پيامدهاي نهضت تنباکو

 

پيامدهاي نهضت تنباکو

احياي شريعت و اسلام و مقابله با تهاجم فرهنگي

معمولاً بر پيامدهاي اقتصادي و سياسي ارتباط‌هاي خارجيان  و قراردادهاي استعماري از جمله قرارداد رژي تأکيد مي‌شود و پيامدهاي فرهنگي کمتر مورد توجّه قرار گرفته است. در حالي که طبق نقل شيخ حسن کربلايي بخش قابل توجهي از نگراني مردم متدين و علما، به  وضعيت فرهنگي‌ کشور در نتيجة ارتباط‌هاي خارجيان و اجراي قراردادهاي ستعماري بود. شيخ حسن کربلايي در توصيف آن وضعيت مي‌نويسد:

«... همگي دختران فرنگي نورس و زيبا، که بدان وضع‌هاي دلکش و دلرباي فرنگيان، خود را ساخته و پرداخته، اجناس عالي و فاخر خود را به وضعي هرچه دلخواه‌تر به موقع نظر حيرت تماشاييان گذاشته، و بدان عشوه‌هاي نازنين و لهجه‌هاي دلچسب و شيرين، در کمال فتاکي و بي‌باکي، مسلمانانِ دلداده را به اسم و عنوان دادوستد از هر سو در پي تاراج عقل و دين بودند. از اين گذشته،جمعي از زنان بازيگر و جمعي ديگر از زنان بدکار، مخصوصاً براي ترويج کسب و کار خودشان به ايران آمده و به اطراف ممالک محروسه منتشر گشته، و در هر بلدي خاصه طهران، چندين بازيگرخانه و فاحشه‌خانه معين داشته، و همه‌روزه فوجي از مسلمانان را بدين‌وسيله به دام خود کشيده... چندين مهمان‌خانه گشوده که بالاي سردر به خط جلي نوشته بود در آنجا از هر باب لهو و لعب، و هر قسم مسکرات فراهم داشته... . در مجموع بازار و... شايد زياده بر صد دکان خمر و مسکرفروشي باز شد، که مسلمانان علانيه و برملا، خمر مي‌خريده و مي‌خوردند».[1]

«چندين‌ها کليسا و دعوت‌خانه و معلم‌خانه بنا کرده‌اند و... شهريه و مواجب‌هاي گران قابلي برقرار نموده‌اند، چنانچه دربارة يک نفر مسلمان که در تمامي يک ماه، از تحصيل يک تومان پول اين زمان عاجز است، از ده تومان تا پنج تومان کمتر مقرر نکردند... بالجمله، درجة ذلت و ضعف مسلمانان، و پاية اقتدار فرنگيان جز که بالعيان مشهود مي‌شد وگرنه، گفتار و بيان در شرحش وافي نتواند بود».[2]

لذا از علل عمدة واکنش شديد علما در مسئلة رژي، احساس خطر از همه‌گير شدن فرهنگ غرب در ميان جامعة ايران بود. شيخ‌حسن کربلايي دربارة اين احساس خطر مي‌نويسد:

«افکار فرنگستان که ضامن سعادت و نيک‌بختي ملت و مملکتش مي‌دانستند، هرروزه در نظرها رونقي تازه گرفت و به‌تدريج مقام فرنگيان در ايران خيلي بلند و منتسبات فرنگستان کليه، خيلي دل‌پسند افتاد و بدين وتيره هر کار فرنگي و فرنگي‌مآبي را در ايران افزوده شد و بازار اسلام و مسلماني را همين رونق بکاهيد، تا آنجا که بزرگان ايران را از سازش و آميزش با مردم فرنگستان، عُظم بسياري از منکرات اسلاميه يکسر از نظر به در رفت.  سهل است که نوبت، کم‌کم به معلومات وجدانيه و مسلمات فطريه رسيد. الحق آنجا هم قيامت کرد. چنان افعال و اطوار زشت و ناپسند فرنگيان در نظرها به زيبايي جلوه گرفت، که مسلمان‌زادگان ايران، با آن وجدان‌هاي سليم و سليقة مستقيم، قبايح اعمال و اطوار تنگ‌مغزانة فرنگيان را از خود نيز به جلافت پيرايه‌ها بسته، با شوق و شعف هرچه‌تمام‌تر، شعار خود گرفته، سهل است که ماية مباهات خود دانسته، بدان قبايح نيز بر مردم مملکت افتخار و مزيت جستند».[3]

«... هرکس را ممکن بود به‌ناچاري وضع و لباس مسلماني را به‌کلي تغيير داده‌، خود را چنان فرنگي‌وار مي‌کردند که در اين راستة بازار خياطي تهران، که پايتخت اسلام است... مردم بومي را هم تشخيص مسلمان از فرنگي به سهولت ممکن نيست».[4]

«هر صاحب وجدان و با اطلاع از حال فرنگيان را مسلم است که هرگاه اين مردمان مزوّر و محّيل را چنگ تعلق به گريبان عمومي مردم ايران درآويخت، يک‌چندي نخواهد کشيد مگر اينکه مردم مسلمان ايران را رام خود ساخته، سهل است که از رسوم ملت و شريعت اسلام که سبب اصلي اين مباينت و منافرت است، به‌کلي بيگانه داشته، هم سهل است که از فطرت اصليه و اولية اسلاميت که مناط بيگانگي ايران با فرنگستان است، بالمره منسلخ خواهد نمود، چنان‌که اين معني به قياس و تجربه از رفتاري که اين جماعت با طوايف وحشي عالم سلوک داشته، و اکثر آنان طوايف وحشي خون‌آشام را با آن طبع‌هاي سخت و ضمخت را رام و آرام گردانيده‌اند، به‌خوبي مي‌توان دريافت».[5]

اما پس از قيام تنباکو و الغاي قرارداد، وضعيت معکوس شد؛ مؤلف تاريخ دخانيه مي‌نويسد:

«از اين پس [= الغاي قرارداد] فرنگيان را در ايران ستارة عز ّ و اقبال  از اوج رفعت و جلال، يک دفعه روي به انحطاط و زوال آورد. مردم فرنگستان  که در اين ساليان دراز،  چقدر زحمت‌ها کشيده و رنجها برده تا به وسايل مقدماتي چند، موقعي را در ايران براي خودشان بدان پايه‌ها که سابقا به شرح آمد، برقرار نموده بودند، يک دفعه در انظار ايرانيان از درجة اعتبار و اعتنا ساقط شدند. فرنگيان که سال‌ها بود با هزاران ناز و نخوّت در تمام امور لشکري و کشوري مملکت، استقلال [و] فرمانروايي داشتند، يک دفعه، مقطوع‌اليدشان از همه کار نموده، عاطل و باطل به کناري‌اشان گذاشتند. آن همه اوضاع فرنگي بازار تهران با وضف آن رواج و رونق‌ها که شطري از آن در سابق نگاشته آمد، يک دو ماهي از هنگام عمومي عظمي  نگذشت، مگر اين که خود به خود از هم پاشيده و به تدريج مح و منطمس گشت[6]  فقطع دابر القوم الذين ظلموا و الحمدلله رب العالمين.

بحمدالله دور مسلماني در ايران، از نو تجديد شد. کوکب سعادت و نيک‌بختي مسلمانان ديگر‌باره از برج سعادت و اوج استقامت رخ نمود؛ مهر منير اسلاميت در آفاق ممالک محروسة ايران، دوباره به تابش آمد؛ عمومي مردم را شوق و رغبت به اسلاميت هرچه بود، يک به چندين بيفزود. در ماه مبارک رمضان همين سال [= 1309] که مسبوق بدان وقوعات گذاشته بود، علانية و برملا، روزه‌خوري در ميان مردم نبود؛ سهل است که از آن رغبت و ميلي که عموم مردمان را بالطبع به وظايف مسلماني و مراسم‌دين‌داري دست داده و از آن شوق و نشاطي که مسلمانان را به طاعت و عبادت روي آورده و کثرت جمعيت و ازدحام مسلمانان در مساجد و مجامع و رواج کار و بازار ارباب محراب و منبر به طوري جلوه نمود که حتي اين که جماعت وعاظ از فرط شگفتي نتوانستند خودداري کنند؛ از مشاهدة اين وضع و حال نوظهور مسلمانان، مکرر در منابر به لسان آورده، اظهار تعجب و شگفتيها کردند ...»[7]

 

 

شروع مبارزه براي استقلال اقتصادي

يكي از پيامدهاي مهم جنبش تنباكو، تقويت اين ذهنيت بخصوص در ميان علما بود كه جهت رفع وابستگي به بيگانگان و سلطه قدرت‌هاي غيرمسلمان بر مسلمين،  ضرورت دارد وسايل مورد نياز جامعه ايران، در داخل كشور توليد شود. در همين راستا شركت‌هاي اقتصادي و توليدي بوجود آمد. يكي از بزرگترين آنها «شركت اسلاميه» در اصفهان بود. اين شركت  با هدف تأمين منسوجات مورد نياز مردم مسلمان ايران، با تلاش و حمايت علماي اصفهان؛ بويژه حاج‌آقا نورالله و آقانجفي اصفهاني، در ذيقعدة سال 1316، تأسيس شده، به تدريج شعبه‌هايي  در برخي شهرهاي ديگر و حتي خارج کشور بوجود آمد.

در واقع، پس از قيام تنباکو و بروز فوايد بسيار آن، حاج‌آقانورالله و آقانجفي، اين گونه برنامه‌ريزي مي‌نمايند که علاوه بر عدم حضور کالاها و منسوجات خارجي در زندگي مردم، مي‌توان امکانات داخلي را جهت توليد، بسيج نموده، مردم را براي حمايت از آن تشويق کرد و بدين طريق ا بعاد تحريم کالاهاي بيگانه را بُعد اثباتي عملي بخشيد. به ويژه در آن دوران، اساس تجارت، دلّالي تجار از اجناس فرنگي بوده و به گفتة حاج‌آقانورالله، بازرگانان ايراني، عمّال خارجي شده و فرّ و جلال فريبندة مغرب‌زمين، از طريق کالاها در ايران جلوه‌گري مي‌کرده است. درچنين زماني شرکت اسلاميه در اصفهان تأسيس مي‌شود و به تدريج حوزة‌ عمل خود را به ساير شهرها و سپس به کشورهاي خارجي گسترش مي‌دهد. توليداش همه جا حضور و نُمود يافته، به حدي که يکي از روزنامه‌هاي انگليس، رشد آن را سکته به منافع انگليس در اصفهان و بلکه کل منطقة خليج‌ فارس اعلام مي‌‌نمايد؛ روزنامة ثريا در يکي از شماره‌هاي خود، در انعکاس خبر شرکت اسلاميه در لندن، آورده است:

«... اما در خصوص شرکت اسلاميه اصفهان،گذشته از آنچه خبرنگار ما مي‌نويسد، از بعضي روزنامه‌جات خارجه چنين معلوم مي‌شود که اين شرکت داراي اهميت است. چنان که هفتة گذشته، در روزنامة تجارتي لندن که موسوم به «کاميرشل اجنت» و وقايع تجارتي هفتگي تمام عالم در آن مندرج است، در خصوص اين شرکت شرحي نوشته بود و مطالعه کرديم. من جمله مي‌گويد:  معلوم مي‌شود ايرانيان اندک اندک از خواب غفلت بيدار شده و قدر و اهميت تجارت، خاصه تجارت شرکت را نيکو دانسته، و چيزي که در اين شرکت اهميت دارد، اين است که علماي اين ملت نيز در آن شرکت دارند و مشوقند. و اگر اين شرکت، معتبر شود، سکتة بزرگي به تجارت انگليس در اصفهان بلکه در خليج فارس وارد آيد. وبايد تجار ما نوعي رفتار کنند که در آينده بازار تجارتشان از رونق نيفتد، والا عن‌قريب بايد منتظر خبر بود که بازار تجارت ما در اصفهان بسته شود».[8]

استفاده از کالاهاي شرکت اسلاميه، به سرعت،  يک جريان و حرکت عمومي در سراسر کشور شده، موج آن به نجف اشرف  رسيده، مراجع بزرگ شيعه عمدتا بر مبناي اصول فقهي ناظر به کفار، به حمايت از آن برمي‌خيزند.[9] تعمق در اسناد اين شرکت که حد فاصل بين قيام تنباکو و نهضت مشروطيت بوده است، ابعاد اين حرکت را روشن مي‌سازد. در اين قسمت، عمدة توجه ـ علاوه بر نتايج اقتصادي که مي‌توانسته گسترش اين حرکت در ايران عصر قاجار داشته باشد ـ نوع نگرش و تفکر و فرهنگ‌سازي ملي و بومي اين حرکت است که از مقاومت و سالم‌سازي جامعه اسلامي ايران از دستبرد شرکت‌هاي خارجي خبر مي‌دهد؛ از همه مهم‌تر، ارائة اين تفکر که براي رفع نيازهاي يک جامعه، نگاه به بيرون از مرزها چيزي جز ايستايي و توقف نخواهد بود.

دربارة جزئيات مربوط به شرکت اسلاميه همچو کتابچه و نظامنامة شرکت، تأييدية مراجع و علماي بزرگ، استقبال مردم از شرکت، انعکاس اخبار  آن در خارج کشور و ...، در کتاب «انديشة سياسي و تاريخ نهضت حاج‌آقا نورالله اصفهاني» بحث شده است.

 

حافظ تماميت ارضي کشور

انگليسي‌ها به بهانة محافظت از كمپاني، شروع به وارد كردن اسلحه در ايران و ساختن قلعه با برج و بارو در مراكز استان‌ها كردند، و اين قلعه‌ها را با توپخانه مجهز ساختند. با چند برابرِ مزد، كارگر ايراني اجير ‌كردند، و بازرگانان و كشاورزان توتون و تنباكو را در فشار مضاعف قرار دادند. جالب اينکه دولت و مأموران دولتي، تحت فرمان عوامل انگليسي رژي بودند و در برابر مردم، از آنها حمايت مي‌كردند. اين وضعيت اگر ادامه مي‌يافت، تماميت ارضي ايران از دست مي‌رفت؛ کاري که انگليسي‌ها قبلاً آن را در هند تجربه کرده بودند و به همين طريق توانسته بودند هند را به تصرف خود درآورند . بنابراين، اوضاع بسيار وخيم‌تر از آن بود که بتوان تصورش را کرد. در واقع مي‌توان گفت: مسئله تنها لغو يک امتياز نبود، بلکه با لغو امتياز ايران نجات يافت.

 


 




[1].   شيخ حسن کربلايي، تاريخ دخانيه، ص 72ـ73.

[2]. همان، ص74.

[3]. همان، ص39.

[4] . همان، ص55.

[5]. همان، ص59.

[6] .  البته همان‌گونه  که آقاي جعفريان مي‌نويسد: «متأسفانه درس لازم از جنبش تنباکو گرفته نشده و حيثيت انگليس در ايران آن چنان که شيخ حسن اظهار مي‌دارد از بين نرفت. جنبش مشروطه نشان داد که هنوز نيز ا نگليسي‌ها آن قدر محبوب هستند که مردم ده‌ها روز در سفارتخانه آنان به اميد رسيدن به پيروزي بر دولت بست بنشينند و به فريادهاي شيخ فضل‌الله که تنها تجربه آموختة تنباکو بود، وقعي نگذارند».

[7] . همان، ص 216ـ217.

[8]ثريا، شمارة 46، ص11.

[9]. ر.ک: ثريا، سال دوم، ش 13، دهم شوال 1317، ص1ـ 2 و ش28، هيجدهم صفر 1318،ص 12؛ موسي نجفي،  انديشه سياسي و تاريخ نهضت حاج‌آقا نورالله اصفهاني، ص76 ـ 77؛