سیاست­های تشویقی و بازدارنده پهلوی درباره کشف حجاب‎

حسن شمس آبادی کارشناس ارشد تاریخ ایران
پایگاه عبرت‌پژوهی تاریخ
مقدمه
قبل از صدور بخشنامه عمومی و اعلام رسمی کشف حجاب، جهت فراهم شدن شرایط، از ‏سوی وزیر معارف و اوقاف بخشنامه­ای در ۲۵ آذر ماه ۱۳۱۴ش خطاب به رؤسای معارف ‏استانها صادر شد. برطبق دستورات مندرج در این بخشنامه، هدف از کشف حجاب زنان این ‏بود که «طبقه نسوان که مادران رجال فردا هستند مانند زنان سایر ممالک متمدنه از برکات ‏علم و دانش و تمدن و تربیت برخوردار شوند و بتوانند خانواده­های صالح و مفید تشکیل ‏دهند و فرزندان وطن پرست رشید برای کشور تربیت نماینددر این بخشنامه از رؤسای ‏معارف تمام استانها خواسته شده بود برطبق برنامه­های اعلام شده «از هرگونه…کندی ‏بی­فایده و یا تندروی و افراط خودداری شود.» در این دستورالعمل برای هر یک از ‏گروه­های سنی برنامه خاصی در نظر گرفته شده بود، به عنوان مثال برای طبقه اطفال و ‏خردسال؛ تأسیس مدارس ابتدایی مختلط تحت عنوان«کودکستان» و اداره تدریجی آن توسط ‏‏«آموزگاران اناث» پیش بینی شده بود. دختران دبستانها و دبیرستانها هم می­بایست با لباس ‏متحدالشکل در مدرسه و خانه و کوچه ظاهر گردندبرای زنانی که در دو طبقه ‏پیشین(خردسالان و دبستانی و دبیرستانی) قرار نمی­گرفتند و در ضمن سنی از آنها گذشته ‏بود کار کمی سخت و مشکل بود، لذا جهت سوق دادن آنها به کشف حجاب، دستور داده ‏شده بود تا دو اقدام اساسی ذیل صورت گیرد‎:‎
‏۱‏‎- ‎تشکیل کنفرانس­هایی جهت تربیت نسوان با حضور معلم­های خانم با لباس متحد ‏الشکل و ایراد سخنرانی در این زمینه؛ اگرچه در این کنفرانس­ها تاکید شده بود که «از ‏اشخاصی که دارای فضیلت و کمال و معروف به حسن سابقه و دوستی و علم و اطلاع ‏هستند یا از شهر یا از مأمورین مبرز دولت یا از فضلا و دانشمندانی که از آنجا بر سبیل ‏موقت عبور می­نمایند» استفاده شود تا سخنان آنها از نظر روانی بیشترین تاثیر را روی ‏شنوندگان داشته باشد. همچنین جهت رفع این ذهنیت که این مجالس قصد دارد زنان را ‏وادار به استفاده از پوشش غربی نماید، از سخنرانان و گویندگان خواسته شد که در سخنان ‏خود بیان کنند که؛ لباس­هایی که خانمها در حال حاضر می­پوشند همان لباسی است که در ‏قدیم متداول بوده است. در بخشنامه مذکور جهت شرعی جلوه دادن لباس جدید برای زنان ‏دستور داده شد که سخنرانان یادآور شوند که این لباس جدید«به همان ترتیبی است که در ‏شریعت مقدس اسلام در موقع عبادت مانند صلوه و حج امر شده است و باید که صورت و ‏کفین باز و گشاده باشد
‏۲‏‎- ‎تشکیل مجالسی با حضور حاکم هر شهر یا منطقه، رئیس شهربانی و افراد سرشناس شهر ‏به همراه خانوده هایشان؛ درباره علت برپایی چنین مجالسی هم توضیح داده شده بود که؛ ‏‏«معاشرت خانوادگی برای تربیت اخلاق متضمن فواید بسیار است. مردان در مجالس زنان به ‏حجب و حیا و معقولیت قهرا عادت می­نمایند و از خشونت و بی­ادبی که لازمه طبع آنان ‏است می­کاهد و زنان از حضور در مجالس رجال فاضل و با اخلاق کسب فضایل ‏می­نمایند، از حُجب و کم روئی آنان که غالب منتهی به ضعف نفس مذموم است کاسته ‏می­شود…» البته رژیم تمام جوانب را در نظر گرفته و موضوع را از قبل آسیب شناسی کرده ‏بود چرا که در ادامه همین بخشنامه تأکید شده بود که جهت منزه جلوه دادن این­گونه ‏مجالس مختلط از حضور زنان بدنام و فاسد و همچنین برخی جوانان غیرمتأهل و سبکسر ‏ممانعت بعمل آید و ماموران نیز با متانت و تدبیر با مردم برخورد کننداین مساله در دیگر ‏بخشنامه­های صادر شده از سوی نخست وزیر هم مجددا مورد تاکید واقع شده بود. در ‏بخشنامه­ای که محمود جم نخست وزیر در تاریخ ۲۷ آذرماه ۱۳۱۴ش آن را برای اجرا به ‏دوایر دولتی ابلاغ کرد این طور آمده بود که؛ جهت آغاز این عمل «بدواً از محیط معارف ‏یعنی ابتداء از مدیره­های دبستانها و محصلات شروع شده و به سایر طبقات بسط پیدا کند.» ‏از سخنرانان و مأموران اجرایی هم خواسته شده بود که «گوشزد نمایند که مقصود از این ‏اقدامـات تقلید صرف اجانب نیست، بلکه «منفعت عائله­های ایرانی در مملکت آن را ‏ایجاب می­نماید…» وزارت داخله هم همراه با وزارت معارف موظف شده بود جهت بهتر ‏اجرا شدن این قانون تمام کوشش خود را به کار گیرد‎ ‎به نیروهای شهربانی ولایات هم ‏دستور داده شده بود تا از «دخول بعضی عناصر بدنام و زنهای بدسابقه در این قبیل مجامع» ‏ممانعت کنند.«حتی اگر فواحش به کشف حجاب اقدام نمایند باید قویاً جلوگیری شود که ‏صدمه به این مقصود مقدس نزنندو جریان امور را مرتباً‌ به وزارت داخله و شخص رئیس ‏الوزراء گزارش دهند‎.‎
‎ ‎سیاست­های تشویقی‎:‎
رژیم بدنبال عملیاتی شدن قانون کشف حجاب و فراهم شدن بستر و زمینه­های آن از ‏مجموعه اقداماتی بهره برد که ما از آن­ها به دو دسته سیاست­های تشویقی و سیاست­های ‏بازدارنده و تنبیهی نام برده­ایم‎:‎
‎ ‎‏۱‏‎- ‎مراسم جشن و شادمانی
از مهمترین سیاست­های تشویقی، جشن و سروُر در تمام شهرها بود که از اهالی دعوت ‏می­شد تا با همسران بی حجاب خود در این مجالس شرکت نمایند. در ذیل جهت اطلاع از ‏آنچه در این مراسم­ها می­گذشته، به دو گزارش ارسال شده از سوی حکومت­های فردوس ‏و  سبزوار پرداخته می­شود‎:‎
در تلگرافی که از سوی حکومت فردوس برای حکومت خراسان در ۲۸ دیماه۱۳۱۴ش ‏ارسال شده این طور آمده که آقای شاه خلیل الله رحیمی که بزرگ خاندان میرها در این شهر ‏است در منزل خود مراسم جشنی با حضور اغلب مردم فردوس برگزار کرده، که بعد از ‏صرف شربت و شیرینی« خانم آقای رحمانی لایحه مفصلی که حکمران نوشته بودند را ‏قرائت، فریادهای خانم­ها با کف زنان زنده باد اعلیحضرت همایون شاهنشاهی پدر تاجدار ‏محبوب و علیا حضرت ملکه ایران در فضای فردوس طنین انداز بود، سپس خانم رحمانی ‏چادر را از سر برداشته، خطاب نمود که تورا وداع نموده از امروز محترم و عزیز نیستی، ‏سایر خانم­ها هم با شعف فوق تصوری تبعیت نموده از منزل خارج، پس از گردش به منازل ‏خود مراجعت می­نمایند. با تشویقات حکمران و آقای نجفی مختاری تا یک ماه دیگر خانم ‏چادر سری دیده نخواهد شد. محله پایین شهر هم جمعه آینده برای تغییر لباس جشن ‏خواهند داشت. نظیر این جشن­ها دیده نشده
اما در سبزوار رئیس معارف و اوقاف پس از برپایی جشن؛ گزارش مفصلی برای وزارت ‏معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه و همچنین اداره معارف و اوقاف خراسان ارسال کرد که ‏به این شرح است‎:‎
‎« ‎وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه، ادارة معارف و اوقاف خراسان، نمرة ۴۳۹۶ به ‏تاریخ ۲۱/۱۰/۱۳۱۵‏
مقام وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه به موجب دستور محرمانه روز هفده دیماه با ‏انعقاد جشن آبرومندی اقدام، ولی چون محل دبستان دخترانة گوهرشاد مناسب نبود عمارت ‏آقای دکتر غنی را که از منازل خوب و شایسته انعقاد این جشن باشکوه بود و برای محل ‏جشن تخصیص داده، طبق برنامة ذیل مجلس جشن از ساعت ۵/۲ شروع و در ساعت ۵/۴ ‏ختم گردید‎.‎
‏۱٫‏‎ ‎گشایش جشن با سرود سلام شاهنشاهی توسط دوشیزگان دبستان گوهرشاد
‏۲٫‏‎ ‎خطابه از طرف صدیقه سبزواری نوآموز پایه پنجم دبستان گوهرشاد
‏۳٫‏‎ ‎سرود نهضت بانوان از طرف نوآموزان دبستان گوهرشاد
‏۴٫‏‎ ‎خطابه از طرف مریم ناطقی مدیرة دبستان گوهرشاد
‏۵٫‏‎ ‎سرود آفتاب عزت از طرف نوآموزان پایه پنجم دبستان دوشیزگان ملی
‏۶٫‏‎ ‎یک قطعه شعر از طرف آقای علوی دانش آموز اول دبیرستان که شخصاً سروده بود‎.‎
‏۷٫‏‎ ‎خطابه مختصری از طرف یکی از دختران کوچک کودکستان ملی سبزوار
‏۸٫‏‎ ‎نطق راجع به نهضت بانوان با توجه به وضعیت زنان مشرق و اهمیت آن در تاریخ فعلی ‏کشور و وظیفه مهمی که بانوان با موقعیت در این روز پر افتخار احراز کرده­اند از طرف ‏اینجانب چون موضوع نهضت بانوان بود قطعات برجستة راجع به نهضت بانوان نظماً و نثراً ‏تهیه و به دیوارها نصب شده بود و همچنین به واسطه کارهای دستی بانوان مجلس تزئین ‏شده بود. برای استحضار وزارت متبوعه یک نسخه خطابه­هایی که ایراد شده به ضمیمه ‏قطعه­ای که آقای علوی سروده و سه قطعه عکس که در موقع ورود محصلات و پیشاهنگان ‏و حضار پس از ختم جلسه برداشته تقدیم می­دارد تا در صورت موافقت امر فرمائید در ‏روزنامه اطلاعات گراور شود‎.‎
در پایان به عرض می­رساند که منتها درجة جدیت در حسن انتظام و ترتیبی که سزاوار این ‏مجلس باشد به عمل آورده و مجلس مزبور در ساعت معینه به دعای ذات اعلیحضرت ‏همایون شاهنشاهی با بهترین طرز خاتمه و تلگرافی به مضمون ذیل به پیشگاه همایونی ‏عرض شده بانوان و کارکنان دبستان دخترانه سبزوار از موقعیتی که در این دوره پر افتخار ‏نصب آنان گذشته عاجزانه تقاضامندند که مراتب سپاسگزاری آنان در پیشگاه اعلیحضرت ‏همایون شاهنشاهی مورد قبول و از یزدان خواستارند که در خدمت میهن و آنچه موجب ‏ترقی میهن است در ظلّ و توجهات تاجدار معظم موفقیت حاصل نمایند‎.‎
رئیس معارف و اوقاف سبزوار [امضاء: ناخوانا‎]‎
‎[‎مهر]: معارف سبزوار ۱۳۱۴‏
‏۲‏‎- ‎پرداخت مساعده به کارکنان دولت
جهت تشویق کارکنان متاهل دولت به برداشتن چادر همسرانشان، رژیم تصمیم می­گیرد تا ‏با ارسال  ابلاغیه­ای به ادارات دولتی در سراسر کشور، به کارکنان تا سقف یک ماه حقوق با ‏بازپرداخت ششماه داده شود تا آنها بتوانند وسایل مورد نیاز برای کشف حجاب زنان خود را ‏خریداری کنند، البته جهت سوء استفاده احتمالی برخی از کارکنان و صرف این پول در جای ‏دیگر هم در این بخشنامه تمهیداتی اندیشیده شده است. در تلگرافی که وزیر مالیه در مورخ ‏‏۲۲/۱۰/۱۳۱۴ به صورت محرمانه به دوایر دولتی ارسال کرده در این باره چنین آمده است‎:‎
‎«‎وزارت مالیه، سواد تلگراف، نمره۴۲۶۴۴، مورخه۲۲/۱۰/۱۴۱۰، محرمانه
مالیه- طبق تصمیم هیات دولت مجازید به مامورین حوزه ماموریت خودتان اعم از اعضای ‏مالیه یا اعضای سایر دوایر کشوری از مستخدمین جزء، مستخدمین رسمی دون رتبه و ‏کنتراتی به شرح زیر مساعده دهید. به مامورینی که تا دویست ریال حقوق ماهیانه دارند به ‏هر یک دویست ریال و به مامورینی که از دویست ریال به بالا یا یکهزار ریال حقوق دارند ‏معادل حقوق یکماه آنها پرداخته که از حقوق بهمن ماه به اقساط شش ماه مسترد دارند. این ‏مساعده به اشخاص متاهل و به منظور تهیه وسایل برداشتن چادر خانم آنها داده می­شود. ‏باید مراقبت نمائید که مساعده مزبور حتما به آن مصرف برسد. مبلغ اعتباری که لازم است ‏تلگرافا به خزانه­داری کل اطلاع دهند. برای احتراز از تاخیر از وجه متحرکی که در اختیار ‏دارید فورا مساعده را به تمام مامورین دولت به شرح فوق پرداخته، نتیجه را تلگراف نمائید ‏تا عوض از خزانه پرداخت شود‎.» ‎در سند دیگری حسین عظیمی رئیس اداره ثبت و احوال ‏همدان در تاریخ دوم دیماه ۱۳۱۴ با ارسال گزارشی به حکومت آن شهر این چنین گزارش ‏می­دهد که در جلسه­ای که برای کارکنان آن اداره در ۳۰ آذرماه برگزارکرده است به طور ‏مفصل درباره کشف حجاب، علت اجرا و نقشی که کشف حجاب می­تواند در ترقی نسوان ‏داشته باشد برای آنها سخن گفته است و همگی آن را پذیرفته­اند اما تنها مشکل اساسی، ‏استیصال و بیچاره­گی آنهاست چرا که اکثر آنها در حدود دویست و دویست و سی و ‏برخی از آنها که دارای مقام هستند در حدود چهارصد ریال و کارکنان جزئی هم حدود ‏یکصد و یکصد و بیست ریال حقوق ماهیانه دریافت می­کنند لذا با این حقوق نمی­توانند ‏خانم­های خود را آن گونه که شان آنها ایجاب می­کند در خیابانها بگردانند، لذا « هیچ ‏اشکالی ندارد که در مقابل این ابراز اطاعت و برای پیشرفت منظور اجازه داده شود که به هر ‏یک از مستخدمین ثبت معادل حقوق دو ماهه آنها انعاما اعطاء و یا به طور استقراض ‏مرحمت شده و در مدت یکسال از حقوق آنها مستهلک و مُسترد شود‎ ‎بدنبال این گزارش ‏است که حکومت همدان در گزارش محرمانه برای رییس الوزراء ماجرا را شرح می­دهد. ‏پیگیریها نتیجه می­دهد چرا که رئیس الوزاء در دستوری به وزارت مالیه در هشتم دیماه ‏‏۱۳۱۴ موافقت خود را با اعطاء مساعده به کارکنان ثبت احوال همدان به شرح ذیل اعلامی ‏می­دارد‎:‎
‎«  ‎ریاست وزراء، نمره ۷۳۷۵؛ تاریخ ۸/۱۰/۱۳۱۴؛ محرمانه مستقیم
وزارت مالیه- حکومت همدان در ضمن پیشرفت وضعیت ترقی و تمدن نسوان اطلاع ‏می­دهد که عده­ای از اعضاء و اجزای جزء هستند که حقوق آنها در حدود یک صد ریال تا ‏پانصد ریال است و به واسطه ضیقت معیشت نمی­توانند متحمّل تهیه لباس و مد جدید برای ‏نسوان خانواده خود که تاکنون به صورت ناشناخت برای خرید لوزام زندگی از خانه بیرون ‏می­آمدند بشوند و از طرفی هم این گونه مستخدمین که از محترمین هستند هرگاه پیشقدم ‏در این باب باشند نتایج بهتری خواهد داد و دیگران تاسی خواهند کرد به این جهات ‏پیشنهاد کرده است که یک ماه به این قبیل اشخاص که مورد تحقیق و دقت در وضعیت ‏استحقاق خواهند شد با پیشنهاد رئیس متبوع خودشان و موافقت حکومت یک ماه حقوق به ‏عنوان مساعده آنها داده شود که در شش ماه استهلاک گردد و از اداره مالیه اجازه داشته باشد ‏که در مورد هر شخص محتاج به کسب اجازه از وزارت مالیه نباشد لهذا اِشعار می­شود که ‏در صورتی که اشکال قانونی نداشته باشد موافقت فرمائید‎ ‎
‎ ‎‏۳‏‎- ‎پرداخت پول جهت تهیه لباس برای افراد بی بضاعت
کمک­های مالی دولت به خانواده­های بی­بضاعت و مستمند جهت تهیه لباس و کلاه ‏مناسب که در دستور العمل قانون اتحاد الشکل به آن اشاره شده بود، از دیگر سیاست­های ‏تشویقی دولت در اجرای قانون  کشف حجاب بود‎ ‎اغلب این کمک­های مالی توسط منابع ‏بومی البته با دستور از سوی مقامات مرکزی تهیه و به افراد مستحق داده می­شد. در یکی از ‏اسناد مربوط به کشف حجاب، تولیت آستان قدس رضوی در گزارشی به دفتر مخصوص ‏شاهنشاهی در ۳۰ فروردین ۱۳۱۵ از رضاشاه کسب اجازه کرده که ده هزار ریال از حق زوّار ‏همچنین شهرداری و اداره شیر و خورشید سرخ خراسان برای خرید لباس و کلاه برای زنان ‏مستمند اختصاص یابد. متن گزارش به این شرح است‎:‎
‎« ‎آستانه قدس، سواد راپورت به دفتر مخصوص شاهنشاهی، نمره ۱۱۳۷، به ‏تاریخ۳۰/۱/۱۳۱۵، محرمانه
بعدالعنوان- در نتیجه نهضت نسوان یک عده زن­های بی بضاعت و فقیر در کوچه­های ‏مشهد دیده می­شوند که لباس­های پاره و کثیف با شکل­های غریب پوشیده­اند و غالبا هم ‏فاقد کلاه می­باشند. هرچند تا به حال در این باب پاره­ای مساعدتها شده ولی به واسطه ‏زیادی عده، هنوز نتیجه مطلوب به دست نیامده است. برای خاتمه دادن به این وضعیت ‏ناگوار هرگاه اجازه مرحمت شود که ده هزار ریاست آستان قدس از حق زوّار با ده هزار  ‏شهرداری مشهد و ده هزار ریال شیر و خورشید سرخ خراسان برای خرید لباس و کلاه ‏جهت زن­های بی بضاعت مشهد اعانه نمایند بسیار به موقع خواهد بود. امیدوار است در ‏این صورت به همان میزان هم از اهالی شهر اعانه جمع آوری شده متمنی است مراتب به ‏عرض پیشگاه اعلیحضرت همایون شاهنشاهی رسانیده، مقتضیات رای مبارک را اعلام فرمائید ‏که از این قرار اقدام شود. نایب تولیت عظمی
‎[‎مهر]: دارالانشاء آستان قدس
در ادامه این درخواست بعد از گذشت سه روز، موافقت شاه به این شرح به نیابت تولیت ‏آستان قدس رضوی ابلاغ شد‎:‎
‎«‎آستان قدس رضوی، سواد مرقومه دفتر مخصوص، نمره ۸۳۹، مورخه ۲/۲/۱۳۱۵‏
نیابت تولیت آستان قدس رضوی، مراسله نمره ۱۱۳۷ دائر به پیشنهاد ده هزار ریال از  محل ‏حق زوّار برای اعانه نسوان فاقد بی بضاعت به جهت تهیه ملبوس از عرض پیشگاه همایون ‏شاهنشاهی گذشت و مورد قبول واقع و اجازه فرمودند مبلغ مزبور را از  محل حق زوّار به ‏مصرف این کار برسانند

در تلگراف­های بعدی که از سوی ایالت خراسان به کفالت فرماندهی شرق ارسال شده است ‏توضیحات بیشتری درباره کمک­های مالی ارائه شده است. در بخشی از این گزارش آمده ‏که؛ شهربانی شرق هم موظّف است علاوه بر ده هزار ریال آستان قدس، شهرداری و شیر و ‏خورشید خراسان، مبلغ سی هزار ریال از افراد غنی جمع آوری کند و تمامی این کمک­ها ‏صرف خرید لباس و در اختیار زنان مستحق و مستمند که استحقاق آنها از سوی اداره ‏شهربانی تایید می­شود، قرار گیرد
البته در برخی از مواقع برای تشویق زنان به خرید لباس­های مخصوص، لباس، پالتو و کلاه ‏به قیمت مناسب در اختیار مغازه­ها قرار می­گرفت تا بدین وسیله کمک مالی به تمامی زنان ‏صورت گیردخرید ۲۰۰ عدد کلاه زنانه توسط شهرداری مشهد و تحویل آن به اداره شهربانی ‏ناحیه شرق جهت توزیع بین زنان بی بضاعت هم در این راستا قابل تفسیر است
این نکته را هم باید افزود که در مواردی فروشندگان پارچه، کلاه و لباس زنانه به علت ‏رغبت زنان به خرید این قبیل اجناس به سوء استفاده و گران کردن بی­حد اجناس خود ‏روی می­آوردند که البته از سوی دولت تمهیدات لازم اندیشیده شد‎. ‎بعد از گزارشی که اداره ‏شهربانی کل کشور در اول بهمن ۱۳۱۴ برای نخست وزیر مبنی بر اجحاف برخی از ‏فروشندگان و مغازه داران در حق خریداران این گونه لوازم ارسال می­کند، نخست وزیر ‏وقت در مکاتبه فوری با بلده طهران، دستور می­دهد قیمت­های اجناس مورد نیاز خانم­ها ‏تعدیل و نتیجه را اطلاع دهند. بلدیه طهران هم با تشکیل کمیسیون کنترل قیمتها از نمایندگان ‏اداره تجارت و اداره شهربانی در ۵ بهمن ۱۳۱۴ در اداره ارزاق و اصناف بلدی تشکیل و در ‏جلسات آنها مقرر می­شود که؛  اداره کل تجارت  اتیکت­های مخصوص با مهر آن اداره بر ‏روی اجناس الصاق شود و نرخ اجناس که از طرف اداره تجارت تعیین خواهد شد روی این ‏اتیکت­ها نوشته شود
‎ ‎سیاست­های بازدارنده
رژیم به فراخور شرایط علاوه بر استفاده از اقدامات تشویقی جهت کشف حجاب زنان، از ‏مجموعه اقدامات تنبیهی و بازدارنده هم بهره می برد و گاه این دو با یکدیگر اعمال می ‏شدند تا نتایج مطلوب حاصل شود‎.‎
‏۱‏‎- ‎انفصال از خدمت برای کارکنان دولت
همان طور که در ابتدا دولت تصمیم گرفت کارکنان خود را جهت کشف حجاب مورد ‏تشویق قرار دهد همان گونه هم در ابتدا سیاست­های تنبیهی را در مورد متمرّدین از این ‏قشر از جامعه به اجرا گذاشت. کارکنان دولتی از آنجا که وابسته به نظام حاکم و در حقیقت ‏نان­خور دولت بودند و تمرد آنها می­توانست به انفصالشان از خدمت بینجامد‎. ‎در پی ‏گزارش حکومت سبزوار به ایالت خراسان مبنی بر مخالفت خانم شریعتی مدیر دبستان ‏دوشیزگان سبزوار با کشف حجاب، پاکروان استاندار خراسان با تلگراف به رئیس­الوزاء ‏موضوع را اطلاع و بیان می­دارد که چنانچه نامبرده اظهاراتی برخلاف تجدد نسوان کرده ‏باشد از مدرسه اخراج خواهد شد و دستورات لازم در این باره به نظمیه مشهد و بالتبع ‏سبزوار داده شده است‎. ‎در حاشیه این تلگراف که به رویت نخست وزیر رسید و توسط او ‏پاراف شده، ضمن تایید اقدام استاندار آمده که دستور انفصال خانم شریعتی از مدیریت ‏مدرسه را به وزارت معارف و اوقاف و صنایع مستظرفه صادر کرده است؛ متن این دستور به ‏این شرح است: « به موجب اطلاعی که از ایالت خراسان رسید هاست خانم شریعتی مدیریه ‏دبستان دوشیزگان سبزوار مخالفت با نهضت ترقی و تجد بانوان آنجا نموده، لازم است فوراً ‏دستور لازم به رئیس معارف خراسان صادر نمایند که تحقیقات نموده، در صورتی که ‏برخلاف رویه اظهارات و اقداماتی کرده است او را منفصل و مدیره کار آزموده را به جای او ‏منصوب نمایند
علت این امر چنانچه گفته شد این بود که دولت توقع داشت که مساله کشف حجاب ابتدا ‏توسط کارکنان دولت صورت تا سرمشق و الگویی برای دیگران باشد لذاست که وزارت ‏داخله در تلگراف محرمانه ای در ۱۸ بهمن ۱۳۱۴ به اداره تفتیش این گونه مساله را توضیح ‏می دهد:« نظر به این که موضوع تربیت و تجدد نسوان مورد توجه دولت است مامورین و ‏مستخدمین دولت باید عموما در پیشرفت این امر سرمشق برای سایرین بوده و حتی الامکان ‏پیشقدم در این نهضت باشند. بنابراین اعضاء و اجزای دولت دو کلیه نقاط کشور موظف ‏هستند در تمام مجالس و محافل اعم از خصوصی و عمومی که دعوت می شوند حتما با ‏خانمهای خود بدون چادر حاضر شوند…هر یک از مامورین و مستخدمین که با خانم خود ‏در مهمانیها و مجالس حاضر نشود و متعذر به عذر موجهی گردد یا این که پس از رفتن به ‏مجالس دعوت مجددا خانمش چادر استعمال نماید فورا باید او را منتظر خدمت نمود و ‏مراتب را به وزارت داخله اطلاع داداین وزارتخانه همچنین در پاسخ به شکایت نخست ‏وزیر مبنی بر عدم شرکت برخی از مامورین دولتی در مجالس جشن هفدهم دیماه(مصادف ‏با روز کشف حجاب) اعلام می کند که بخشنامه ای به تمامی وزارتخانه ها و ادارات دولتی ‏ارسال و از آنهاخواسته شد که دستورات لازم را به کارکنان خود جهت حضور در این قبیل ‏مجالس را صادر کنند و در ضمن در صورت غیبت و عدم حضور یکی از روسای ادارات ‏گزارش دهند تا مورد مواخذه قرار گیرند

چنین فرمانهایی تنها منوط به وزارت داخله نبود بلکه تمامی وزارتخانه ها دستور کشف ‏حجاب زنان کارکنان دولت را به مامورین تحت امر خود صادر کرده بودند و استنکاف ‏مامورین به انتظار خدمت و انفصال آنها می انجامید‎ ‎لازم است که این نکته ذکرشود که ‏محدودیت های ایجاد شده از سوی دولت نه تنها گریبانگیر کارکنان دولت بلکه کارگران ‏کارخانه ها و کارگاهها را هم شامل می شد. در دستور ارسال از سوی آقای شهروزی ‏فرماندار سبزوار به بخشداری جغتای، آمده که چون عطان همسر غلامرضا کارگر کارخانه ‏نقاب همچون گذشته چادر و چارقد به سر می کند و در مقابل مامورین امنیتی که از او ‏خواسته اند کشف حجاب کند اما نامبرده تمرد کرده، « فورا به کارخانه نقاب اخطار کنید ‏غلامرضای نامبرده را که هنوز عیال او ملبس به چادر و چارقد و لباس سابق بود خارج و به ‏کار او خاتمه دهند و نتیجه را سریعا اعلام دارید
‎ ‎‏۲‏‎- ‎تحت تعقیب قرار گرفتن
در بخشنامه کلی که وزارت داخله برای تمامی وزارتخانه ها در ۱۵ اسفند ۱۳۱۶ارسال شده ‏است با تاکید بر این بر طبق گزارشها هنوز در برخی از شهرستانها رفع حجاب پیشرفت ‏کامل نکرده و اغلب زنان از منازل بیرون نمی آیند، باری دیگر از  عملکرد مامورین دولتی ‏که از بیرون آوردن خانمهای خود خودداری می کنند گله و شکایت و در پایان خواسته شده ‏که هر وزارتخانه به مامروین خود در تمام شهرها گوشزد کنند که تسامح ورزیدن در این ‏ماسله باعث تعقیب آنها خواهد شد‎. ‎این دستور هم همچون دستورات پیشین به ادارات تابعه ‏و ایالات ابلاغ شد. ایالت خراسان بعد از دریافت این بخشنامه، با تلگرافی به حکومت های ‏تابعه خود این طور دستور داد:« نظر به این که استعمال چادر و چارقد به کلی ممنوع است به ‏تمام مامورین حوزه حکومتی خودتان، به وسیله دوایر مربوطه تذکر دهید که خانمهای آنها ‏چارقد استعمال ننمایند و در صورتی که برخلاف این دستور رفتار کنند مورد تعقیب واقع ‏خواهند گردید‎… ‎
‎  ‎‏۳‏‎- ‎حبس

سید محمد دعایی یزدی از اهالی یزد بعد از آن که به مدت ده ماه زندانی شد در شکوائیه ای ‏به نخست وزیر وقت، با بیان این که هم اکنون در مریضخانه پهلوی آن شهر بستری است و ‏ده سال حبس را  تحمل کرده است از ایشان می خواهد که علت حبس وی و زمینه آزادیش ‏فراهم شود. در این زمینه تلگراف از سوی نخست وزیر به اداره کل شهربانی در هشتم ‏شهریور ۱۳۱۵ ارسال و علت زندانی شدن نامبرده استعلام می شود. بعد از گذشت سه روز ‏در ۱۱/۶/۱۳۱۵ اداره شهربانی در جواب نخست وزیر این تلگراف را ارسال می­کند:« ‏ریاست وزارء- معطوفا به نامه شماره ۷۰۷۵ معروض می دارد سید محمد دعایی به علت ‏پاره مذاکراتی که در منبر بر علیه حجاب کرده بوده است طبق ابلاغ مطاع مبارک صادره از ‏ستاد ارتش در یزد توقیف شده است‎ ‎
‏۴‏‎- ‎تبعید
تبعید از متدولترین اقدامات تنبیهی رژیم برای متمردین از کشف حجاب بود. در این باره ‏اسناد بسیاری وجود دارد که افراد به علت تمرد از قانون کشف حجاب از آنجا که الگوی ‏دیگران قرار نگیرند از محل سکونت خود به جای دیگر تبعید شده اند. در مکاتبه پاکروان ‏استاندار و یا والی خراسان با نخست وزیر آمده که بنابر گزارش حکومت سبزوار در ‏خصوص اظهارات شیخ محمود پیشنماز مسجد جامع بر ضد رفع حجاب و همچنین ‏فعالیتهای خانم شریعتی(خواهر زاده وی) به حکومت سبزوار دستور داده شده که « فورا ‏آخوند مزبور را جلب و تعقیب نموده عند اللزوم شبانه به یک نقطه دیگری تبعید نمایند‎.. ‎در ‏حاشیه تلگرافی که حکومت اصفهان برای نایب الحکومه شهرضا درباره عدم اجرای کشف ‏حجاب در روستای طالخونچه از توابع شهرضا، با بی ادبی هر چه تمام این طور آمده:« ‏دهات که هیچ وقت حجابی نداشتند که امروز محتاج به کشف آن بشود. کدخدای ‏پدرسوخته آنجا را خواسته و از طرف من ابلاغ نمائید که اگر در اجرای اوامر قصور و غفلتی ‏نمایید، مخصوصا در این باب مثل آن پدرسوخته دیگر تبعید به بندرعباس خواهم نمودتبعید ‏به مناطق دیگر که معمولا مناطق بد آب و هوا هم بوده روال بوده است چنانچه در تلگراف ‏نایب دوم عبقرمی؛ رئیس شهربانی و کفیل حکومت هنگام(در جنوب کشور) به حکمران بناد ‏جنوب در ۲۲ دیماه ۱۳۱۴ در خصوص خودداری موسی حیدری رئیس پست و عبدالعباس ‏کپتان زاده مدیر گمرک از کشف حجاب خانوادهایشان، پیشنهاد شده که برای عبرت سایر ‏اهالی هم که شده این دو نفر به محل دیگری تبعید شوند تا سایر ماموران دولت هم به ‏وظایف خود آشنا گردند
اما در گزارش همایون سیاح(وزارت داخله) برای نخست وزیر در ۳ شهریور ۱۳۱۵ لیست ‏اسامی افرادی که در مساله کلاه نهضت بانوان از محل سکونت شهرهای خود تبعید شده اند، ‏به همراه محل تبعید آنها ذکر شده است‎.‎
‏۱‏‎- ‎سید محمددعائی رازجی از کرمان به یزد
‏۲‏‎- ‎شیخ عباس افتخاری از رفسنجان به کرمان
‏۳‏‎- ‎سید ابراهیم مساوات از برازجان به کرمان
‏۴‏‎- ‎شیخ محمود شریعت از مشهد به طبس
‏۵‏‎- ‎سید صادق خطیب از مشهد به نیشابور
‏۶‏‎- ‎میرزا مسیح از مشهد به میامی
‏۷‏‎- ‎سید حسام فال اسیری از شیراز به مشهد
‏۸‏‎- ‎شیخ حسین ناطق (در شهربانی مشهد توقیف
لازم به ذکر است که تبعید افراد مشکلات عدیده­ای را برای خانواده­های آنها بدنبال داشت. ‏بیمار شدن فرد تبعید شده، سرگردانی خانواده آنها، تکدی گری برخی از خانواده­ها به علت ‏فقر و.. از جمله این مشکلات بود‎.‎
‎ ‎‏۵‏‎- ‎ضرب و شتم تا حد مرگ
از دیگر کارهای رایج توسّل به زور و ضرب و شتم خانم­هایی بود که از چادر و چارقد ‏استفاده می­کردند، گاه این خشونتها به مجروح و حتی کشته شدن مخاطب هم منجر ‏می­شد. در گزارشی که از سوی حکومت قم برای نخست وزیر در تاریخ ۲۶ مرداد ۱۳۱۶ ‏ارسال شده است به فوت خانمی که در مقابل برداشتن روسری از سرش در مقابل مامور ‏شهربانی مقاومت کرده، پرداخته شده است. در این تلگراف آمده که هاشم پاسبان شماره ۲۲ ‏که در شهر نو مشغول خدمت بوده است چون مقاومت سکینه را در برداشتن روسری ‏می­بیند، با لگد به پهلوی او زده که این مساله به وفات او بعد از گذشت دو روز ‏می­انجامد. این تلگراف تا حدی باعث واهمه رژیم از پیامدهای آن می­شود لذا نخست ‏وزیر طی دستور به اداره کل شهربانی می­خواهد که بعد از معاینه و کالبد شکافی متوفی، ‏جریان و نتیجه به اطلاع نخست وزیر رسانده شود‎. ‎محسن صدرالاشراف در خاطرات خود ‏در خصوص رفتار ناشایست مامورین با زنان چادری این طور می­نویسد:«در اتوبوس زن با ‏حجاب را راه نمی­دادند و در معابر پاسبانها از اهانت و کتک زدن به زنهایی که چادر ‏داشتند با نهایت و بی­پروایی و بی­رحمی فروگذار نمی­کردند. حتی بعضی از مامورین به ‏خصوص در شهرها و دهات زنهایی که پارچه روی سر انداخته بودند اگر چه چادر معمولی ‏نبود از سر آنها کشیده پاره پاره می­کردند و اگر زن فرار می­کرد او را تا توی خانه­اش ‏تعاقب می­کردند و به این اکتفا نکرده اتاق زنها و صندوق لباس آنها را تفتیش کرده، اگر ‏چادر از هر قبیل می­دیدند پاره پاره می­کردند یا به غنیمت می­بردند. من این حرکات ‏وحشیانه مامورین پست فطرت را در ولایات زیاد شنیده بودم ولی در محلات که بهتر از ‏همه جا اطلاع به اوضاع داشتند، این قبیل اقدامات از طرف مامورین حاکم و خود حاکم زیاد ‏واقع شده بوداین موضوع توسط افراد دیگری که خود زمانی در دستگاه پهلوی مشغول ‏خدمت بوده­اند هم گفته شده است. مخبرالسلطنه هدایت در کتاب خاطرات و خطرات خود ‏چنین می­گوید:« پلیس دستور یافت روسری را از سر زنها بکشد، روسری­ها پاره شد و اگر ‏ارزش داشت تصاحب، مدتی زد و خورد بین پلیس و زنها دوام داشت‎  ‎‏۶‏‎- ‎اختلال در ‏زندگی زنان محجبه و ایجاد محدودیت
‏۱-۶‏‎- ‎ممانعت از ورود به مغازه­ها، سینماها و معابر عمومی
در تلگراف ارسال شده از سوی حکومت تبریز به وزارت داخله در تاریخ ۲۰/۱۱/۱۳۱۴ با ‏بیان این که دعوت از تجار و افراد متشخّص شهر و دعوت از اصناف جهت حضور در ‏مجالس ادامه دارد چنین آمده که:« از ورود زنها با چادر در مغازه­ها و سینماها و معابر ‏عمومی و از سواری آنها در دُرشکه و اتومبیل چند روز است ممانعت می­شود…» حاکم ‏تبریز در پایان تلگراف برای خود شیرینی و چاپلوسی گزارش داده که تمامی طبقات مشغول ‏تهیه لباس و هر روز بر تعداد زنان بی­چادر افزوده می­شود‎ ‎در تلگراف و در واقع گزارش ‏کاری که از سوی حکومت اصفهان برای نخست وزیر ارسال شده است هم با بیان این که ‏نهضت بانوان در آن شهر با وجود مردم متعصب پیشرفت­های چشمگیری داشته است آمده ‏که بازارها را برای عبور و مرور زنان چادری ممنوع ساخته تا شدّت محدودیت­ها ‏محسوس­تر شود و در نتیجه این اقدام در هیچ کدام از خیابانها و شوراع عمومی زنان ‏چادری دیده نمی­شود
‎ ‎‏۲-۶‏‎- ‎راه ندادن به ادارات دولتی
در دستور العمل حکومت بنادر جنوب به ادارات تابعه آن ایالت در ۲۸ دیماه ۱۳۱۴ش، آمده ‏که قبول نسوان با لباس سابق و چادر در ادارات قدغن و تنها خانم­هایی که ملبّس به لباس ‏جدید هستند حق ورود به ادارات دولتی را دارند‎ ‎این مساله تنها منوط به حکومت بناد ‏جنوب نبود بلکه والی ایالت خراسان هم طی دستوری به حکومت­های تابعه­ خود در ۱۶ ‏تیرماه ۱۳۱۴ چنین می­نویسد:« نظر به این که استعمال چارقد به کلی ممنوع است به تمام ‏مامورین حوزه حکومتی خودتان، به وسیله دوایر مربوطه تذکر دهید که خانم­های آنها چارقد ‏استعمال ننمایند و در صورتی که برخلاف این دستور رفتار کنند مورد تعقیب واقع خواهند ‏گردید و نیز از پذیرفتن خانم­هایی که با چارقد به ادارات مراجعه می­کنند خودداری نمایند
‎ ‎‏۳-۶‏‎- ‎ممانعت از ورود به مکان­های زیارتی
در تلگراف محرمانه مستوفیان، والی ایالت خراسان به اداره شهربانی شرق در تاریخ ‏‏۲۵/۴/۱۳۱۵ این طور آمده:« …دستور لازم به مامورین آستان قدس صادر شده که از ورود ‏نسوان با چارقد ممانعت نماینداین مساله بدنبال دستور رضاشاه بود که که ظاهرا بعد از ‏گزارش میرزای ناظر که دارای پّستی در آستان قدس بوده برای دفتر شاهنشاهی ارسال کرده ‏است. نامبرده که در گزارش خود به رعایت حجاب زنان در هنگان ورود به حرم رضوی ‏اشاره کرده و تعداد مامورین آستانه مقدسه را برای ممانعت از ورود زنان چادر کافی ندانسته ‏است، اجازه می­یابد از پاسبانهایی که در سطح شهر مشغول انجام وظیفه هستند هم کمک ‏گیرد‎ ‎
‏۴-۶‏‎- ‎ممانعت استفاده از حمام­های عمومی
در برخی از مواقع حکام ولایات برای تشدید مجازات نقض­کنندگان قانون کشف حجاب، ‏طی یک بخشنامه چند محدودیت را به طور هم زمان ابلاغ می­کردند به امید این که نتایج ‏مطلوب­تری بدست آید. اگر در نظر گرفته شود که در زمان مورد بحث، داشتن حمام در ‏منازل امر بسیار نادری بوده و از سویی دیگر مسائل شرعی مربوط به زنان را هم در نظر ‏بگیریم، بهتر می­توان به خباثت رژیم پی برد. در بخشی از تلگراف حکومت گرگان به ‏حکومت گنبد قابوس در تاریخ ۹ بهمن ماه ۱۳۱۴ که به طور محرمانه هم ارسال شده است، ‏در خصوص چگونگی ایجاد محدودیت برای زنان چادری این طور آمده:«..شما باید ‏اشخاصی را که چادر سیاه استعمال می کنند به هر ترتیب و وضعی باشد جلوگیری کنید، ‏بعضی حمامیها را ملتزم کنید چادر سیاه راه ندهند؛ دکاکین معاملات نکنند و به دکان­های ‏خود راه ندهند، اتومبیلها زن با چادر را نپذیرند. این تضیّقات برای دور افتادن چادر سیاه ‏لازم است
‎       ‎‏۵-۶‏‎- ‎خودداری اتومبیل و دّرشکه از سوار کردن خانم­های محجّبه
اِعمال این مساله نیز به نوعی ایجاد محدودیت برای زنان چادری بود که در اغلب ‏بخشنامه­هم قید شده است. در تلگراف­های حکومت اصفهان و حکومت گرگان به این ‏محدودیت اشاره شد. نکته جالب این است که رژیم از این محدودیت­ها به عنوان فراهم ‏ساختن بسترهای مناسب برای کشف حجاب بهره می­برد چنانچه بعد از شکایات زیاد از ‏رفتار نامناسب مامورین شهربانی کرمانشاهان با زنان چادری و محجبه، وزیر کشور طی ‏دستوری به اداره کل شهربانی از آنها می­خواهد که مامورانش با متانت و بدون اعمال زور و ‏با استفاده از روشهای مسالمت آمیز چون جلوگیری از سوار کردن بانوان با چادر نماز در ‏اتوبوسها و اتومبیلها و یا راه ندادن به سینماها و رستورانها و ادارات دولتی، موضوع را ‏پیگیری کنند‎ ‎
برای حُسن ختام این بحث، بخشی از متن مکاتبه حکومت کاشمر با ایالت خراسان را که ‏جامع این محدودیت­هاست آورده می­شود تا برای مخاطبین چگونگی مشارکت تمام ‏نهادهای دولتی را در جهت اجرایی شدن قانون کشف حجاب، مشخص گردد‎.‎
‎«‎وزارت داخله، ایالت خراسان، نمره۵۴۱، تاریخ ۳۰/۳/۱۳۱۵، محرمانه، مستقیم
ایالت خراسان- پاسخ مرقومه شماره ۴۱۱۰ راجع به بانوانی که با چارقد خود را مستور ‏می­سازند لازم می­داند خاطر مبارک را از اقدامات که قبل از وصول مرقومه فوق الذکر به ‏عمل آمده است، مستحضر نماید‎.‎
‏۱‏‎- ‎به وسیله شهرداری از حمامیهای زنانه التزام گرفته شده که هیچ زنی را بدون کلاه به حمام ‏راه ندهند و در صورتی که زنی با چارقد به حمام برود به او اخطار کنند که بار دیگر چارقد ‏را ترک و با کلاه برود و اگر بار دیگر هم با چارقد به حمام رفته اسم او و شوهرش را ‏راپورت دهند‎.‎
‏۲‏‎- ‎از لحاظ اینکه مبادا حمامیها در اجرای التزام خود مراقبت نکنند مامورین به طور محرمانه ‏گماشته شده که وضعیت خانمها و مراقبت حمامی را اطلاع دهند، در اوائل ماه جاری اطلاع ‏رسید که از حمامیها در خور انتظار ابراز جدیت نمی شود و ناچار مجددا احضار و ملتزم ‏شدند‎.‎
‏۳‏‎- ‎اداره شهربانی به بازار و خیابان پاسبان گماشته و به خانم­هایی که چارقد دارند اخطار ‏می­کنند که چارقد خود را ترک نمایند و تا موقعی که در نظر پاسبان هستند امر را اجرا و ‏همین قدر که دور شدند مجددا به استعمال چارقد مبادرت می ورزند‎.‎
‏۴‏‎- ‎از دو گاراژی که در شهر هست التزام گرفته شده که زنهای با چارقد را سوار نکنند‎.‎
‏۵‏‎- ‎در باغ مزار که شبهای جمعه به عنوان زیارت رفت و آمد می­شود، مامور گماشته شده که ‏زنهای با چارقد را اجازه دخول ندهند