تأثير شهادت آيت‌الله سيد مصطفي خميني در پيشبرد نهضت امام(س)

 

تأثير شهادت آيت‌الله سيد مصطفي خميني در پيشبرد نهضت امام(س)
سجاد راعي گلوجه کارشناس اسناد و پژوهشگر تاريخ معاصر و انقلاب اسلامي و نويسنده کتاب زندگي نامه و مبارزات آيت الله سيد مصطفي خميني.
منبع: پايگاه اطلاع رساني و خبري جماران - تهران
در سال 1356 دو رخداد مهم در پيشبرد روند نهضت امام خميني(س) و شتاب بخشيدن به آن تأثير قابل ملاحظه‌اي داشتند؛ يکي درگذشت رازناک دکتر علي شريعتي در خرداد 1356 و ديگري درگذشت اسرارآميز آيت‌الله سيد مصطفي خميني در اول آبان 1356 چرا که غالب مردم و مبارزان معتقد بودند هر دو توسط ساواک به شهادت رسيده‌اند.
از ابتداي نهضت امام خميني(س) تا اول آبان 1356 که مقارن با درگذشت آيت‌الله سيد مصطفي خميني بوده، يک دوره تدارک صبورانه‌اي طي شد که در طول آن رهبري امام خميني(س) ويژگي‌هاي منحصر به فرد خود را بر فعالان سياسي مخالف رژيم پهلوي با گرايش‌ها و نظرگاه‌هاي گوناگون اثبات کرده بود و غالب جريان‌هاي مذهبي نيز زعامت بلامنازع امام خميني(س) را پذيرفته بودند و هيچ اقدام مهمي در رابطه با مبارزه با حکومت پهلوي را بدون کسب رهنمود و موافقت ايشان صحيح و مؤثر نمي‌دانستند. در اين زمان بين عناصر گوناگون نهضت امام خميني(س)، به ويژه روحانيون، نيروهاي مذهبي غير روحاني، هيئت‌هاي مذهبي، دانشجويان مسلمان، اعضاي انجمن‌هاي اسلامي داخل و خارج کشور و مردم مسلمان وحدت و هماهنگي قابل ملاحظه‌اي برقرار بود و روز به روز به سمت خالص شدن و استحکام بيشتر پيش مي‌رفت؛ اين موفقيت نيز مرهون رهبري ممتاز امام خميني در هدايت هوشمندانه نهضت دردو دهه گذشته و عبور موفق از مشکلات و بحران‌هاي گوناگون بوده است.
در سال 1356 دو رخداد مهم در پيشبرد روند نهضت امام خميني(س) و شتاب بخشيدن به آن تأثير قابل ملاحظه‌اي داشتند؛ يکي درگذشت رازناک دکتر علي شريعتي در خرداد 1356 و ديگري درگذشت اسرارآميز آيت‌الله سيد مصطفي خميني در اول آبان 1356. در آن زمان غالب مردم و مبارزان معتقد بودند که هر دو توسط ساواک به شهادت رسيده‌اند و ابهام در شهادت يا درگذشت آنها، در فضاي سياسي جامعه فرصت بي‌سابقه‌اي براي تشديد مبارزه پديد آورد و حتي تبليغات ضد رژيم به رسانه‌هاي گروهي و مطبوعات بين‌المللي نيز کشيده شد. تلاش‌هاي رژيم پهلوي براي خنثي کردن امواج پديد آمده نيز با موفقيت نسبي نيز همراه نبوده است. درگذشت آيت‌الله سيد مصطفي خميني در شرايطي رخداد که درگذشت دکتر شريعتي اذهان را براي پذيرش هرگونه اقدام از سوي ساواک آماده کرده بود. علاوه بر آن سيد مصطفي خود يک مبارز تمام عيار و فرزند ارشد رهبر مبارزه نيز بود و امام خميني از ايشان به عنوان اميد آينده اسلام نام برده بود.
واکنش هوشيارانه و آينده‌نگرانه امام خميني(س):
با وجود اينکه نزديکترين افراد به سيد مصطفي خميني درگذشت وي را غير طبيعي و غير عادي اعلام کرده‌اند و متفق القول اعلام نموده‌اند که بر روي بدنش علائم مسمويت وجود داشته و نسبت به توطئه بودن آن نيز شواهد و دلائل ديگري ذکر کرده‌اند،[1] اما تنها راه علمي و عملي اثبات صحت و سقم آن، کالبد شکافي بوده که به راحتي مي‌توانست به ترديدها و شبهه‌ها پايان دهد. امام خميني(س) با هوشياري و زمان شناسي خاصي که همواره داشته‌اند، با کالبد شکافي موافقت نکردند و گفتند: «با اين کارها، ديگر مصطفي به ما باز نمي‌گردد». معصومه حائري، همسر سيد مصطفي در اين باره مي‌گويد:
«وقتي خواستند از جسد کالبد شکافي به عمل آورند، حضرت امام(س) اجازه اين کار را ندادند و فرمودند: عده‌اي بي‌گناه دستگير مي‌شوند و دستگيري اينها، ديگر براي ما آقا مصطفي نمي‌شود. به هر حال از طرف دولت بعث عراق نيز از اعلام نظر پزشکان جلوگيري شد و اجازه ندادند پزشکان نظر خود را اعلام کنند و حتي آنان را نيز تهديد کردند؛ چون صد در صد عارضه ايشان مسموميت بود.»[2] ساواک نيز بدون در اختيار داشتن سند و مدرک و يا نظريه پزشکان اعلام کرد که درگذشت سيد مصطفي ناشي از عارضه قلبي بوده است.[3]
آنچه در اين واقعه اهميت بالايي دارد واکنش عادي و صبر و استقامت بي‌نظير امام خميني مي‌باشد. در واکنش به خبر اين حادثه فقط سه بار «انا لله و انا اليه راجعون» را قرائت کرده و هيچ جزع و فزع و رفتار خاصي را بروز ندادند. در جريان تشييع و تدفين و مجالس و مراسم‌هاي ختم و سوگواري نيز اصلاً گريه نکرد. اما همه اين رفتارهاي حساب شده و به دليل بهره‌مندي از ايمان والا و با هدف مأيوس کردن دشمنان بود؛ زيرا بدون کمترين ترديد واقعيت اين بود که سيدي مصطفي براي ايشان به منزله ستون فقرات نهضت و به تعبير خود ايشان «اميد آينده اسلام» بود.[4] نکته مهمتر در اين رفتار امام که ارتباط مستقيم به وحدت مخالفان رژيم پهلوي نيز دارد اين است که ايشان سعي کرد مصيبت به اين بزرگي را بزرگ‌تر و فراتر از مصيبت‌هاي وارده بر مردم و امت اسلامي نداند، بلکه اعلام کرد که آن را جزئي از مصيبت کلي و عظيم وارده بر مسلمانان مي‌داند.[5]
مجالس و مراسم‌هاي عزاداري براي سيد مصطفي خميني صحنه‌هايي از اتحاد و انسجام مخالفان حکومت پهلوي:
با ورود خبر درگذشت آيت‌الله سيد مصطفي خميني به شهرهاي مختلف ايران، به‌ويژه شهرهاي بزرگ، مردم با تعطيلي بازارها، حوزه‌هاي علميه و مراکز کسب و کار خود در مساجد به عزاداري پرداختند. ترکيب شرکت کنندگان در مراسم از طبقات مختلف و حتي با گرايش‌هاي سياسي متفاوت بود. در واقع در جريان واکنش اقشار مختلف مردم ايران به رخداد ياد شده هرگونه مرزبندي‌هاي سياسي و اجتماعي فرو ريخت، به طوري‌که طبق برنامه‌هاي از پيش اعلام شده، فعالان سياسي- مذهبي با گرايش‌هاي فکري گوناگون، که تا آن زمان به هيچ وجه سابقه نداشت به برپايي مجالس ختم و مراسم‌هاي عزاداري گوناگون پرداختند و اعلاميه‌هاي متعدد صادر نمودند.
گرچه نيروهاي انتظامي و امنيتي در آماده‌باش کامل به‌سر مي‌بردند و از تمام مجالس و مراسم‌هاي بزرگداشت مراقبت مي‌‎نمودند و دستورالعمل‌هاي لازم براي نحوه برخورد با تبليغات و تحرکات احتمالي طرفداران امام خميني را در اختيار داشتند، اما اتحاد و انسجام مخالفان ابتکار عمل را از آنها سلب کرده بود.
برنامه‌ريزي ها و هدايت مراسم‌هاي عزاداري و بزرگداشت آيت‌الله سيد مصطفي خميني توسط روحانيون مبارز، نيروهاي مبارز مذهبي و انقلابي، بازاريان سرشناس، دانشجويان عضو انجمن‌هاي اسلامي و حتي فعالان ملي- مذهبي انجام مي‌گرفت. آنچه از گزارش‌هاي ساواک بر مي‌آيد بيانگر اين واقعيت است که مجالس عزاداري سيد مصطفي خميني، از حالت مجالس معمول مشابه ديگر خارج شده و بيش از همه چيز به فرصت‌هايي براي مبارزه و مخالفت با حکومت پهلوي و تجليل از امام خميني تبديل گرديد؛ زيرا در مجالس منعقده گوناگون ضمن اينکه محتواي سخنان وعاظ و سخنرانان صبغه سياسي و مبارزاتي داشت، در مجالس مذکور اعلاميه‌هايي انتقاد آميز از حکومت پهلوي و اعلام حمايت و تجليل از امام خميني(س) در ميان شرکت کنندگان پخش مي‌شد. در بخشي از گزارش ساواک در مورد يکي از مراسم‌هاي برگزار شده در مسجد اعظم قم در تاريخ اول آبان 1356 آمده است:
«بعد از ظهر روز 1/8/36 [25] از طرف آيت‌الله گلپايگاني به مناسبت فوت ياد شده مجلس ترحيمي با حضور آيت‌الله گلپايگاني، شريعتمداري، نجفي مرعشي و شرکت قريب شش هزار نفر از طبقات مختلف و طلاب علوم ديني و روحانيون شهر قم در مسجد اعظم برگزار گرديده است. در اين مجلس تعداد معدودي از طلاب علوم در بين جمعيت مبادرت به دادن شعار «درود بر خميني»نموده‌اند که اين جريان موجب بر هم خوردن نظم مجلس گرديده و حاضرين در مجلس با سرعت مسجد را ترک کرده‌اند.
در هنگام خارج شدن جمعيت از مسجد اعلاميه‌هاي مضره‌اي به امضاي «روحانيون مبارز قم» و «کنفدراسيون دانشجويان ايراني» در محوطه مسجد ريخته شده است...»[6]
در سراسر کشور کم و بيش وضعيت بدان منوال بود. مثلاً در قسمتي از گزارش ساواک يزد آمده است:
« صبح روز 6/8/36 [25] به مناسبت فوت مصطفي خميني ختمي در مسجد قندهاري واقع در محمودآباد يزد برگزار، ابتدا شيخ رضا سليمي علاوه بر اينکه چند مرتبه نام روح‌الله خميني را با القاب کامل بيان نمود از وسايل ارتباط جمعي مانند راديو تلويزيون و مطبوعات انتقاد نمود و گفت چرا خبر درگذشت مصطفي خميني را منتشر نکردند و اضافه کرد در قم و عراق و ساير ممالک اسلامي به اين منظور مجالس ختمي برگزار گرديده و همه مشکي پوشيده‌اند و در لفافه از وضع مملکت انتقاد نمود. در بين سخنراني نامبرده جوان 22 ساله‌اي که موي سرش کوتاه و داراي ريش و سبيل بود و ظاهراً نشان مي‌داد که طلبه علوم ديني است چند مرتبه با صداي بلند از حاضرين خواست تا براي سلامتي خميني و شادي روح فرزندش مصطفي خميني صلوات فرستاده شود. بعد از سخنراني سليمي شيخ محمد علي حافظيه سخنراني کرد و گفت در اثر محدوديت آزادي که در بين طبقات مختلف اجتماع وجود دارد دين مقدس اسلام در حال از بين رفتن است... وي در سخنراني خود با القاب کامل چند مرتبه نام روح‌الله خميني را بر زبان آورد. در خاتمه شيخ راشد‌پور يزدي منبر رفت و ضمن اينکه مدعوين را به آرامش و سکوت دعوت کرد در بين سخنراني خود مردم را به همبستگي و اتحاد بيشتر دعوت نمود و اضافه کرد شما با اين کار ارادت خود را به خميني که نماينده واقعي امام زمان مي‌باشد ثابت نموده‌ايد. ضمناً در بين سخنراني خود چند مرتبه نام خميني را با التهاب بيان و وي را رهبر شيعيان جهان اعلام داشت.»[7]
رويه ذکر شده در اکثر مراسم روزهاي سوم، هفتم و چهلم درگذشت آيت‌الله سيد مصطفي خميني تکرار شد و در مدت کوتاهي امواج انقلاب اسلامي در داخل و خارج از کشور به صورت قابل ملاحظه‌اي گسترش يافت. در ميان مراسم‌هاي برگزار شده، مراسم‌هاي مسجد اعظم قم و مسجد ارک تهران داراي ويژگي‌هاي خاصي از نمايش وحدت و انسجام مخالفان سياسي حکومت پهلوي بود.
مجلس بزرگداشت مسجد ارک تهران:
يکي از مهمترين مجالس ترحيم و بزرگداشت سيد مصطفي که با مشارکت نيروهاي ملي- مذهبي، بازاريان، تجار، اساتيد دانشگاه و دانشجويان در کنار روحانيون و نيروهاي مذهبي برگزار گرديد، مجلس ترحيم مسجد ارک تهران در تاريخ 8 آبان 1356 بود. لذا از اين مجلس به عنوان اولين هشدار جدي مخالفان سياسي به رژيم پهلوي نام برده شده است.
گزارش‌ها و اعلاميه‌هاي گوناگوني وجود دارد که نشان مي‌دهد براي برپايي و برگزاري مجلس مذکور برنامه‌ريزي و اطلاع‌رساني دقيق و حساب شده انجام شده بود. در مساجد و دانشگاه‌ها اعلاميه‌هاي اين مجلس در سطح گسترده‌اي پخش شده بود. در گزارش‌هاي ساواک تهران به موارد گوناگوني اشاره شده که چند مورد آنها نقل مي‌شود:
«اطلاع واصله حاکي از دانشجويان دانشگاه صنعتي آريا مهر به مناسبت فوت مصطفي خميني يک برگ آگهي در ساختمان مجتهدي دانشگاه مذکور نصب و از دانشجويان خواسته شده ساعت 30/14 روز 8/8/36 [25] در مسجد ارک حضور به هم رسانند. ضمناً در اين مورد تراکت‌هاي ديگري نيز پخش گرديده است.»[8]
يا در گزارش ساواک مذکور از مسجد همت تهران آمده است:
«در مورخه 5/8/36 [25] در مسجد همت بعد از اقامه نماز پيشنماز مسجد مذکور ضمن سخنراني و ارشاد مردم اظهار داشت که مجلس ختم ياد شده بالا [مصطفي خميني] در تاريخ 8/8/36 [25] در مسجد ارک تشکيل مي‌گردد و از دوستان و آشنايان دعوت مي‌گردد که در تاريخ مذکور روح آن مرحوم را شاد نمايند.»[9]
در مورد پخش اعلاميه مراسم مسجد ارک در اطراف دانشگاه تهران نيز آمده است:
« صبح روز جاري [8/8/1356] تعداد قابل ملاحظه‌اي اعلاميه در قطع کوچک (به صورت تراکت) در خيابان شاه رضا- 21 آذر و ميدان 24 اسفند پخش گرديده است. مفاد اعلاميه‌هاي مزبور حاکي از شهادت سيد مصطفي خميني پسر بزرگ خميني و دعوت از دانشجويان در مجلس ترحيم وي که در ساعت 15 الي 17 روز جاري در مسجد ارک برگزار مي‌شود، مي‌باشد.»[10]
همچنين در يکي از گزارش‌هاي ساواک تهران آمده است که حدود سه هزار نفر از طلاب علوم ديني و اهالي شهر قم به تهران آمده‌اند تا در مجلس مسجد ارک شرکت کنند.[11] در هر صورت مراسم در تاريخ و ساعت ياد شده برگزار گرديد. ساواک تهران در مورد نحوه برگزاري، ترکيب شرکت کنندگان و برنامه‌هاي اجرا شده چنين گزارش داده است:
«از ساعت 15 روز 8/8/36 [25] مجلس ترحيم مصطفي خميني، پسر روح‌الله خميني در مسجد ارک تهران با تلاوت آياتي از کلام الله مجيد شروع شد و در ساعت 16 آقاي روحاني به سخنراني پرداخت. تعداد افراد شرکت کننده حدود 3000 نفر بوده که در صحن مسجد حتي جايي براي ساير شرکت کنندگان نبوده و حدود 1500 نفر از طلاب مدرسه علميه قم و همچنين تعدادي از دانشجويان مراکز عالي آموزشي در اين مراسم شرکت نموده‌اند. ضمناً چند نفر از افراد شرکت کننده سعي نمودند با دادن شعار نظم مسجد را مختل نمايند؛ لکن توسط يکي از افراد مذهبي از اين کار منع شدند. آقاي روحاني در مورد شخصيت مذهبي خميني و همچنين تعداد تلگرافات تسليت رسيده از ساير کشورها، سخنراني و اظهار داشت: تعداد دو فقره تلگراف از ايران واصل گرديده که عدم وصول تلگراف را معلول ترس مردم و يا سختگيري مأمورين دانست. ضمناً تعدادي اعلاميه تحت عنوان «دانشجويان مبارز مسلمان» در طبقه فوقاني مسجد ارک بين مردم توزيع گرديده است...»[12]
اين مجلس و ترکيب آن تحليل‌هاي زيادي را که به نوعي نشان‌دهنده نقطه عطف در اتحاد مخافان حکومت پهلوي بود به دنبال آورد. مهدي بازرگان، رهبر نهضت آزادي ايران و نيروهاي ملي- مذهبي طي تحليلي در اين زمينه مي‌گويد:
مجلس ختمي در مسجد ارک برقرار شد. تا آن زمان نه مسجد ارک چنين هجوم جمعيت را در شبستان‌ها، حياط، ايوان‌ها و پشت‌بام‌ها و خيابان‌هاي خارج، به خود ديده و پليس را تسليم ساخته بود و نه چنان اعلاميه دعوتي با امضاهاي مختلط از طريق ملّيون، روشنفکران، روحانيون و بازاري‌ها به صورت يکجا منتشر شده بود. توفيق در اين امر کار آساني نبود ... دعوت‌نامه جامع که با اسامي بدون القاب و عناوين و به ترتيب حروف الفبا صادر گرديد، بسيار پر معني بود و آن مجلس باشکوه، با چنان صاحب مجلس‌ها، مظهري از تجمع کليه قشرها در نارضايتي و مخالفت با دستگاه و تمايل به وحدت در عمل به رهبري آيت‌الله خميني، مرد مبارز روحاني شد.»[13]
شايان ذکر است که در پاي اعلاميه دعوت مردم براي شرکت در مجلس ياد شده اسامي همه رهبران و اعضاي ارشد تأثيرگذار نهضت آزادي ايران وجود داشت.[14] داريوش همايون، وزير اطلاعات وقت در کابينه جمشيد آموزگار که در واقع يک مقام سياسي رسمي حکومت پهلوي بوده، در تحليلي از مراسم مسجد ارک مي‌گويد:
«پس از مرگ پسر خميني، آن مجلس يادبودي که برايش در مسجد ارک برگزار کردند، نقطه تجمعي شد براي همه قشرهاي پيشرو و ليبرال و آزادي‌خواه و جبهه ملي و چپ. هرچه که بود، غير از نظام حکومتي، چهره‌هاي برجسته‌اش آنجا ظاهر شدند. پيدا بود که رهبري مذهبي توانسته است که همه اينها را جمع بکند و بسيج بکند.»[15]
هر دو تحليل ذکر شده حاکي از تأثير درگذشت آيت‌الله سيد مصطفي خميني در اتحاد و انسجام آشکار مخالفان حکومت پهلوي و ناتواني حکومت پهلوي در مهار بحران فزاينده مي‌باشد. شايان ذکر است که مراسم مسجد ارک يک نمونه ملموس‌تر بود و در کنار آن ده‌ها مجلس با مشابهت‌هايي در تهران، قم و در ساير شهرها برگزار گرديد.
نقش دانشجويان عضو انجمن‌هاي اسلامي در گسترش اتحاد مخالفان سياسي حکومت پهلوي در داخل و خارج از کشور:
يکي از قشرهاي انقلابي که بيشترين و مؤثرترين واکنش‌ها و فعاليت‌ها را در جريان درگذشت مشکوک آيت‌الله سيد مصطفي خميني از خود نشان داد دانشجويان بودند. گزارش‌هاي ساواک نشان مي‌دهد که در بسياري مجالس داخل کشور و به‌ويژه کشورهاي اروپايي و ارسال اعلاميه و پيام به کشورهاي اسلامي، دانشجويان نقش فعال داشته‌اند. در اولين اعلاميه اتحاديه انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان در اروپا در تاريخ اول آبان 1356 اعلام شده که: «کليه واحدهاي اتحاديه انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان در سراسر اروپا و سازمان اسلامي دانشجويي وابسته به انجمن اسلامي دانشجويان در آمريکا و کانادا و نيز انجمن‌هاي اسلامي دانشجويان در هند روزهاي جمعه و شنبه 6 و 7 آبان‌ماه (28 و 29 اکتبر 1977) برابر با 14 و 15 ذي القعده مراسم يادبود و فاتحه برگزار خواهند کرد.»[16] در مراسم‌هاي برگزار شده نيز اعلاميه‌هاي امام خميني خطاب به انجمن‌هاي اسلامي پخش مي‌گرديد.[17] چنانکه گفته شد، دانشجويان نيز همچون فعالان سياسي ملي- مذهبي در تبليغ و برنامه‌ريزي مراسم مسجد ارک نقش مؤثري داشتند. در چندين گزارش ساواک اعلام شده است دانشجويان دانشگاه‌هاي مختلف با انتشار اعلاميه‌هايي مردم را براي شرکت در آن مراسم دعوت نموده‌اند. در گزارشي از ساواک تهران آمده است که اعلاميه‌اي در دانشگاه پلي تکنيک پيدا شده که دانشجويان را به يک دقيقه سکوت به مناسبت درگذشت سيد مصطفي دعوت کرده است.[18] ساواک تهران دو هفته بعد از درگذشت سيد مصطفي وضعيت پديد آمده و فعاليت‌هاي مخالفان را چنين تحليل مي‌کند:
«تجليلي که قاطبه روحانيون، بازاريان، اعضاي سابق جبهه به اصطلاح ملي، نهضت به اصطلاح آزادي، دانشجويان و افراد عادي در خلال برگزاري مجالس ختم و سوگواري ياد شده بالا در مسجد ارک، مسجد جامع بازار، مسجد جامع سرسبز نارمک، مسجد اعظم قم، مسجد آيت‌الله کاشاني در پامنار، مسجد شهرري از خميني به عمل آوردند و دنباله مراسم سوگواري به يک روز تعطيل عمومي در قم و يک روز تعطيل شدن بازار تهران انجاميده اکثر شرکت کنندگان در اين مراسم و مجالس شعارهايي بر له خميني و عليه دستگاه داده و همه دست به دعا بودند که يک بار ديگر خميني به ايران مراجعت نمايد. از طرفي در بعضي از محافل بازار و بين مردم عادي چنين شايع شده که مصطفي خميني را نيز مانند علي شريعتي در خارج از ايران به وسيله دستگاه به قتل رسانيده‌اند. روي هم رفته مرگ مصطفي خميني در بالا بردن شأن و وجهه پدرش بين قاطبه مردم بسيار مؤثر بوده است.»[19]
سراسري شدن مبارزه با حکومت پهلوي در مجالس ترحيم آيت‌الله سيد مصطفي خميني:
نکته مهم ديگري که در جريان برگزاري مراسم‌ها و مجالس گوناگون بزرگداشت و ختم به چشم مي‌خورد، مبادله اطلاعات مجالس مهم و تکثير و پخش سخنراني‌هاي تأثيرگذار و پر محتوا در سطح کشور بوده است. هدف اين کار تقويت شبکه پيام رساني نهضت امام خميني و ايجاد وحدت روش در مبارزه در سراسر کشور بود. در يکي از گزارش‌هاي ساواک قم آمده است:
«مجالس ترحيمي که به مناسبت درگذشت مصطفي خميني در نقاط مختلف تشکيل شده است و گويندگان و وعاظ در آن سخنراني کرده‌اند، از سخنراني آنان نوار تهيه شده و نوار فروشي‌هاي قم در حال حاضر مرتب اين نوارها را تکثير کرده و مشغول فروش آن به قيمت‌هاي خوب هستند... مهم‌ترين و پرفروش‌ترين آنها نوار سخنراني آقايان عبدوست و خزعلي و برقعي در قم، دکتر عبدالرضا حجازي و دکتر روحاني در تهران و شيخ محمد علي گرامي در کرمانشاه است.»[20]
در واقع مي‌توان گفت از اول آبان تا چهلمين روز درگذشت آيت‌الله سيد مصطفي خميني مراسم‌ها و مجالس گوناگون در شهرهاي مختلف و خارج از کشور برگزار شد و امواج تبليغات و فعاليت‌هاي سياسي با همگرايي فعالان سياسي و مبارزان روند فزاينده و وسيعي به خود گرفت و پايه‌هاي حکومت پهلوي را به طور جدي لرزانيد و براي ضربه‌پذيري نهايي در سال 1357 مهيا کرد. در مجموع پيامدهاي مهم آن رخداد تاريخ‌ساز را مي‌توان به شرح زير برشمرد:
- ترويج نام و ياد امام خميني(س) و تحکيم رهبري ايشان.
- عادي و همه‌گير شدن انتقاد از حکومت پهلوي و ايجاد زمينه براي تشديد آن در ماه‌ها و سال آينده.
- جهاني شدن نهضت امام خميني.
- ايجاد وحدت و انسجام در ميان مخالفان حکومت پهلوي با پذيرش رهبري امام خميني.
- فرصت استثنايي براي حمله به ساواک و محکوم کردن اقدامات سرکوبگرانه آن.
منابع و مآخذ:
1.معصومه حائري، سيد احمد خميني، سيد محمود دعايي و سيد حسين خميني- فرزند سيد مصطفي- قوياً معتقدند که درگذشت سيد مصطفي غير عادي بوده و به احتمال زياد توسط مأموران ساواک انجام شده است. براي آگاهي بيشتر رجوع کنيد: يادها و يادمان‌ها از آيت‌الله سيد مصطفي خميني، ج2، به کوشش کميته علمي کنگره شهيد آيت‌الله سيد مصطفي خميني، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1376، صص404- 405، 408؛ همان، ج1، صص 194-195؛ «آشنايي با مهاجر شهيد سيد مصطفي خميني»، ياد، ش12 (پاييز 1376)، صص 126-130؛ گوشه‌‍اي از خاطرات حجت الاسلام و المسلمين سيد محمود دعايي، به کوشش گروه تاريخ مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، تهران، چاپ و نشر عروج، 1387، صص156-180.
2. يادها و يادمان‌ها از آيت‌الله سيد مصطفي خميني، همان، ج2، ص405.
3. مرکز اسناد انقلاب اسلامي، آرشيو، پرونده آيت‌الله سيد مصطفي خميني، شماره بازيابي393، ص13.
4. سجاد راعي گلوجه، زندگي‌نامه و مبارزات آيت‌الله سيد مصطفي خميني، تهران، مؤسسه چاپ و نشر عروج، 1384، صص 142- 146.
5. صحيفه امام، مجموعه آثار امام خميني، ج3، تهران، مؤسسه تنظيم و نشر آثار امام خميني، 1378، ص254.
6.مرکز اسناد انقلاب اسلامي، همان، ص4.
7.همان، صص17-18.
8. همان، ص50.
9. همان، ص113.
10. همان، ص107.
11. همان، صص 105-106.
12. همان، ص83.
13. مهدي بازرگان، انقلاب ايران در دو حرکت، تهران، نهضت آزادي ايران، چ پنجم، 1362، ص24.
14. مرکز اسناد انقلاب اسلامي، همان، شماره بازيابي 393، ص91.
15. تحرير تاريخ شفاهي انقلاب اسلامي ايران، به کوشش عمادالدين باقي، تهران، نشر تفکر، 1373، ص261.
16. مرکز اسناد انقلاب اسلامي، همان، شماره بازيابي 393، ص139.
17. همان، ص59.
18. همان، ص86.
19. همان، ص25.
20. همان، پرونده امام خميني، شماره بازيابي 869، ص73.