مشروطة قدر مقدور يا حکومت مطلوب آرماني؟
فاطمه شهابی؛ کارشناسی ارشد اندیشهی سیاسی
منبع::پایگاه برهان
حکومت مشروطه حکومت صد درصد مطلوب آقا نورالله اصفهانی نیست و فقط به عنوان گزینهای برای حالت اضطرار مورد پذیرش واقع شده، تا حد ممکن به نظام مطلوب که حکومت معصوم است نزدیکتر شوند و در گذر زمان نقایص نظام را برطرف کنند.
گروه تاریخ برهان/ فاطمه شهابی؛ نهضت مشروطیت در ایران با حضور علمای اسلام در صحنهی اجتماعی سیاسی و نقش بارز و آشکار مردم به پیروی از آنها آغاز گردید. در این بین، پرداختن به آرا و اندیشههای عالمی بزرگ چون حاجآقا نورالله اصفهانی، به عنوان یکی از علمای بزرگ و پیشرو در این زمینه، درخور توجه است. حاجآقا نورالله اصفهانی از جمله علمایی بودند که در دوران مشروطه، مبانی نظری خود را در باب تشکیل حکومتی قانونی و اسلامی در رسالهی مکالمات «مقیم و مسافر» تدوین کردند. در این پژوهش تلاش شده است تا مبانی شکلی و محتوایی حکومت اسلامی مورد نظر ایشان مورد بررسی قرار گیرد.
حاجآقا نورالله، در چهار مقطع حساس از زندگی پربار خود، نقش و نفوذ عمدهای در عرصهی سیاست و دیانت و اصلاح امور مسلمانان ایفا نمود؛ در فرونشاندن شورش و تهاجمات بابیه در روستای سدهی اصفهان در سال 1307ق، در رخداد نهضت تنباکو و نیز در قالب رهبر سیاسی نهضت مشروطه در اصفهان و آخرین عرصه، تلاش دینیسیاسی ایشان که سرانجام منجر به شهادت او شد در اوایل دورهی پادشاهی رضاشاه علیه اجرای سیاستهای دینستیزانهی او بود.
هرچند وی به صورت مشخص بر مبانی اندیشهی خود تأکید نکرده است، ولی با تأمل در نوشتهها و سلوک سیاسی ایشان میتوان موارد ذیل را به عنوان مبانی اندیشهی سیاسی وی در ارائهی اصول و الگوی حکومت قدر مقدور برشمرد.[1] حاجآقا نورالله، در دفاع از مشروطه، رسالهای با عنوان مقیم و مسافر به شکل محاورهای و به دور از واژگان فقهی و شرعی تدوین کردند و در آن مردم عادی را مورد خطاب قرار دادند.
1. عناصر شکلی نظام سیاسی
الف) ضرورت حکومت
از نظر ایشان، حکومت مشروطه زمینههای لازم برای رشد مادی و معنوی مسلمین را فراهم میکند و از مصرف بیهودهی بیتالمال و مفسدهی سلاطین جلوگیری مینماید و زمینههای تضعیف مسلمین را از بین میبرد. «به این اساس مشروطه رفع تمام نواقص و استحکام اسلام میشود و قوام ملت و ترقی مملکت اسلامی میشود.» (اصفهانی، 1327ق: 356) ایشان معتقدند که تحقق اهدافی همچون ترویج علم و معارف، تعلیموتربیت، آزادی، مساوات، عدالت و... تنها از طریق تشکیل حکومت امکانپذیر است.
ب) انواع حکومت
ایشان حکومتها را به دو نوع حکومت استبدادی و مشروطه تقسیم میکند. از نظر وی، حکومت استبدادی آن نوع حکومتی است که در آن، اختیار امور و احکام و آرا در دست یک نفر است. «اگر سلطان هر چه بگویید و بکند، مطاع باشد؛ میخواهد حکم و فرمانش مطابق با قانون مملکت باشد یا نباشد، مطابق صلاح باشد یا نباشد، آن را سلطنت مطلقه گویند.» (اصفهانی، 1327ق: 354)
حاجآقا نورالله توجیه قانونی و شاید هم شرعی قدرت مطلقهی سلطان را مورد سؤال قرار میدهد و اولین اثر تبدیل شدن خلافت به سلطنت را همان انحراف بیشتر از روح کلی اسلام و تعطیل شدن قوانین شریعت معرفی مینمایند. در مقابل حکومت استبدادی، ایشان با هدف قانون الهی و سنت نبوی به حمایت از حکومت نوع دوم یا مشروطه میپردازد.
حاجآقا نورالله سعی میکند با توجه به متون اولیهی اسلامی و همچنین با اخذ شواهدی از تاریخ اسلام و روایات شیعی، آن را سنت و جریانی اسلامی که قرنها فراموش شده است معرفی نماید. در نتیجه اینکه بعضی میگویند: «مشروطه خلاف قانون اسلام است ناشی از نفهمیدن مطالب و اخبار و بیعلمی است، والا بر تمام ملل و دول عالم معلوم است بر اینکه اول پیغمبری که قانون مشروطه را برای امت خود برقرار نمود حضرت خاتمالانبیاست.» (اصفهانی، 1327ق: 354)
بنابراین در نگاه حاجآقا نورالله اصفهانی، حکومت مشروطه از ویژگیهای خاصی برخوردار است. اولاً حاکمیت در مشروطه با قوانین الهی است. ثانیاً مشروطه مطلب جدیدی نیست که بخواهیم آن را مورد تردید یا نفی قرار دهیم، بلکه باید مبانی آن را برای مردم بازگفت و تبیین کرد که مشروطهخواهی همان اسلامخواهی است. ثالثاً جایگاه هر یک از نهادهای دینی و مدنی به طور کامل مشخص است (علیخانی، 1384: 120).
ج) حکومت مطلوب
از نظر ایشان، یکی از مهمترین اهداف حکومت مطلوب، رساندن مردم به سعادت حقیقی است. حاجآقا نورالله معتقد بود حکومت مطلوب حکومتی است که زمینههای تعلیموتربیت را در جامعه برای تمامی مردم فراهم کند تا به این وسیله، فقر و بیسوادی، که یکی از دلایل اصلی استثمار مردم توسط حکام مستبد است، از بین برود.
حاجآقا نورالله سعی میکند با توجه به متون اولیهی اسلامی و همچنین با اخذ شواهدی از تاریخ اسلام و روایات شیعی، آن را سنت و جریانی اسلامی که قرنها فراموش شده است معرفی نماید.
ایشان به مؤلفههایی چون قانون و آزادی در حکومت مطلوب خود اشاره میکند و یکی از دلایل نامطلوب بودن حکومت استبدادی را نبود آزادی میداند البته آزادی از نظر ایشان دارای چارچوبی است که همان چارچوب شرع مقدس و دین اسلام است. ایشان علاوه بر آزادی، قانون را یکی دیگر از خصایص حکومت مطلوب معرفی میکند. ایشان معتقد بودند که در حکومت باید قانون حاکم باشد تا هر کس از گدا و شاه تکلیف خود را بداند و بر اساس وظایف خود عمل کند؛ بدون آنکه فرقی در اجرای قانون وجود داشته باشد، آن هم قانونی که بر اساس کتاب و سنت باشد.
بحث امنیت نیز مورد توجه خاص مرحوم حاجآقا نورالله بود و برای تحصیل آن، پیگیریها و تلاشهای فراوانی داشت. ایشان علاوه بر این موارد، توجه به مؤلفههای اقتصادی و نظامی را از جمله دیگر ویژگیهای حکومت مطلوب میدانست. اقدامات ایشان در تأسیس شرکت اسلامیه و شرکت شرافت برای تولید منسوجات داخلی، نشاندهندهی تلاش ایشان برای رهایی از وابستگی به بیگانگان است؛ چرا که از نظر ایشان، یک حکومت کارآمد، حکومتی است که دارای استقلال و خودکفایی باشد.
ایشان همچنین در زمینهی نظامی، با آموزش نظامی طلاب و دعوت ایلات بختیاری و قشقایی به دفاع از مرزها و جان مردم، جنبهی نظامی حکومت خویش را عملی کردند. بنابراین حکومت مطلوب از نظر حاجآقا نورالله حکومتی بود که به تمامی جنبههای سیاسی، فرهنگی، اقتصادی یا نظامی توجه کند. ایشان چنین حکومتی را حکومت عادلانه و بدون عیب و نقص میدانستند، اما در آن شرایط که تحقق چنین حکومتی امکانپذیر نبود، با ارائهی الگویی مقبول از حکومت قدر مقدور تا حدودی توانست به مباحث اندیشهی سیاسی در عصر مشروطه جهت دهد. به همین دلیل، در آن زمان، با تمسک به مشروطه میخواستند در حد امکان از ستم حاکمان بکاهند تا هم مردم در آسایش نسبی به سر برند، هم قوانین اسلامی در حد امکان اجرا شود.
در اندیشهی بیشتر عالمان مشروطهخواه، قالب مشروطه در آن زمان شکل بهنجاری برای حکومت آرمانی اسلامی به شمار نمیرفت و بیشتر آنان سلطنت حقه را به حضرت ولی عصر (عجل الله تعالی فرجه الشریف) منحصر میدانستند. در واقع حکومت مشروطه، حکومت صد درصد مطلوب آقا نورالله اصفهانی نیست و فقط به عنوان گزینهای برای حالت اضطرار مورد پذیرش واقع شده است؛ چرا که با این نگرش و پایبندی به این نظریه، عاملان نظام سعی میکنند تا حد ممکن روزبهروز به نظام مطلوب که حکومت معصوم است نزدیکتر شوند و در گذر زمان، نقایص نظام را برطرف کنند و از نظر مادی و معنوی، مشکلات مردم کمتر شود.
2. عناصر محتوایی نظام سیاسی
حاجآقا نورالله اصفهانی، پس از بررسی انواع حکومت و مطرح کردن اندیشههای خود در باب حکومت قدر مقدور، به بیان مؤلفههای حکومت مد نظر خود میپردازد.
الف) ولایت فقها
تمامی تلاش حاجآقا نورالله اصفهانی در جنبش مشروطه بر این اصل قرار داشت که شریعت هیچ ضدیتی با سیاست ندارد و مبانی بسیاری از پدیدههای سیاسی، چون اکثریت آرا، مشارکت مردم، آزادی، مساوات و عدالت با شریعت اسلام همسازی کامل دارد. ایشان در صدد بود تا اثبات نماید که اندیشهی سیاسی خود را از تفکر و آرای اجتهادی و فقهی خود کسب نموده است و به همین دلیل، مأخذ و منبع خارجی را به عنوان معیار و الگو در حکومت معرفی نمینماید. در نظر ایشان، مشروطه و مجلس شورا هم تا جایی اعتبار داشت که برگرفته از کتاب و سنت باشد. بر همین اساس، اصل نظارت فقها بر قوانین مجلس را میپذیرد و بر لزوم اجرای آن تأکید میکند.
از نظر حاجآقا نورالله، تعمیم ولایت فقیه در حوزهی سیاست نه تنها امکانپذیر نیست، بلکه باعث میشود در شرایط فعلی، حتی حکومت مشروطه که قدر مقدور علمای دین در جایگزینی حکومت استبدادی است نیز تحقق نپذیرد. بنابراین تعمیم ولایت فقیه را در حوزهی سیاست در آن شرایط نپذیرفت و تنها وکالت فقیه یا اذن فقیه در وکالت را قدر مقدور دانست. ایشان به خاطر همان دلهرهی تحدید قدرت استبداد، اذن فقیه را در امور مربوط به عامه کافی دانستند (نامدار، 1376: 155) که در نامهی ایشان به مجلس شورا برای حمایت از نظارت فقها بر مجلس شورا، این امر به خوبی مشاهده شد.
پیروان مکتب نجف، با وجود اینکه اقامهی حکومت شرعی و ایجاد نظام سیاسی مبتنی بر شریعت را جزء وظایف فقها میدانستند، تحت شرایط زمان، توانایی خود را در پایهریزی چنین حکومتی کافی نمیدانستند و صرفاً اذن مجتهد را در تصدی از سوی هر فردی کافی میدیدند (نجفی، 1375: 233). حاجآقا نورالله اصفهانی، که خود یکی از نظریهپردازان مکتب نجف بود، تحت تأثیر چنین نظریهای قرار داشت. ایشان مانند علامه نائینی، که در کتاب «تنبیه الامه و تنزیه المله» کسب قدرت سیاسی را برای اجرای احکام شریعت در دوران حاضر از سوی فقها و مجتهدین غیرمقدور میدید و بر همین اساس، پیشنهاد و پذیرش نظام سیاسی مشروطه را دلیل قدر مقدور تفسیر میکرد، امکان اقامهی حکومت شرعی را از سوی فقها و مجتهدان در آن شرایط فراهم نمیدانست: «در این عصر غیبت که دست امت از دامان عصمت کوتاه و مقام ولایت و نیابت نواب عام در اقامهی وظایف مذکوره هم مغصوب و انتزاعش غیرمقدور است... تحدید استیلای جور به قدر ممکن واجب است.» (نائینی، 1361: 41)
حاجآقا نورالله معتقد بودند که پادشاه با طرح حکومت مشروعه، به دنبال از بین بردن مشروطه بودند و ایجاد مشروعه هم که جزء در زمان ظهور امام زمان (عجل الله تعالی فرجه الشریف) میسر نیست و کار به کام مستبدان میشود: «این حیله و دسیسهی اولی نیست و از خود اینها نیست. این را اقتباس از معاویه و عمرو عاص کردهاند... که قرآنها را سر نیزهها نمودند و خوارج را با شعار لا حکم الا الله، بر حضرت علی شورانیدند. اینها هم در این کلمهی مشروعه پیروی آنها را کردند و از این کلمهی حق ارادهی امر باطلی کرده بودند. این را عنوان نمودند تا مشروطه را به این عنوان ببرند، مشروعه هم در ظرف خارج محقق نشود و کار به کام مستبدین گردد.» (اصفهانی، 1327ق: 370)
پیروان مکتب نجف و از جمله حاجآقا نورالله، در جنبش مشروطه، به تعمیم ولایت در حوزهی نظارت، که بخشی از قدرت بود، اکتفا کردند و همهی دغدغهی خود را بر مبنای ایجاد یک نظام سیاسی مشروطهی ضداستبدادی که در آن فقها و مجتهدان از طرف تعدادی از علما برای نظارت در تدوین قوانین مجلس انتخاب میشدند قرار دادند (نامدار، 1376: 188).
حاجآقا نورالله معتقدند که سلطنت مشروطه لاجرم از دو جزء تشکیل شده است: سلطنت پادشاه و مجلس. جزء اول را هرگز نمیشود مشروع شمرد، بلکه منظور از مطابقت مشروطه با اسلام، جزء دوم آن است؛ یعنی قانون مشروطه باید مطابق قانون اسلام باشد. این قسمت از عقاید حاجآقا نورالله حاوی دو نکته است: اول آنکه به طور خیلی ظریف، اصل سلطنت را از ریشه، منافی شرع و شریعت معرفی میکند. دوم آنکه هرچند وی مشخصه یا حدود و شکلی از آن حکومت نمونه را ترسیم نکرده است یا حتی در مورد امکان تشکیل آن نیز سخنی ندارد، ولی همین قدر میپذیرد که در زمان فعلی، بهترین شیوهای که میتواند احکام اسلام را مجرا دارد یا لااقل اکثر احکام را احیا دارد، شکل مشروطه شدن حکومت است. حاجآقا نورالله مشروعه شدن قوانین را تأیید و واجب میداند و مشروع شدن اصل سلطنت، حتی سلطنت مشروطه را نفی مینماید (نجفی، 1378: 341).
ب) مجلس شورای ملی
حاجآقا نورالله علاوه بر مشروعیت نظام، به کارآمدی نظام نیز بسیار توجه داشتند. ایشان تشکیل مجلس یا دارالشورا را یکی از مهمترین اجزای نظام کارآمد میدانستند و به همین دلیل، مشورت در اندیشهی سیاسی ایشان از جایگاه ویژهای برخوردار بود. او برای اثبات مدعای خود، به آیات و روایات استناد میکند. البته ایشان همهی امور حکومتی را قابل مشورت نمیداند، بلکه مشورت را محدود به اموری میداند که حکم و قانون معینی در کتاب و سنت در مورد آن وجود ندارد، وگرنه در اموری که از جانب خداوند نسبت به آن دستور و حکم خاصی صادر شده است، احدی حق چونوچرا و تبدیل و تغییر ندارد.
در آن شرایط، حاجآقا نورالله حفظ اسلام را موقوف به مشروطه شدن سلطنت میدانست و تا آنجا پیش رفتند که حتی احتمال قبول جمهوری را نیز رد نکردند و آن را همپای مشروطیت پذیرفتند. تشکیل مجلس شورا برای ایشان از چنان اهمیتی برخوردار بود که به همراه سایر علما، نظرات خود را در مورد مخالفین مشروطه و مجلس، برای چهارده شهر بزرگ مملکت ارسال داشتند.
ج) قانون
ایشان همیشه بر این مسئله تأکید داشتند که باید در حکومت، قانون حاکم باشد و همه چیز بر اساس قانون اجرا شود تا هر کس به وسیلهی قانون، تکلیف خود را بداند و از وظیفهی خود تجاوز ننماید و کارها مطابق قانون منظم گردد. حاجآقا نورالله حتی در سلطنت مشروطه هم حکم آن پادشاه یا حاکمی را پذیرفتنی میدانند که مطابق قانون مملکت و اسلام باشد و اگر یقین شود که حکمی بر خلاف قانون یا از روی هوای نفس از او صادر شده است، مطاع نخواهد بود.
د) آزادی
حاجآقا نورالله اصفهانی آزادی را یکی از مسائل مهمی میداند که حکومت باید به دنبال تأمین آن باشد و بر لزوم این آزادی تأکید میکند؛ به طوری که درج واژههایی مانند عدالت، حریت، مساوات و آزادی در چهار گوشهی کادر صفحهی اول کتاب، که در میانهی آن نام «رسالهی مقیم و مسافر» آمده است (نجفی، 1376: 19)، نشان از اعتقاد حاجآقا نورالله به این چهار رکن زندگی اجتماعی دارد و مبین آن است که در اندیشهی سیاسی ایشان، این کار نه تنها مباینتی با درک او از حکومت اسلامی ندارد، بلکه مبنای اصلی فلسفهی سیاسی ایشان را نیز تشکیل میدهد.
در آن شرایط که تحقق حکومت مطلوب امکانپذیر نبود، با ارائهی الگویی مقبول از حکومت قدر مقدور تا حدودی توانست به مباحث اندیشهی سیاسی در عصر مشروطه جهت دهد.
هـ) مساوات و عدالت
حاجآقا نورالله عدل و عدالت را از ارکان اصول مشروطه معرفی مینماید: «در مملکت باید قانون عدل مجری باشد و هیچ کس بر دیگری ظلم و ستم نکند و کسی را به ناحق حبس نکرده و صدمه و اذیت نکند و زنجیر ننماید و هتک و عرض و فحاشی نکرده، بد نگوید... این وجوهی که به عنوان مالیات گرفته میشود به طور عدل و انصاف و صحت باید باشد... باید ضعیف و قوی یکسان باشد.» (اصفهانی، 1327: 361)
حاجآقا نورالله عدالت را نه تنها در بُعد اقتصادی، بلکه در زمینهی آبرو، انسانیت و حقوق قانونی دیگر هم مجرا میداند. وی از قانونی که بین حاکم و سایر مردم فرق قائل شود یا اینکه عدهای از امکانات بهتر و وسایل بیشتر برخوردار باشند و تودهی مردم از فقر و پریشانی و عدم امکانت در رنج باشند، انتقاد کرده است. او اولین وظیفهی یک حکومت صالح و مردمی را تأمین امکانات اولیه و حیاتی برای همهی مردم میداند.
حاجآقا نورالله تنها راه ریشهکن کردن استبداد را قیام و انقلاب ملت میداند. وی در عدم پیروی از سلطان و احقاق حق مظلوم از ظالم و تجویز انقلاب مینویسد: «آیا ساکت بنشینند، اسلام از بین برود؟ آیا آسوده بنشینند که اجانب، مملکت اسلامیه را به تدابیر سیاسیه متصرف شوند؟ کسی که اندک شعوری داشته باشد راضی نمیشود.» (اصفهانی، 1327ق: 372)
و) نقش و جایگاه مردم
ایشان همواره با حمایت از حکومت مشروطه و تشکیل مجلس، لزوم دخالت و مشارکت مردم در امور سیاسی اجتماعی را متذکر میشدند و معتقد بودند که «در اصلاح مقاصد ترقی ملت و دولت، هزار رأی مستقیم که منتخب از ده کرور آرای مخلوق است، بهتر است از یک رأی مبتلا و اسیر در دست اهوای فاسده و اغراض باطله.» (نجفی، 1378: 174)
حاجآقا نورالله نه تنها حق انتخاب نمایندهی شورا را به مردم واگذار میکنند، بلکه برای آنها حق نظارت و کنترل همگانی نیز قائلاند و معتقدند که نمایندگان باید آنچه را که در مجلس شورا مطرح میشود به اطلاع مردم برسانند و در مقابل رأی مردم پاسخگو باشند.
به همین دلیل، از اشکالاتی که ایشان نسبت به حکومت ناکارآمد زمان خودشان دارند، عدم اطلاع مردم و عدم نظارت آنها بر مسائل مملکتی، به ویژه بحث مالیاتها و چگونگی دخل و خرج آنهاست. از اقدامات مهم عملی مرحوم حاجآقا نورالله در جهت افزایش نظارت بر امور دولتی، تأسیس انجمن مقدس ملی اصفهان است که همواره بر امور مختلف دولتی نظارت داشته است. علاوه بر این، ایشان با ایجاد خانهی مطبوعات، که از آن به «قرائتخانه» یاد میشد، زمینهها و بسترهای مقدماتی را برای افزایش آگاهی و اطلاعرسانی به مردم و نظارت بر امور عمومی فراهم میکردند.
نتیجهگیری
حاجآقا نورالله اصفهانی با تئوریزه کردن اصول مشروطه بر مبنای تعالیم اسلام، تفسیری متفاوت از مشروطه ارائه داد. ایشان با تدوین قوانین و اصول مشروطه بر مبنای اسلام، در مقابل کسانی که مشروطه را گرتهبرداری مستقیم از اصول و مبانی غربی میدانستند، قرار گرفتند. به نظر وی، میتوان بسیاری از مبانی مشروطه را در اسلام پیدا کرد و تنها نیازمند تفسیری نو با توجه به اوضاع اجتماعیسیاسی جامعه است.
بنابراین در اندیشهی حاجآقا نورالله اصفهانی، حکومت مشروطه در زمان غیبت بهترین نوع حکومت و قدر مقدوری است که میتواند گسترهی ظلم را کاهش دهد و با ایجاد مجلس شورا، که نمایندگان مردم هستند، قوانین الهی را در جامعه احیا کند.(*)
منابع:
- اصفهانی، نورالله (1327)، رسالهی مقیم و مسافر، مندرج در: نجفی، موسی، اندیشهی سیاسی و تاریخ نهضت حاجآقا نورالله اصفهانی، تهران، مؤسسهی مطالعات تاریخ معاصر ایران.
- علیخانی، علیاکبر (1384)، اندیشهی سیاسی در اسلام (از صدر اسلام تا فروپاشی عثمانی)، تهران، نشر جهاد دانشگاهی.
- فیرحی، داوود (1383)، نظام سیاسی و دولت در اسلام، تهران، انتشارات سمت.
- نامدار، مظفر (1376)، رهیافتی بر مبانی مکتبها و جنبشهای سیاسی شیعه در صدسالهی اخیر، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- نائینی، محمدحسین (1361)، تنبیه الامه و تنزیه المله، تهران، شرکت سهامی انتشار، چاپ هشتم.
- نجفی، موسی (1375)، مؤلفههای حکومت در اندیشهی سیاسی مکتب نجف، تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی.
- نجفی، موسی (1378)، اندیشهی سیاسی و تاریخ نهضت حاجآقا نورالله اصفهانی، تهران، مؤسسهی مطالعات تاریخ معاصر ایران.
- نجفی، موسی (1376)، بنیاد فلسفهی سیاسی در ایران (عصر مشروطیت)، تهران، مرکز نشر دانشگاهی.
- نوری، شیخ فضلالله (1362)، لوایح، به کوشش هما رضوانی، تهران، نشر تاریخ ایران.
پینوشت:
[1] اصطلاح حکومت قدر مقدور، در این نوشته به معنای حکومتی است که تأسیس آن در عصر غیبت (زمانی که دسترس به معصوم ممکن نیست) برای رفع ظلم و کاستن فشارهایی که از ناحیهی حکام بر مردم وارد میآمد، مقدور بوده است. حکومت قدر مقدور، یعنی حکومت قدر مقدور از حاکمیت قوانین الهی در جامعه.
/