سده‌ی اصفهان در سال 1307ق، در رخداد نهضت تنباکو و نیز ‏در ‏قالب رهبر سیاسی نهضت مشروطه در اصفهان و آخرین عرصه، تلاش دینی‌سیاسی ‏ایشان ‏که سرانجام منجر به شهادت او شد در اوایل دوره‌ی پادشاهی رضاشاه علیه ‏اجرای ‏سیاست‌های دین‌ستیزانه‌ی او بود‎.‎
‎ ‎هرچند وی به صورت مشخص بر مبانی اندیشه‌ی خود تأکید نکرده است، ولی با تأمل ‏در ‏نوشته‌ها و سلوک سیاسی ایشان می‌توان موارد ذیل را به عنوان مبانی اندیشه‌ی سیاسی وی ‏در ‏ارائه‌ی اصول و الگوی حکومت قدر مقدور برشمرد.[1] حاج‌آقا نورالله، در دفاع از ‏مشروطه، ‏رساله‌ای با عنوان مقیم و مسافر به شکل محاوره‌ای و به دور از واژگان فقهی و ‏شرعی ‏تدوین کردند و در آن مردم عادی را مورد خطاب قرار دادند‎.‎
‎‏1‏‎.      ‎عناصر شکلی نظام سیاسی

الف) ضرورت حکومت
‎ ‎
از نظر ایشان، حکومت مشروطه زمینه‌های لازم برای رشد مادی و معنوی مسلمین را ‏فراهم ‏می‌کند و از مصرف بیهوده‌‌ی بیت‌المال و مفسده‌‌ی سلاطین جلوگیری می‌نماید و ‏زمینه‌های ‏تضعیف مسلمین را از بین می‌برد. «به این اساس مشروطه رفع تمام نواقص و ‏استحکام ‏اسلام می‌شود و قوام ملت و ترقی مملکت اسلامی می‌شود.» (اصفهانی، 1327ق: ‏‏356) ‏ایشان معتقدند که تحقق اهدافی همچون ترویج علم و معارف، تعلیم‌وتربیت، ‏آزادی، ‏مساوات، عدالت و... تنها از طریق تشکیل حکومت امکان‌پذیر است‎.‎
  ب) انواع حکومت
ایشان حکومت‌ها را به دو نوع حکومت استبدادی و مشروطه تقسیم می‌کند. از نظر ‏وی، ‏حکومت استبدادی آن نوع حکومتی است که در آن، اختیار امور و احکام و آرا در ‏دست یک ‏نفر است. «اگر سلطان هر چه بگویید و بکند، مطاع باشد؛ می‌خواهد حکم و ‏فرمانش مطابق با ‏قانون مملکت باشد یا نباشد، مطابق صلاح باشد یا نباشد، آن را سلطنت ‏مطلقه گویند.» ‏‏(اصفهانی، 1327ق: 354‏‎)‎
حاج‌آقا نورالله توجیه قانونی و شاید هم شرعی قدرت مطلقه‌ی سلطان را مورد سؤال ‏قرار ‏می‌دهد و اولین اثر تبدیل شدن خلافت به سلطنت را همان انحراف بیشتر از روح ‏کلی ‏اسلام و تعطیل شدن قوانین شریعت معرفی می‌نمایند. در مقابل حکومت استبدادی، ‏ایشان با ‏هدف قانون الهی و سنت نبوی به حمایت از حکومت نوع دوم یا مشروطه ‏می‌پردازد‎.‎
حاج‌آقا نورالله سعی می‌کند با توجه به متون اولیه‌ی اسلامی و همچنین با اخذ شواهدی ‏از ‏تاریخ اسلام و روایات شیعی، آن را سنت و جریانی اسلامی که قرن‌ها فراموش شده ‏است ‏معرفی نماید. در نتیجه اینکه بعضی می‌گویند: «مشروطه خلاف قانون اسلام است ناشی ‏از ‏نفهمیدن مطالب و اخبار و بی‌علمی است، والا بر تمام ملل و دول عالم معلوم است بر ‏اینکه ‏اول پیغمبری که قانون مشروطه را برای امت خود برقرار نمود حضرت ‏خاتم‌الانبیاست.» ‏‏(اصفهانی، 1327ق: 354‏‎)‎
بنابراین در نگاه حاج‌آقا نورالله اصفهانی، حکومت مشروطه از ویژگی‌های خاصی ‏برخوردار ‏است. اولاً حاکمیت در مشروطه با قوانین الهی است. ثانیاً مشروطه مطلب جدیدی ‏نیست که ‏بخواهیم آن را مورد تردید یا نفی قرار دهیم، بلکه باید مبانی آن را برای مردم ‏بازگفت و ‏تبیین کرد که مشروطه‌خواهی همان اسلام‌خواهی است. ثالثاً جایگاه هر یک از ‏نهادهای دینی ‏و مدنی به طور کامل مشخص است (علیخانی، 1384: 120‏‎).‎
ج) حکومت مطلوب
از نظر ایشان، یکی از مهم‌ترین اهداف حکومت مطلوب، رساندن مردم به سعادت ‏حقیقی ‏است. حاج‌آقا نورالله معتقد بود حکومت مطلوب حکومتی است که زمینه‌های ‏تعلیم‌وتربیت را ‏در جامعه برای تمامی مردم فراهم کند تا به این وسیله، فقر و بی‌سوادی، که ‏یکی از دلایل ‏اصلی استثمار مردم توسط حکام مستبد است، از بین برود‎.‎
حاج‌آقا نورالله سعی می‌کند با توجه به متون اولیه‌ی اسلامی و همچنین با اخذ شواهدی ‏از ‏تاریخ اسلام و روایات شیعی، آن را سنت و جریانی اسلامی که قرن‌ها فراموش شده ‏است ‏معرفی نماید‎. ‎
ایشان به مؤلفه‌هایی چون قانون و آزادی در حکومت مطلوب خود اشاره می‌کند و یکی ‏از ‏دلایل نامطلوب بودن حکومت استبدادی را نبود آزادی می‌داند البته آزادی از نظر ‏ایشان ‏دارای چارچوبی است که همان چارچوب شرع مقدس و دین اسلام است. ایشان ‏علاوه بر ‏آزادی، قانون را یکی دیگر از خصایص حکومت مطلوب معرفی می‌کند. ایشان ‏معتقد بودند ‏که در حکومت باید قانون حاکم باشد تا هر کس از گدا و شاه تکلیف خود را ‏بداند و بر ‏اساس وظایف خود عمل کند؛ بدون آنکه فرقی در اجرای قانون وجود داشته ‏باشد، آن هم ‏قانونی که بر اساس کتاب و سنت باشد‎.‎
بحث امنیت نیز مورد توجه خاص مرحوم حاج‌آقا نورالله بود و برای تحصیل آن، ‏پیگیری‌ها ‏و تلاش‌های فراوانی داشت. ایشان علاوه بر این موارد، توجه به مؤلفه‌های ‏اقتصادی و نظامی ‏را از جمله دیگر ویژگی‌های حکومت مطلوب می‌دانست. اقدامات ایشان ‏در تأسیس شرکت ‏اسلامیه و شرکت شرافت برای تولید منسوجات داخلی، نشان‌دهنده‌ی ‏تلاش ایشان برای ‏رهایی از وابستگی به بیگانگان است؛ چرا که از نظر ایشان، یک حکومت ‏کارآمد، حکومتی ‏است که دارای استقلال و خودکفایی باشد‎.‎
‎ ‎ایشان همچنین در زمینه‌ی نظامی، با آموزش نظامی طلاب و دعوت ایلات بختیاری ‏و ‏قشقایی به دفاع از مرزها و جان مردم، جنبه‌ی نظامی حکومت خویش را عملی ‏کردند. ‏بنابراین حکومت مطلوب از نظر حاج‌آقا نورالله حکومتی بود که به تمامی جنبه‌های ‏سیاسی، ‏فرهنگی، اقتصادی یا نظامی توجه کند. ایشان چنین حکومتی را حکومت عادلانه و ‏بدون ‏عیب و نقص می‌دانستند، اما در آن شرایط که تحقق چنین حکومتی امکان‌پذیر نبود، با ‏ارائه‌ی ‏الگویی مقبول از حکومت قدر مقدور تا حدودی توانست به مباحث اندیشه‌ی سیاسی ‏در ‏عصر مشروطه جهت دهد. به همین دلیل، در آن زمان، با تمسک به مشروطه می‌خواستند ‏در ‏حد امکان از ستم حاکمان بکاهند تا هم مردم در آسایش نسبی به سر برند، هم ‏قوانین ‏اسلامی در حد امکان اجرا شود‎.‎
در اندیشه‌ی بیشتر عالمان مشروطه‌خواه، قالب مشروطه در آن زمان شکل بهنجاری ‏برای ‏حکومت آرمانی اسلامی به شمار نمی‌رفت و بیشتر آنان سلطنت حقه را به حضرت ‏ولی ‏عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) منحصر می‌دانستند. در واقع حکومت ‏مشروطه، ‏حکومت صد درصد مطلوب آقا نورالله اصفهانی نیست و فقط به عنوان گزینه‌ای ‏برای حالت ‏اضطرار مورد پذیرش واقع شده است؛ چرا که با این نگرش و پایبندی به این ‏نظریه، عاملان ‏نظام سعی می‌کنند تا حد ممکن روزبه‌روز به نظام مطلوب که حکومت معصوم ‏است ‏نزدیک‌تر شوند و در گذر زمان، نقایص نظام را برطرف کنند و از نظر مادی و ‏معنوی، ‏مشکلات مردم کمتر شود‎.‎
‏2‏‎.      ‎عناصر محتوایی نظام سیاسی
حاج‌آقا نورالله اصفهانی، پس از بررسی انواع حکومت و مطرح کردن اندیشه‌های خود ‏در ‏باب حکومت قدر مقدور، به بیان مؤلفه‌های حکومت مد نظر خود می‌پردازد‎.‎
الف) ولایت فقها
تمامی تلاش حاج‌آقا نورالله اصفهانی در جنبش مشروطه بر این اصل قرار داشت که ‏شریعت ‏هیچ ضدیتی با سیاست ندارد و مبانی بسیاری از پدیده‌های سیاسی، چون اکثریت ‏آرا، ‏مشارکت مردم، آزادی، مساوات و عدالت با شریعت اسلام همسازی کامل دارد. ایشان ‏در ‏صدد بود تا اثبات نماید که اندیشه‌ی سیاسی خود را از تفکر و آرای اجتهادی و فقهی ‏خود ‏کسب نموده است و به همین دلیل، مأخذ و منبع خارجی را به عنوان معیار و الگو ‏در ‏حکومت معرفی نمی‌نماید. در نظر ایشان، مشروطه و مجلس شورا هم تا جایی اعتبار ‏داشت ‏که برگرفته از کتاب و سنت باشد. بر همین اساس، اصل نظارت فقها بر قوانین ‏مجلس را ‏می‌پذیرد و بر لزوم اجرای آن تأکید می‌کند‎.‎
از نظر حاج‌آقا نورالله، تعمیم ولایت فقیه در حوزه‌ی سیاست نه تنها امکان‌پذیر نیست، ‏بلکه ‏باعث می‌شود در شرایط فعلی، حتی حکومت مشروطه که قدر مقدور علمای دین ‏در ‏جایگزینی حکومت استبدادی است نیز تحقق نپذیرد. بنابراین تعمیم ولایت فقیه را ‏در ‏حوزه‌ی سیاست در آن شرایط نپذیرفت و تنها وکالت فقیه یا اذن فقیه در وکالت را ‏قدر ‏مقدور دانست. ایشان به خاطر همان دلهره‌ی تحدید قدرت استبداد، اذن فقیه را در ‏امور ‏مربوط به عامه کافی دانستند (نامدار، 1376: 155) که در نامه‌ی ایشان به مجلس شورا ‏برای ‏حمایت از نظارت فقها بر مجلس شورا، این امر به خوبی مشاهده شد‎.‎
پیروان مکتب نجف، با وجود اینکه اقامه‌ی حکومت شرعی و ایجاد نظام سیاسی مبتنی ‏بر ‏شریعت را جزء وظایف فقها می‌دانستند، تحت شرایط زمان، توانایی خود را در ‏پایه‌ریزی ‏چنین حکومتی کافی نمی‌دانستند و صرفاً اذن مجتهد را در تصدی از سوی هر ‏فردی کافی ‏می‌دیدند (نجفی، 1375: 233). حاج‌آقا نورالله اصفهانی، که خود یکی از ‏نظریه‌پردازان مکتب ‏نجف بود، تحت تأثیر چنین نظریه‌ای قرار داشت. ایشان مانند علامه ‏نائینی، که در کتاب ‏‏«تنبیه الامه و تنزیه المله» کسب قدرت سیاسی را برای اجرای احکام ‏شریعت در دوران ‏حاضر از سوی فقها و مجتهدین غیرمقدور می‌دید و بر همین اساس، ‏پیشنهاد و پذیرش نظام ‏سیاسی مشروطه را دلیل قدر مقدور تفسیر می‌کرد، امکان اقامه‌ی ‏حکومت شرعی را از سوی ‏فقها و مجتهدان در آن شرایط فراهم نمی‌دانست: «در این عصر ‏غیبت که دست امت از دامان ‏عصمت کوتاه و مقام ولایت و نیابت نواب عام در اقامه‌ی ‏وظایف مذکوره هم مغصوب و ‏انتزاعش غیرمقدور است... تحدید استیلای جور به قدر ‏ممکن واجب است.» (نائینی، 1361: ‏‏41‏‎)‎
حاج‌آقا نورالله معتقد بودند که پادشاه با طرح حکومت مشروعه، به دنبال از بین ‏بردن ‏مشروطه بودند و ایجاد مشروعه هم که جزء در زمان ظهور امام زمان (عجل الله تعالی ‏فرجه ‏الشریف) میسر نیست و کار به کام مستبدان می‌شود: «این حیله و دسیسه‌ی اولی ‏نیست و از ‏خود این‌ها نیست. این را اقتباس از معاویه و عمرو عاص کرده‌اند... که قرآن‌ها ‏را سر نیزه‌ها ‏نمودند و خوارج را با شعار لا حکم الا الله، بر حضرت علی شورانیدند. این‌ها ‏هم در این ‏کلمه‌ی مشروعه پیروی آن‌ها را کردند و از این کلمه‌ی حق اراده‌ی امر باطلی ‏کرده بودند. ‏این را عنوان نمودند تا مشروطه را به این عنوان ببرند، مشروعه هم در ظرف ‏خارج محقق ‏نشود و کار به کام مستبدین گردد.» (اصفهانی، 1327ق: 370‏‎)‎
‎ ‎
پیروان مکتب نجف و از جمله حاج‌آقا نورالله، در جنبش مشروطه، به تعمیم ولایت ‏در ‏حوزه‌ی نظارت، که بخشی از قدرت بود، اکتفا کردند و همه‌ی دغدغه‌ی خود را بر ‏مبنای ‏ایجاد یک نظام سیاسی مشروطه­ی ضداستبدادی که در آن فقها و مجتهدان از طرف ‏تعدادی ‏از علما برای نظارت در تدوین قوانین مجلس انتخاب می‌شدند قرار دادند (نامدار، ‏‏1376: ‏‏188‏‎).‎
حاج‌آقا نورالله معتقدند که سلطنت مشروطه لاجرم از دو جزء تشکیل شده است: ‏سلطنت ‏پادشاه و مجلس. جزء اول را هرگز نمی‌شود مشروع شمرد، بلکه منظور از مطابقت ‏مشروطه ‏با اسلام، جزء دوم آن است؛ یعنی قانون مشروطه باید مطابق قانون اسلام باشد. این ‏قسمت ‏از عقاید حاج‌آقا نورالله حاوی دو نکته است: اول آنکه به طور خیلی ظریف، اصل ‏سلطنت را ‏از ریشه، منافی شرع و شریعت معرفی می‌کند. دوم آنکه هرچند وی مشخصه یا ‏حدود و ‏شکلی از آن حکومت نمونه را ترسیم نکرده است یا حتی در مورد امکان تشکیل آن ‏نیز ‏سخنی ندارد، ولی همین قدر می‌پذیرد که در زمان فعلی، بهترین شیوه‌ای که می‌تواند ‏احکام ‏اسلام را مجرا دارد یا لااقل اکثر احکام را احیا دارد، شکل مشروطه شدن حکومت ‏است. ‏حاج‌آقا نورالله مشروعه شدن قوانین را تأیید و واجب می‌داند و مشروع شدن اصل ‏سلطنت، ‏حتی سلطنت مشروطه را نفی می‌نماید (نجفی، 1378: 341‏‎). ‎‎ ‎
ب) مجلس شورای ملی
حاج‌آقا نورالله علاوه بر مشروعیت نظام، به کارآمدی نظام نیز بسیار توجه داشتند. ‏ایشان ‏تشکیل مجلس یا دارالشورا را یکی از مهم‌ترین اجزای نظام کارآمد می‌دانستند و به ‏همین ‏دلیل، مشورت در اندیشه‌ی سیاسی ایشان از جایگاه ویژه­ای برخوردار بود. او برای ‏اثبات ‏مدعای خود، به آیات و روایات استناد می‌کند. البته ایشان همه‌ی امور حکومتی را ‏قابل ‏مشورت نمی‌داند، بلکه مشورت را محدود به اموری می‌داند که حکم و قانون معینی ‏در ‏کتاب و سنت در مورد آن وجود ندارد، وگرنه در اموری که از جانب خداوند نسبت به ‏آن ‏دستور و حکم خاصی صادر شده است، احدی حق چون‌وچرا و تبدیل و تغییر ندارد‎.‎
در آن شرایط، حاج‌آقا نورالله حفظ اسلام را موقوف به مشروطه شدن سلطنت می‌دانست ‏و ‏تا آنجا پیش رفتند که حتی احتمال قبول جمهوری را نیز رد نکردند و آن را ‏همپای ‏مشروطیت پذیرفتند. تشکیل مجلس شورا برای ایشان از چنان اهمیتی برخوردار بود ‏که به ‏همراه سایر علما، نظرات خود را در مورد مخالفین مشروطه و مجلس، برای چهارده ‏شهر ‏بزرگ مملکت ارسال داشتند‎.‎
ج) قانون
ایشان همیشه بر این مسئله تأکید داشتند که باید در حکومت، قانون حاکم باشد و همه ‏چیز ‏بر اساس قانون اجرا شود تا هر کس به وسیله‌ی قانون، تکلیف خود را بداند و از ‏وظیفه‌ی ‏خود تجاوز ننماید و کارها مطابق قانون منظم گردد. حاج‌آقا نورالله حتی در سلطنت ‏مشروطه ‏هم حکم آن پادشاه یا حاکمی را پذیرفتنی می‌دانند که مطابق قانون مملکت و اسلام ‏باشد و ‏اگر یقین شود که حکمی بر خلاف قانون یا از روی هوای نفس از او صادر شده ‏است، مطاع ‏نخواهد بود‎.‎
د) آزادی
حاج‌آقا نورالله اصفهانی آزادی را یکی از مسائل مهمی می‌داند که حکومت باید به ‏دنبال ‏تأمین آن باشد و بر لزوم این آزادی تأکید می‌کند؛ به طوری که درج واژه‌هایی مانند ‏عدالت، ‏حریت، مساوات و آزادی در چهار گوشه‌ی کادر صفحه‌ی اول کتاب، که در میانه‌ی ‏آن نام ‏‏«رساله‌ی مقیم و مسافر» آمده است (نجفی، 1376: 19)، نشان از اعتقاد حاج‌آقا نورالله ‏به این ‏چهار رکن زندگی اجتماعی دارد و مبین آن است که در اندیشه‌ی سیاسی ایشان، این ‏کار نه ‏تنها مباینتی با درک او از حکومت اسلامی ندارد، بلکه مبنای اصلی فلسفه‌ی سیاسی ‏ایشان را ‏نیز تشکیل می‌دهد‎.‎
‎ ‎در آن شرایط که تحقق حکومت مطلوب امکان‌پذیر نبود، با ارائه‌ی الگویی مقبول از ‏حکومت ‏قدر مقدور تا حدودی توانست به مباحث اندیشه‌ی سیاسی در عصر مشروطه ‏جهت دهد‎. ‎
هـ) مساوات و عدالت
‎ ‎حاج‌آقا نورالله عدل و عدالت را از ارکان اصول مشروطه معرفی می‌نماید: «در مملکت ‏باید ‏قانون عدل مجری باشد و هیچ کس بر دیگری ظلم و ستم نکند و کسی را به ناحق ‏حبس ‏نکرده و صدمه و اذیت نکند و زنجیر ننماید و هتک و عرض و فحاشی نکرده، بد ‏نگوید... ‏این وجوهی که به عنوان مالیات گرفته می‌شود به طور عدل و انصاف و صحت باید ‏باشد... ‏باید ضعیف و قوی یکسان باشد.» (اصفهانی، 1327: 361‏‎)‎
‎ ‎حاج‌آقا نورالله عدالت را نه تنها در بُعد اقتصادی، بلکه در زمینه‌ی آبرو، انسانیت و ‏حقوق ‏قانونی دیگر هم مجرا می‌داند. وی از قانونی که بین حاکم و سایر مردم فرق قائل ‏شود یا ‏اینکه عده‌ای از امکانات بهتر و وسایل بیشتر برخوردار باشند و توده‌ی مردم از فقر ‏و ‏پریشانی و عدم امکانت در رنج باشند، انتقاد کرده است. او اولین وظیفه‌ی یک ‏حکومت ‏صالح و مردمی را تأمین امکانات اولیه و حیاتی برای همه‌ی مردم می‌داند‎.‎
حاج‌آقا نورالله تنها راه ریشه‌کن کردن استبداد را قیام و انقلاب ملت می‌داند. وی در ‏عدم ‏پیروی از سلطان و احقاق حق مظلوم از ظالم و تجویز انقلاب می‌نویسد: «آیا ساکت ‏بنشینند، ‏اسلام از بین برود؟ آیا آسوده بنشینند که اجانب، مملکت اسلامیه را به تدابیر سیاسیه ‏متصرف ‏شوند؟ کسی که اندک شعوری داشته باشد راضی نمی‌شود.» (اصفهانی، 1327ق: ‏‏372‏‎)‎
‎ ‎و) نقش و جایگاه مردم
‎ ‎
ایشان همواره با حمایت از حکومت مشروطه و تشکیل مجلس، لزوم دخالت و ‏مشارکت ‏مردم در امور سیاسی اجتماعی را متذکر می‌شدند و معتقد بودند که «در اصلاح ‏مقاصد ترقی ‏ملت و دولت، هزار رأی مستقیم که منتخب از ده کرور آرای مخلوق است، ‏بهتر است از یک ‏رأی مبتلا و اسیر در دست اهوای فاسده و اغراض باطله.» (نجفی، 1378: ‏‏174‏‎)‎
حاج‌آقا نورالله نه تنها حق انتخاب نماینده‌ی شورا ­را به مردم واگذار می‌کنند، بلکه برای ‏آن‌ها ‏حق نظارت و کنترل همگانی نیز قائل‌اند و معتقدند که نمایندگان باید آنچه را که در ‏مجلس ‏شورا مطرح می‌شود به اطلاع مردم برسانند و در مقابل رأی مردم پاسخ‌گو باشند‎.‎
به همین دلیل، از اشکالاتی که ایشان نسبت به حکومت ناکارآمد زمان خودشان دارند، ‏عدم ‏اطلاع مردم و عدم نظارت آن‌ها بر مسائل مملکتی، به ویژه بحث مالیات‌ها و چگونگی ‏دخل ‏و خرج آن‌هاست. از اقدامات مهم عملی مرحوم حاج‌آقا نورالله در جهت افزایش ‏نظارت بر ‏امور دولتی، تأسیس انجمن مقدس ملی اصفهان است که همواره بر امور مختلف ‏دولتی ‏نظارت داشته است. علاوه بر این، ایشان با ایجاد خانه‌ی مطبوعات، که از آن به ‏‏«قرائت‌خانه» ‏یاد می‌شد، زمینه‌ها و بسترهای مقدماتی را برای افزایش آگاهی و اطلاع‌رسانی ‏به مردم و ‏نظارت بر امور عمومی فراهم می‌کردند‎.‎
‎ ‎نتیجه‌گیری
‎ ‎حاج‌آقا نورالله اصفهانی با تئوریزه کردن اصول مشروطه بر مبنای تعالیم اسلام، ‏تفسیری ‏متفاوت از مشروطه ارائه داد. ایشان با تدوین قوانین و اصول مشروطه بر مبنای ‏اسلام، در ‏مقابل کسانی که مشروطه را گرته‌برداری مستقیم از اصول و مبانی غربی ‏می‌دانستند، قرار ‏گرفتند. به نظر وی، می‌توان بسیاری از مبانی مشروطه را در اسلام پیدا کرد ‏و تنها نیازمند ‏تفسیری نو با توجه به اوضاع اجتماعی‌سیاسی جامعه است‎.‎
بنابراین در اندیشه‌ی حاج‌آقا نورالله اصفهانی، حکومت مشروطه در زمان غیبت بهترین ‏نوع ‏حکومت و قدر مقدوری است که می‌تواند گستره‌ی ظلم را کاهش دهد و با ایجاد ‏مجلس ‏شورا، که نمایندگان مردم هستند، قوانین الهی را در جامعه احیا کند‎.(*)‎
منابع‎:‎
‎ -       ‎اصفهانی، نورالله (1327)، رساله‌ی مقیم و مسافر، مندرج در: نجفی، موسی، ‏اندیشه‌ی ‏سیاسی و تاریخ نهضت حاج‌آقا نورالله اصفهانی، تهران، مؤسسه‌ی مطالعات تاریخ ‏معاصر ‏ایران‎.‎
‎-       ‎علی‌خانی، علی‌اکبر (1384)، اندیشه‌ی سیاسی در اسلام (از صدر اسلام تا ‏فروپاشی ‏عثمانی)، تهران، نشر جهاد دانشگاهی‎.‎
‎-       ‎فیرحی، داوود (1383)، نظام سیاسی و دولت در اسلام، تهران، انتشارات سمت‎.‎
‎-       ‎نامدار، مظفر (1376)، رهیافتی بر مبانی مکتب‌ها و جنبش‌های سیاسی شیعه ‏در ‏صدساله‌ی اخیر، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی‎.‎
‎ -       ‎نائینی، محمدحسین (1361)،‌ تنبیه الامه و تنزیه المله، تهران، شرکت سهامی ‏انتشار، ‏چاپ هشتم‎.‎
‎-       ‎نجفی، موسی (1375)، مؤلفه‌های حکومت در اندیشه‌ی سیاسی مکتب نجف، ‏تهران، ‏پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی‎.‎
‎-       ‎نجفی، موسی (1378)، اندیشه‌ی سیاسی و تاریخ نهضت حاج‌آقا نورالله ‏اصفهانی، ‏تهران، مؤسسه‌ی مطالعات تاریخ معاصر ایران‎.‎
‎ -       ‎نجفی، موسی (1376)، بنیاد فلسفه‌ی سیاسی در ایران (عصر مشروطیت)، تهران، ‏مرکز ‏نشر دانشگاهی‎.‎
‎ -       ‎نوری، شیخ فضل‌الله (1362)، لوایح، به کوشش هما رضوانی، تهران، نشر تاریخ ایران‎.‎
پی‌نوشت‎:‎
‎[‎‏1‏‎] ‎اصطلاح حکومت قدر مقدور، در این نوشته به معنای حکومتی است که تأسیس آن ‏در ‏عصر غیبت (زمانی که دسترس به معصوم ممکن نیست) برای رفع ظلم و کاستن ‏فشارهایی ‏که از ناحیه‌ی حکام بر مردم وارد می‌آمد، مقدور بوده است. حکومت قدر مقدور، ‏یعنی ‏حکومت قدر مقدور از حاکمیت قوانین الهی در جامعه‎.‎
‎/‎